سناریوهایی برای همزیستی چین  و آمریکا در دهه‌ ۲۰۳۰

«شی» وقایع تاریخی پیرامون دوره‌ اخیر رشد چین را به‌عنوان «یک‌بار تغییر در قرن» توصیف کرده است؛ کنایه‌ای از جنگ جهانی اول و پیامدهای آن که نظم بین‌المللی تحت سلطه‌ قدرت‌های بزرگ اروپایی را واژگون کرد.  حزب کمونیست چین احتمالا به دنبال واژگونی نظم بین‌المللی که نفع فراوانی برای چین به دنبال داشته نیست؛ نظمی که رشد اقتصادی بی‌سابقه‌اش را امکان‌پذیر ساخته و حفظ کرد و معماری‌ای برای تاثیرگذاری جهانی‌اش به دست داد. اما به دنبال تغییر آن چیزی است که آن را «سوگیری» آن نظم نسبت به هنجارها و ارزش‌های لیبرال دموکراتیک می‌داند. مهم‌تر از همه، رهبران چین به دنبال نظمی هستند که مشروعیت مدل سیاسی اقتدارگرایانه‌ آنها را بپذیرد که به اعتقاد آنها امنیت، ثبات و توسعه را فراهم می‌کند؛ کالاهای عمومی که برای بخش‌هایی از جهان که از مدل توسعه‌ غربی بهره‌ای نبرده‌اند ممکن است جذاب به نظر برسند.

ب) ایالات متحده می‌ترسد که چین به دنبال برتری جهانی باشد

ایالات متحده دلایل عینی زیادی برای پاسخ‌های سیاسی قوی به اقدامات چین دارد، از جمله آزار و شکنجه‌ سیستماتیک و نفرت‌انگیز اقلیت مسلمان این کشور، سرکوب نهادهای دموکراتیک هنگ‌کنگ، و تهدیدهای نظامیِ آشکارِ روبه‌رشد علیه تایوان و عملیات قهری علیه فیلیپین و موارد دیگر که برخی از ادعاهای دریایی چین را به چالش می‌کشد؛ ادعاهایی که برخی از آنها توسط یک «دادگاه دائمی برای دیوان داوری» باطل شده است. اما، به‌موازات [گسترش فعالیت‌های] حزب کمونیست چین، ایالات متحده روایت خاص خود را در مورد این کشور دارد: روایتی که این کشور را به دنبال سلطه‌ منطقه‌ای یا حتی جهانی نشان می‌دهد. رشد سریع چین اخلال‌گرانه است - همان‌طور که حتی حزب کمونیست چین گاهی تشخیص می‌دهد - و چالش‌های مهمی را برای زیربناهای اقتصادی، امنیتی، اطلاعاتی، سایبری و لیبرال نظم بین‌المللی ایجاد می‌کند.

رقابت راهبردی با چین که توسط ایالات متحده اعلام شد و از طریق دولت‌های متفاوت ترامپ و بایدن تداوم یافت، تاکید می‌کند که واشنگتن، تا حدی، می‌ترسد که بخشی از روایت چین ممکن است درست باشد: یعنی اینکه ایالات متحده در رقابتی می‌بازد که با تاخیر متوجه شد که در آن حضور دارد، یا، همان‌طور که «شی» گفته است، «شرق در حال ظهور است و غرب در حال افول».