شریان مالی کرملین زیر تیغ

 کیت جانسون، خبرنگار حوزه ژئو‌اقتصاد و انرژی در نشریه فارین پالیسی، می‌نویسد: خریداران عمده نفت روسیه، به‌ویژه در آسیا، خرید نفت «اورال» – شاخص اصلی نفت خام روسیه – را کنار گذاشته‌اند و شرکت‌های بزرگ انرژی این کشور همچون «روسنفت» و به‌ویژه «لوک‌اویل» زیر فشار شدید جهانی قرار گرفته‌اند؛ چراکه تهدید تحریم‌های ثانویه آمریکا، فعالیت و چشم‌انداز تجاری آنها را عملا خفه کرده است.

اقتصاد روسیه نیز در وضعیتی شکننده قرار دارد؛ نرخ بهره دو‌رقمی است، تورم همچنان مزمن باقی مانده و رشد اقتصادی محدود این کشور عمدتا از محل هزینه‌های بی‌رویه و ناپایدار دفاعی تامین می‌شود. درآمدهای نفت و گاز روسیه نیز در ماه سپتامبر به پایین‌ترین سطح از زمان آغاز جنگ رسید و اکنون چشم‌انداز اقتصادی مسکو از همیشه تیره‌تر است.

ادوارد فیشمن، مقام پیشین دولت آمریکا و پژوهشگر مرکز سیاست انرژی جهانی در دانشگاه کلمبیا، می‌گوید: «هیچ‌کس نمی‌داند کدام ضربه نهایی کار را تمام خواهد کرد.» او افزود: «مزیت توقف تجارت نفت با روسیه این است که شما مستقیما قلب مجموعه نظامی ـ صنعتی این کشور را هدف قرار می‌دهید».

چین، بزرگ‌ترین خریدار نفت روسیه، نمونه روشنی از تاثیرگذاری این سیاست‌هاست. پکن برای مدت طولانی هشدارهای واشنگتن درباره وابستگی خود به انرژی روسیه را نادیده گرفته و حتی در تابستان امسال خرید گاز طبیعی از روسیه را افزایش داده بود، بی‌اعتنا به تحریم‌های آمریکا. با این حال، پس از اعلام تحریم‌های جدید ترامپ در ماه اکتبر، نه‌تنها پالایشگاه‌های دولتی چین خرید نفت روسیه را متوقف کرده‌اند، بلکه پالایشگاه‌های غیردولتی کوچک (موسوم به «تی‌پات‌ها») نیز همین مسیر را در پیش گرفته‌اند. حتی تجارت نفت از طریق خط لوله میان دو کشور نیز در معرض تهدید قرار گرفته است؛ چراکه پالایشگاه‌های بزرگ در شمال‌شرق چین هیچ برنامه‌ای برای دریافت نفت روسیه در ماه‌های آینده در نظر نگرفته‌اند. این تغییر، تحولی اساسی در روابط انرژی دو کشور محسوب می‌شود.

اما موضوع تنها به چین محدود نمی‌شود. هند دومین خریدار بزرگ نفت روسیه است. تهدید ترامپ در اوایل سال جاری مبنی بر اعمال «تعرفه‌های ثانویه» علیه هند در صورت تداوم خرید نفت روسیه، تاثیر چندانی بر تصمیم دهلی‌نو نداشت. اما تحریم‌های تازه ورق را برگردانده‌اند. اکنون حدود دو‌سوم نفت روسیه که قرار بود به هند صادر شود، بدون مقصد مانده است و تنها پالایشگاهی که توسط شرکت روس‌نفت اداره می‌شود، همچنان تمایل به خرید این نفت دارد.

به گفته فیشمن «تحریم‌های اعمال‌شده علیه روس‌نفت و لوک‌اویل، قوی‌ترین اقداماتی است که تاکنون علیه صنعت نفت روسیه انجام شده است. واکنش سریع بازار نشان می‌دهد این اقدامات تا چه اندازه موثر بوده‌اند.» او افزود: «تعرفه‌های ثانویه پیش‌تر موجب افزایش وابستگی هند به نفت روسیه شده بود، اما تحریم‌های کنونی نتیجه‌ای معکوس داشتند. این موضوع نشان می‌دهد که در عرصه سیاستگذاری اقتصادی، انتخاب ابزارها اهمیت دارد و تحریم‌ها به‌مراتب از تعرفه‌ها کارآمدترند». تحریم‌های پیشین غرب عمدتا شرکت‌های کوچک‌تر انرژی روسیه را هدف گرفته بود، اما اقدامات جدید مستقیما دو ستون اصلی صنعت نفت مسکو را نشانه گرفته‌اند.

از آن زمان تاکنون، شرکت لوک‌اویل به‌شدت متزلزل شده و با بحران‌های پیاپی دست و پنجه نرم می‌کند. در ابتدا، لوک‌اویل تلاش کرد تمام دارایی‌های بین‌المللی خود را به شرکتی مستقر در سوئیس واگذار کند تا از تاثیر تحریم‌های آمریکا بگریزد، اما وزارت خزانه‌داری ایالات متحده این معامله را مسدود کرد. سپس بلغارستان - که به‌شدت به پالایشگاه لوک‌اویل برای تامین سوخت خود وابسته است - اعلام کرد برای پرهیز از تبعات احتمالی تحریم‌ها، قصد دارد آن پالایشگاه را ملی کند. وضعیت همچنان پیچیده است، اما چشم‌انداز برای لوک‌اویل چندان امیدوار کننده نیست.

در عراق نیز، جایی که لوک‌اویل بهره‌بردار یکی از بزرگ‌ترین میادین نفتی جهان است - میدان «غرب قرنه-۲» که به‌تنهایی نزدیک به نیم‌میلیون بشکه نفت در روز تولید می‌کند، معادل کل تولید نفت کشورهایی چون لیبی یا اکوادور - این شرکت هفته گذشته وضعیت «فورس ماژور» اعلام کرد و گفت ادامه فعالیت ممکن نیست. دولت بغداد هنوز در حال بررسی ابعاد ماجراست، اما در اینجا نیز آینده برای لوک‌اویل تاریک به نظر می‌رسد.

این همه در حالی است که عواملی فراتر از سیاست‌های اقتصادی نیز بر صنعت نفت روسیه فشار وارد کرده‌اند. اوکراین در هفته‌های اخیر حملات پهپادی خود علیه تاسیسات نفتی روسیه را تشدید کرده و اهدافی را در عمق خاک این کشور، صدها کیلومتر دورتر از مرز، هدف قرار داده است. در حملات شبانه اخیر، دو پالایشگاه روسیه دچار آتش‌سوزی شدند که بخش قابل‌توجهی از ظرفیت پالایش داخلی از پیش کاهش‌یافته روسیه را از کار انداختند. این حملات، علاوه بر آسیب فیزیکی، روحیه و حاشیه سود شرکت‌های روسی را نیز تضعیف کرده و در نتیجه نفت خام ارزان‌تر روسیه را به بازاری جهانی سوق می‌دهد که هر روز کوچک‌تر می‌شود و خریدارانش از بیم تحریم‌های آمریکا، کمتر می‌شوند.

البته این بدان معنا نیست که دولت ترامپ فشار خود را به‌طور یکنواخت بر همه کشورها اعمال کرده است. هفته گذشته، ترامپ به مجارستان اجازه داد تا دست‌کم برای یک سال دیگر به واردات نفت و گاز روسیه ادامه دهد؛ تصمیمی که احتمالا بی‌ارتباط با انتخابات پیشِ‌روی این کشور و روابط نزدیک ایدئولوژیک نخست‌وزیر ویکتور اوربان با رئیس‌جمهور آمریکا نیست.

هدف نهایی تحریم‌های ایالات متحده و غرب، محدود کردن توان مالی روسیه برای تامین هزینه‌های جنگ علیه اوکراین و در نتیجه، فراهم‌کردن زمینه برای مذاکرات صلح است. می‌توان استدلال کرد که اگر این فشار اقتصادی از ابتدای جنگ اعمال می‌شد، اثربخشی بیشتری داشت؛ اما دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است. با این حال، روسیه که به‌دلیل برخی موفقیت‌های محدود نظامی در میدان نبرد جسورتر شده، همچنان مصمم به ادامه جنگ است. با وجود تلفات سنگین در نبرد برای تصرف شهری در شرق اوکراین که پیش از جنگ ۶۰ هزار نفر جمعیت داشت، به نظر می‌رسد مسکو در آستانه تحقق این هدف است. کرملین تاکید کرده تنها زمانی پای میز مذاکره خواهد آمد که اهداف اولیه‌اش از تهاجم، یعنی «نازی‌زدایی» و «خلع سلاح» اوکراین، تحقق یافته باشد.

تضعیف مالی و اقتصادی مسکو، شرطی ضروری برای توقف ماشین جنگی روسیه است؛ اما آیا این اقدام به‌تنهایی می‌تواند پایان جنگ را رقم بزند؟ پرسشی است که همچنان بی‌پاسخ مانده است. تحریم‌های تازه دولت ترامپ، هرچند دیرهنگام، آشکارا ساختار صادرات انرژی روسیه را هدف گرفته‌اند و با افزایش فشار بر خریداران آسیایی، به‌ویژه چین و هند، توان ارزی مسکو را محدود کرده‌اند. با این حال، تجربه نشان داده است که اقتصاد روسیه، اگرچه شکننده، همچنان از درجه‌ای از تاب‌آوری در برابر فشارهای خارجی برخوردار است. در نهایت، توازن میان فشار اقتصادی و تحولات میدانی در اوکراین تعیین خواهد کرد که آیا این سیاست تحریم صرفا هزینه‌های جنگ را افزایش می‌دهد یا واقعا می‌تواند راه را برای گفت‌وگوی صلح هموار کند.