برتری پکن در انرژیهای نو، این کشور را به بازیگر مسلط آسیا تبدیل کرده است؛
جنگ انرژی در آ سه آن
در قرن بیستم، ایالات متحده جایگاه خود را با نفت و گاز تثبیت کرد؛ جایی که غولهای نفتی آمریکا به بازیگرانی تعیینکننده در رقابت ژئواکونومیک تبدیل شدند چه در همکاری با دولتهای همسو طی جنگ سرد و چه در تامین گاز طبیعی مایع برای اروپا در مواجهه با روسیه.
این شرکتها طی دههها جهتگیری سیاست خارجی آمریکا را شکل دادند و حتی به تداوم درگیریهای واشنگتن در خاورمیانه کمک کردند. «جوزف راچمن» و «ایندرا اوورلاند» دو تحلیلگر ارشد حوزه انرژی در «فارن پالیسی» نوشتند، امروز بسیاری چین را «ابرقدرت برقی» تازه جهان میدانند؛ کشوری که نهتنها با سرعتی بیسابقه انرژیهای تجدیدپذیر نصب میکند، بلکه فناوری این حوزه را در مقیاس وسیع صادر میسازد.
بنا به گزارش اندیشکده «اِمبِر»، ارزش صادرات انرژی پاک چین در سال ۲۰۲۵ به ۲۰میلیارد دلار رسیده است. آسیای جنوبشرقی، با تقاضای فزاینده انرژی، فرصت و نفوذی تازه برای پکن فراهم کرده است.
مانند دیگر اقتصادهای درحالتوسعه، کشورهای عضو آسهآن تنها زمانی به گذار انرژی تن میدهند که این روند برایشان سودآور باشد. آنها خواهان انرژی پاک ارزان و در صورت امکان توسعه بخشی از زنجیره تولید- مانند پنل خورشیدی- در داخل کشور هستند.
در همین حال، سوختهای فسیلی تا زمانی که بازده اقتصادی داشته باشند پابرجا خواهند ماند. به همین دلیل، انرژیهای پاک در آسهآن بهجای جایگزینی منابع موجود، بیشتر بهعنوان مکمل مصرف فعلی قرار گرفتهاند؛ الگویی مشابه تجربه چین.
ایالات متحده و متحدانش همچنان در حوزه نفت و گاز حضور دارند، اما نقش آنها محدود و در حال کاهش است. دولتهای آسهآن نیز شرکتهای بزرگ فسیلی داخلی - مانند پتروناس مالزی- را در اختیار دارند. در مقابل، عرصه انرژیهای پاک تقریبا در اختیار چین است. بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۴، چین با سهم ۳۱.۹ درصدی، بزرگترین سرمایهگذار خارجی در تولید و انتقال برق و گاز (بهجز خطوط لوله) در آسهآن بود. سرمایهگذاری داخل منطقه نیز عمدتا از سنگاپور سرچشمه میگیرد؛ ژاپن، کرهجنوبی و اروپا نقشهای کمتر اما قابلتوجه دارند. آمریکا حتی پیش از دوره دوم ترامپ، عملا میدان رقابت را ترک کرده بود.
در صنعت خورشیدی، برتری چین تقریبا بدیهی است. بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۴، چین سهچهارم ماژولهای خورشیدی جهان را تولید کرده است. جنگ تجاری واشنگتن موجب انتقال بخشی از تولید به آسهآن- بهویژه مالزی و ویتنام - شد، اما کنترل چین بر کارخانهها و زنجیره تامین همچنان برقرار است، موضوعی که تعرفههای سنگین آمریکا نیز آن را تایید میکند. تلاش دولت بایدن برای رونق تولید داخلی پنل خورشیدی، باوجود افزایش ظرفیت، نتوانست قیمتها را رقابتی کند؛ در سال ۲۰۲۳ پنلهای آمریکایی بهطور متوسط ۴۴ درصد گرانتر از نمونههای چینی بودند و شانسی در بازار آسیای جنوبشرقی نداشتند.
برتری فناورانه و مقیاس عظیم تولید چین درحوزه برقآبی نیز مشهود است. از سال ۲۰۱۴، حدود نیمی از ظرفیت جدید برقآبی آسهآن با مشارکت شرکتهای چینی ساخته شده است، عمدتا در لائوس، کشوری که خود را «باتری آسهآن» میداند. افزایش سهم انرژیهای پاک نیز نیاز به پشتوانه پایدار در روزهای بیباد یا ابری را بیشتر کرده است.
کابل انتقال برق میان لائوس، مالزی، تایلند و سنگاپور، نخستین گام در مسیر ایجاد شبکه منطقهای گستردهتر است؛ شبکهای که چین در مرکز تولید آن قرار خواهد گرفت. کنترل چین بر زیرساختها و منابع کلیدی آب و انرژی، سطح دیگری از نفوذ پکن بر نظام انرژی جنوبشرقی آسیا ایجاد میکند. چین در بخشهایی از بازار سوختهای فسیلی نیز نقش مسلط دارد. دادههای «گلوبال انرژی مونیتور» نشان میدهد شرکتهای چینی بزرگترین سهامداران حدود ۲۹ درصد نیروگاههای زغالسنگی هستند که از سال ۲۰۱۴ در آسهآن فعال شدهاند. خروج سرمایهگذاران غربی، نقش چین را همچنان حیاتی نگه داشته است، حتی با وجود تعهد ۲۰۲۱ برای توقف تامین مالی نیروگاههای زغالسنگی در خارج، که در عمل محدود بوده است.
در نفت و گاز، آمریکا و متحدانش هنوز حضور دارند: از ۱۰ میدان بزرگ گازی منطقه، دو میدان تحت مدیریت هس آمریکا و پتروناس، یک میدان توسط بیپی بریتانیا، یک میدان توسط پوسکو کرهجنوبی، چهار میدان توسط PTTEP تایلند، یک میدان توسط شرکت سرمایهگذاری دولتی امارات و یک میدان توسط پرتامینا اندونزی اداره میشود. در بخش نفت نیز شرکتهایی مانند شل و برخی تولیدکنندگان داخلی نقش اصلی دارند و اکسونموبیل و کونکوفیلیپس در برخی پروژهها سهامدار هستند. انرژی هستهای نیز وارد دستور کار شده است.
با وجود اعلام منطقه عاری از سلاح هستهای در ۱۹۹۷، فشار برای استفاده از انرژی پاک باعث شده اندونزی، مالزی، فیلیپین، سنگاپور، تایلند، ویتنام و حتی کامبوج بررسی این گزینه را آغاز کنند. آمریکا و متحدانش در این حوزه عقباند؛ روسیه ۲۶ رآکتور در داخل و خارج میسازد و چین با ۳۳ رآکتور داخلی، پایهای قدرتمند برای حضور جهانی ایجاد کرده است.
طرحهای مشترک آمریکا، اروپا و ژاپن- از جمله ابتکارهای گذار به انرژی پاک با اندونزی و ویتنام- پیش از خروج ترامپ نیز با تردید کارشناسان روبهرو بود. مدلهایی که بر جذب سرمایه خصوصی با اتکای محدود به منابع عمومی بنا شده بود، نزد مقامات این کشورها باورپذیر نبود. ژاپن نیز با وجود تلاش برای پر کردن خلأ آمریکا، در پروژههای خود بخش قابلتوجهی را به سوختهای فسیلی وابسته کرده است.
زنجیره جهانی تامین نیز احتمالا وابستگی پروژههای تجدیدپذیر تحت حمایت توکیو به فناوری چینی را افزایش خواهد داد. این روندها نشان میدهد چین بهطور فزاینده شریک اصلی انرژی آسهآن میشود. در حالی که نقش آمریکا در نفت و گاز رو به افول است، پکن در موقعیتی ممتاز قرار دارد تا مدل داخلی خود - ترکیب زغالسنگ بهعنوان پایه و انرژی پاک و احتمالا هستهای بر فراز آن- را در منطقه پیاده کند.
نتیجه، شکلگیری وابستگیهایی است که گسستن آنها برای کشورهای آسهآن آسان نخواهد بود، زیرا در عصر فناوری، تکرار تجربه ملیسازی منابع انرژی قرن بیستم دشوار است.