از رقابت تا هم‌افزایی

 این پروژه برای اولین بار در اجلاس سران گروه بیست در سال ۲۰۲۳ معرفی شد و هدف آن ایجاد شبکه‌ای دریایی و ریلی برای اتصال هند به اروپا از طریق خلیج فارس و مدیترانه شرقی بود. مسیرهای دریایی و ریلی این پروژه، علاوه بر تسهیل حمل‌ونقل کالا، فرصت توسعه زیرساخت‌های دیجیتال و خطوط انتقال انرژی پاک را نیز فراهم می‌کند.

در ابتدا، جنبه‌های ژئوپلیتیک پروژه بیش از جنبه‌های فنی آن مورد توجه قرار گرفت. کشورهای غربی از آن برای کاهش نفوذ چین در منطقه و تقویت روابط کشورهای عربی با اسرائیل بهره بردند، هند فرصت یافت نقش خود در زنجیره‌های ارزش جهانی را افزایش دهد و اروپا نیز امکان افزایش امنیت اقتصادی و انرژی و تعمیق روابط با کشورهای جنوب جهانی را پیدا کرد.

«نشنال اینترست» در گزارشی به قلم «تایلر لیسی» پژوهشگر روابط استراتژیک هند و آمریکا، نوشت با گذشت زمان و تکامل طرح، این پروژه از یک مسیر خطی با اهداف ژئوپلیتیک صرف به یک شبکه یکپارچه و منطقه‌ای تبدیل شده است. توقف موقت پروژه در سال ۲۰۲۳ به‌دلیل تنش‌ها در غزه، فرصت مناسبی برای بازنگری، مطالعات امکان‌سنجی و توسعه دیپلماسی عمومی فراهم کرد. این دوره به اصلاح و تکامل اهداف پروژه کمک کرد و تمرکز آن اکنون بر تقویت اتصال، تاب‌آوری و استقلال سیاسی کشورهای منطقه است.

برای هند، این پروژه فرصتی است برای بازآفرینی نقش تاریخی خود به‌عنوان یک‌ هاب صنعتی و تجاری منطقه‌ای. با سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های حمل‌ونقل و توسعه بنادر، هند قلب صنعتی خود را به بازارهای خاورمیانه و اروپا متصل کرده و ظرفیت صادراتی و تولیدی خود را افزایش می‌دهد. علاوه بر این، توسعه شبکه‌های دیجیتال و خطوط انتقال انرژی پاک، امکان تبدیل سرمایه‌گذاری‌های داخلی به ظرفیت‌های رقابتی منطقه‌ای را فراهم می‌کند و هند را به بازیگری کلیدی در شبکه اقتصادی منطقه تبدیل می‌کند.

ایتالیا نیز به نوبه خود پروژه را به‌عنوان ابزاری برای بازگرداندن جایگاه ژئوپلیتیک و اقتصادی خود در مدیترانه می‌بیند. این کشور با ایجاد شبکه‌ای فرا منطقه‌ای که آسیا، خاورمیانه، اروپای شرقی و بالکان و همچنین آفریقا را به هم متصل می‌کند، در تلاش است موقعیت تاریخی خود را احیا کند. سرمایه‌گذاری‌های کلان در بنادر و زیرساخت‌ها، به ایتالیا امکان می‌دهد به ‌هاب مرکزی شبکه تبدیل شود و اتصال شبکه به پروژه‌های توسعه‌ای در آفریقا، نقش آن را در تقویت ثبات اقتصادی و سیاسی منطقه برجسته می‌کند.با وجود اهمیت و جذابیت اقتصادی پروژه، چالش‌های بزرگی نیز وجود دارد. هزینه احداث زیرساخت‌ها بسیار بالا است و نیازمند منابع گسترده‌ای از سوی کشورهای مشارکت‌کننده است. موفقیت پروژه وابسته به تنوع مسیرها، توسعه شبکه‌ای و مشارکت فعال کشورهای منطقه و بخش خصوصی است.

روایت پروژه نیز نقش کلیدی دارد؛ برای موفقیت، باید آن را مکمل مسیر توسعه چین نشان داد، نه رقیبی مستقیم. در این صورت، شبکه می‌تواند مسیرهای متعددی برای تجارت، فناوری و انرژی ایجاد کند و تاب‌آوری منطقه‌ای را تقویت نماید. اکنون پروژه مسیر اقتصادی هند، خاورمیانه و اروپا در حال تحول از یک مسیر محدود به یک شبکه فراگیر و مقاوم است که اهداف بلندمدت آن شامل تاب‌آوری، رشد مشترک و ثبات منطقه‌ای است. مسیر موفقیت این شبکه به میزان مشارکت بخش خصوصی، پویایی بازار، ثبات سیاسی و هماهنگی کشورهای منطقه وابسته خواهد بود و می‌تواند نمونه‌ای از یکپارچگی اقتصادی فرا منطقه‌ای و توسعه پایدار باشد.