گلایه پایتخت نشینان از وضعیت حمل و نقل/ اتوبوس‌هایی که نمی‌رسند و انتظارهایی که عادی شده‌اند!

 

مطهره خردمندان در گزارشی میدانی در اقتصادنیوز نوشت: هفته گذشته فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، در نشست خبری عنوان کرد هر صبح وقتی از کنار صف‌های طولانی اتوبوس در ولی‌عصر عبور می‌کند، احساس شرمندگی می‌کند و این صحنه‌ها را نشانه‌ای روشن از وضعیت نابسامان حمل‌ونقل عمومی دانست.

در پاسخ، عبدالمطهر محمدخانی، سخنگوی شهرداری تهران، در یادداشتی نوشت که بهتر است خانم مهاجرانی از نزدیک ظرفیت‌های حمل‌ونقل تهران را ببیند و گزارشی از اقدامات دولت برای بهبود وضعیت ارائه دهد.

 

با این مقدمه، سراغ میدان‌ها و ایستگاه‌های اتوبوس و خطوط ویژه بی‌آرتی رفتیم تا صدای مردم را بشنویم. صداهایی خسته، گله‌مند و صادق؛ از شمال تا جنوب شهر، از میدان ولی‌عصر تا ونک و از راه‌آهن تا تجریش، همه بر یک محور می‌چرخیدند: «انتظار طولانی، ازدحام بی‌پایان.»

اتوبوس‌هایی که نمی‌رسند؛ انتظارهایی که عادی شده‌اند

در یکی از عصرهای شلوغ، در مسیر شمال به جنوب بی‌آرتی بین پل کریمخان تا ونک، ایستادیم تا با مسافران حرف بزنیم.حسین، مردی حدود چهل‌ساله، می‌گفت نزدیک به چهل دقیقه منتظر مانده و سه اتوبوس آمده که هیچ‌کدام جا نداشته‌اند:«هر بار موج جمعیت از سکو بالا می‌رفت و او در صف بعدی جا می‌ماند.»

می‌گفت اگر فاصله بین اتوبوس‌ها ده دقیقه باشد، صف سه برابر می‌شود و آخرش بعضی قید سوار شدن را می‌زنند، یا ماشین می گیرند یا موتور می گیرند یا پیاده می‌روند.

کمی آن‌طرف‌تر، زنی به نام سحر از گرما و سرمای داخل اتوبوس‌ها گفت:« تهویه‌ها کار نمی‌کنند و ازدحام شدید باعث می‌شود در هر فصلی به نوعی هوا سنگین شود. او می گوید معمولاً در مسیر برگشت، اولین اتوبوس با تأخیر می‌رسد، دومی پر از جمعیت است و سومی تازه فرصتی برای نفس کشیدن می‌دهد که ببینی می‌توانی سوار شوی یا نه!»

 

ایستگاه ولی‌عصر؛ میدان نبرد برای سوار شدن

در ایستگاه ولی‌عصر، ندا، کارمند بانکی که هر روز با بی‌آرتی رفت‌وآمد می‌کند، می‌گوید:« هر بار اتوبوس می‌رسد، توقفش کمتر از نیم دقیقه است. هر کس دستش جلوتر باشد سوار می‌شود، بقیه جا می‌مانند. چند بار ترس جا ماندن را تجربه کرده و ناچار شده با تأخیر به خانه برسد.»

از اتوبوس‌هایی گفت که شیشه‌هایشان کدر شده و بدنه‌شان پر از تبلیغ است؛ تبلیغاتی که دید بیرون را گرفته و حس حبس در قفس فلزی را بیشتر می‌کند.

دانشجویی هم که مسیر راه‌آهن تا تجریش را هر روز می‌رفت می گوید در ساعات اوج، سرفاصله‌ها به پانزده دقیقه می‌رسد و اگر اتوبوسی از کار بیفتد، چند ایستگاه پشت سر هم قفل می‌شوند. او روایت می کند «در این شلوغی، فقط دعا می‌کنی که در اتوبوس بعدی جایی برای ایستادن باشد. نشستن آن هم درایستگاه‌های میانی رویاست!»

ونک تا پایانه جنوب؛ گلایه مشترک راننده‌ها و مسافران

در میدان ونک، مردی با کوله روی دوش از کمبود اتوبوس ذخیره گفت:« وقتی یکی از سرویس‌ها به هر دلیلی از چرخه خارج می‌شود، یا در ایستگاه توقف نمی‌کند، جای خالی‌اش تا ساعت‌ها پر نمی‌شود و صف‌ها طولانی‌ترمی‌شوند، ساعت پیک رفت آمد کارمندان هم بدترین ساعت است.» دختر جوانی که در همان ایستگاه منتظر است از «سکوت» اعتراض دارد! :«چرا هیچ‌کس توضیح نمی‌دهد چرا اتوبوس‌ها تأخیر دارند، چرا درها زود بسته می‌شود؟ چرا ناگهان همه مجبورند در یک ایستگاه پیاده نشوند چون توقف نیست! او گفت اگر تنها یک تابلو در ایستگاه وضعیت لحظه‌ای خط را نشان دهد، عصبانیت مسافران هم کمتر می‌شود».

در پایانه جنوب، راننده‌ای میان‌سال از فرسودگی ناوگان گفت. اتوبوس‌های قدیمی، قطعه‌های کمیاب، و تعمیرگاه‌هایی که گاهی هفته‌ها زمان می‌خواهند. او می‌گفت:« این فشار در نهایت روی دوش راننده‌ها و اعصاب مسافران خالی می‌شود.نوسازی ‌ها انجام شده اما نه در همه جای تهران.»

راننده دیگری اما باور داشت که با همین ظرفیت فعلی هم می‌توان اوضاع را بهتر کرد، اگر برنامه دقیقی تنظیم شود.

وقتی ایستگاه‌ها تاب جمعیت را ندارند

در بسیاری از نقاط، ایستگاه‌ها پاسخگوی حجم مسافر نیستند. صف‌ها به پیاده‌رو کشیده می‌شوند، سایه‌بان‌ها کوچک‌اند و مسیرهای رفت‌و‌برگشت بی‌نظم. مسافران می‌گویند لحظه رسیدن اتوبوس، نظم صف‌ها فرو می‌پاشد و هجوم جمعیت اجتناب‌ناپذیراست. بسیاری از شهروندان از نبود زیرساخت ساده‌ای مثل نرده‌های هدایت‌کننده یا نیروهای کنترل صف سخن گفتند.

مشکل دیگر، صف‌های جداگانه شارژ کارت بلیت است. در برخی ایستگاه‌ها دستگاه‌ها از کار افتاده و مردم باید برای شارژ کارت، صف دوم تشکیل دهند؛ صفی که به ازدحام دامن می‌زند.

شکاف میان حرف مسئولان و تجربه مردم

اظهارات مهاجرانی درباره «احساس شرمندگی» از دیدن صف‌ها، در میدان معنایی عینی پیدا کرد. سخنگوی شهرداری از ظرفیت‌ها می‌گوید، اما مسافران این ظرفیت را لمس نمی‌کنند.

برای کسی که در گرمای تیرماه یا سرمای بهمن، چهل دقیقه منتظر مانده، ظرفیت یعنی رسیدن به موقع اتوبوس، تهویه سالم و اطلاع دقیق از وضعیت خط که شهروند نسبت به آن اعتراض دارد. مسافران تفاوت میان نقص فنی و مدیریت نادرست را به‌خوبی می‌فهمند؛ می‌گویند خرابی پیش می‌آید، اما جبران و اطلاع‌رسانی نشانه احترام به وقت مردم است. همین فاصله‌ی میان گفته‌های مسئولان و تجربه‌ی روزمره‌ی شهروندان، نقطه‌ی اصلی نارضایتی است.

این روایت ساده و درعین‌حال هشداردهنده است. حمل‌ونقل اتوبوسی تهران، چه در خطوط ویژه بی‌آرتی و چه در شبکه عادی، با کمبود ناوگان، سرفاصله‌های طولانی، فرسودگی تجهیزات و اطلاع‌رسانی ضعیف دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.

شهروندان می‌گویند نسبت به سال‌های گذشته زمان انتظار بیشتر و ازدحام شدیدتر شده است. رانندگان نیز معتقدند اگر در ساعت‌های پیک اعزام‌ها افزایش یابد و اتوبوس‌های آماده‌به‌کار بیشتری در دسترس باشند، بخش بزرگی از گلایه‌ها فروکش می‌کند.

با این‌حال توپ همچنان در زمین مدیریت شهری است؛ نوسازی ناوگان، بهبود طراحی ایستگاه‌ها، اطلاع‌رسانی لحظه‌ای و افزایش ظرفیت خطوط ارزان‌ترین راه‌های بازگرداندن اعتماد عمومی‌اند.

تا زمانی که مردم در صف‌های طولانی و اتوبوس‌های دیررسیده بمانند، احساس شنیده نشدن در شهر ادامه دارد؛ و این شاید مهم‌ترین زنگ هشدار برای مدیریتی باشد که هنوز با چشم مسافر به تهران نگاه نکرده است.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.