در سال‌های گذشته نیز در این برهه زمانی، افت شاخص‌ها به‌وقوع می‌پیوست، اما در سال جاری این اثر تدبیر مدیریت بورس تهران بود که به نظر می‌رسد با ارزیابی فراگیر، اقدام به بازگشایی تجمعی و یکباره نمادهای متوقف کرد. برخی شاید این گونه تدابیر را در بازار اوراق بهادار کشور نفی کنند، اما به نظر می‌رسد بورس تهران در این مقطع زمانی بیش از هر زمان دیگری نیازمند تدابیر و تصمیمات جسورانه و شجاعانه‌ای است که ما از آن به عنوان «شوک درمانی» یاد می‌کنیم. 

متاسفانه بر اساس ذهنیتی که از سال‌های بعد از جنگ تحمیلی نسبت به واژه «شوک درمانی» در محافل تصمیم‌گیری پدید آمد،  رفع مشکلات بنیادی اقتصاد ایران با تدابیری که منجر به حل یک‌باره و سریع مشکلات پیرامون می‌شود، از دستور کار خارج و از این رو درجه آزادی تصمیم‌گیری برای مدیران دولتی محدود شد.

مخاطره‌پذیری مدیران آن‌قدر کاهش یافت که حتی اگر مدیری باور داشت که عکس‌العمل سریع، دامنه افزایش هزینه‌های اقتصادی و تبعات اجتماعی یک «مساله» را کاهش می‌دهد، کمتر عملکرد خود را در مظان داوری همگانی قرار می‌داد و به عکس‌العمل سریع روی می‌آورد. حال مدیریت بازار سرمایه برخلاف روش مرسوم در نظام تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری ایران و با شناخت از پیامدهای «تصمیم»، نمادهای متوقف را به منظور روان کردن معاملات در بازار بازگشایی کرده است. به نظر می‌رسد رفع نارسایی‌های ساختاری بورس تهران نیازمند تدابیر شجاعانه و مشابه است.

اخراج شرکت‌های زیان‌ده از بورس تهران، لغو تعیین دامنه برای نوسان قیمت‌ها و حجم مبنا و هر تصمیمی که منجر به تعدیل شاخص‌ها و واقعی‌تر شدن آمار و اطلاعات بازار می‌شود، نیازمند تصمیم‌های یکباره است. بورس تهران هم‌اکنون نیازمند یک مدیر تصمیم‌گیر است و دولت به لحاظ سهمی که در ابعاد حاکمیتی و تصدیگری دارد، باید از تصمیمات غیربطئی حمایت کند.

اجرای سریع قانون جدید، مبارزه با بهره‌جویان از اطلاعات نهانی، پالایش درون سازمانی، تقویت نظارت، مقابله با  تخلف بازیگران، لغو مجوز فعالان متخلف و اطلاع‌رسانی نیازمند شوک درمانی است. واقعیت این است که مشکلات بازار سرمایه از گذشته تاکنون آن قدر ریشه‌دار و فرسایشی شده است که برخی از آنها به روش مرسوم در نظام تصمیم‌گیری یعنی مدیریت محافظه‌کارانه و با در نظر گرفتن تمام ابعاد ارزشی و انتفاعی لایه‌های بازار امکان‌پذیر نیست. ازاین‌رو دیگر برای همگان عیان شده است که قانون وجود دارد، اما مدیران مخاطره‌جو اندک هستند. بنابراین باید از هر تصمیم مخاطره‌جویانه حمایت کرد.