در روزگار کنونی، هرچند متخصصان حوزههای آب، محیطزیست، اقتصاد، کشاورزی، رفاه اجتماعی و انرژی در سطح فنی و تکنیکی درباره مهار خشکسالی، بحران آب، سالمندی، صندوقهای بازنشستگی، تورم، فقر و ناترازی انرژی سخن میگویند، اما در نهایت، همه راهها به یک نقطه مشترک ختم میشود؛ سیاست. تجربه جهانی و تحلیل نهادی نشان میدهد که هیچ مسالهای در قلمرو عمومی، صرفا فنی یا اقتصادی نیست، زیرا هر تصمیم فنی در بستر ساختار قدرت و سیاستگذاری معنا پیدا میکند. به بیان دیگر، چهارراه همه بحرانها، میدان سیاست است و بدون بازتعریف نقش آن، هیچ اصلاح فنی پایداری رخ نخواهد داد.