نوبل ۲۰۲۵ و درسهای عملی برای بانکداری ایران

این تحقیقات نشان میدهد که بدون جریان مستمر دانش کاربردی، چارچوب نهادی انعطافپذیر و مدیریت منظم خلق و امحای نقدینگی، رشد اقتصادی پایدار قابل تحقق نیست و بانکها و سیاست پولی نقش کلیدی در ایجاد این چرخه ایفا میکنند. در نتیجه، در اقتصاد ایران که همراه با نوسانات درآمدهای نفتی، محدودیتهای ابزارهای مالی و تمرکز منابع در چند بانک بزرگ است، نیاز به طراحی سیاستهای نوآورانه و انعطافپذیر بیش از پیش ضروری است.
جریان دانش مفید و نقش بانکها
جوئل موکیر نشان میدهد رشد پایدار بدون جریان مستمر دانش مفید (Useful Knowledge) امکانپذیر نیست و دو نوع دانش متمایز وجود دارد: دانش گزارهای (Propositional Knowledge)، شامل نظریهها، اصول علمی و دانش تجویزی (Prescriptive Knowledge) که دستورالعملهای کاربردی و فنون حل مسائل واقعی را ارائه میدهد. در سیستم بانکی ایران، این به آن معناست که بانکها و نهادهای مالی نمیتوانند تنها با افزایش حجم منابع و سپردهها بهرهوری و نوآوری را ارتقا دهند، بلکه نیاز به پیوند مستقیم دانش نظری مالی و استانداردهای جهانی بانکی، از جمله IFRS و کاربرد عملی آن در محصولات اعتباری، مدیریت ریسک، خدمات دیجیتال و ابزارهای پرداخت دارند. بهعنوان مثال، توسعه سامانههای اعتبارسنجی مبتنی بر هوش مصنوعی، تحلیل رفتار مشتریان و تسهیلات نوآورانه، نمونههایی از تبدیل دانش تجویزی به عملکرد عملی در شبکه بانکی است که میتواند نرخ بازدهی تسهیلات، مدیریت نقدینگی و کنترل تورم را با رعایت استانداردهای IFRS بهبود دهد. همچنین، این دانش میتواند کارآیی بازار بینبانکی را افزایش دهد و نقش نرخ بهره بینبانکی را در عملیات بازار باز تقویت کند؛ بهطوریکه ذخایر بین بانکها بهینه تخصیص یابد و هزینه تامین مالی کاهش یابد.
چارچوب نهادی و انعطاف بانکها
موکیر تاکید میکند که نوآوری اغلب ساختارشکن است و بدون نهادهای مناسب و مکانیسمهای مدیریتی با مقاومت شدید مواجه میشود. در حوزه پولی و بانکی ایران، این نکته نیاز به چارچوبهای نهادی انعطافپذیر و ابزارهای پیشرفته مدیریت ریسک را برجسته میکند. بانکها باید بتوانند ضمن رعایت الزامات قانونی و کفایت سرمایه (Capital Adequacy)، جریان منابع را به سمت پروژههای نوآورانه هدایت کنند. در این راستا، ارزیابی و نظارت با استفاده از شاخصهای CAMELS نقش مهمی در کاهش ناترازی بانکی و افزایش کارآیی عملیات پولی دارد. سیستمهای رتبهبندی ریسک اعتباری، کنترل نسبت کفایت سرمایه و مدیریت ذخایر نقدی، علاوه بر کاهش خطرات سیستماتیک، امکان تحریک نوآوری و توسعه ابزارهای مالی جدید را بدون افزایش ریسک بانکها فراهم میکند.
تخریب خلاق و مدل ریاضی رشد
آگیون و هاویت با مدلهای ریاضی مفهوم تخریب خلاق (Creative Destruction) را تشریح میکنند؛ فرآیندی که در آن نوآوریهای جدید جایگزین فناوریهای قدیمی میشوند و کل سیستم اقتصادی پویا باقی میماند. در نظام بانکی، مشابه این فرآیند با بانکهایی که محصولات و خدمات نوین ارائه میدهند، قابل مشاهده است. بانکهایی که سامانههای دیجیتال، خدمات پرداخت فوری، ابزارهای سرمایهگذاری هوشمند یا تسهیلات متغیر مبتنی بر نرخ تورم ارائه میکنند، سهم بازار و بهرهوری شبکه را افزایش میدهند؛ درحالیکه بانکهای سنتی و فاقد نوآوری سهم خود را از دست میدهند. این فرآیند باعث ایجاد فشار رقابتی برای بهینهسازی عملیات، کاهش هزینههای عملیاتی و افزایش سودآوری کل شبکه بانکی میشود و با مدیریت هوشمند ابزارهای پولی مانند نرخ بهره بازار باز و الزامات ذخیره قانونی قابل هدایت است.
پیامدهای مستقیم برای سیاست پولی و بانکداری
تحلیل نوبلیستها نشان میدهد که سیاستهای پولی و بانکی میتواند اثر مستقیم بر نوآوری، بهرهوری و ثبات سیستم بانکی داشته باشد. نخست، اثر سرریز و یارانه R&D: دولت و بانک مرکزی میتوانند با ارائه محرکهای هدفمند به بانکها و موسسات نوآور، سرمایهگذاری در فناوریهای بانکی، سامانههای دیجیتال و پرداختهای هوشمند را افزایش دهند. دوم، اثر سرقت تجاری (Business Stealing): وقتی یک بانک نوآور جایگزین رقیب قدیمی میشود، سهم بازار آن بانک افزایش و رقیب زیان میکند؛ سیاستهای رقابتی و نظارتی باید از ایجاد انحصار و تمرکز بیش از حد منابع جلوگیری کنند تا چرخه رقابتی سالم حفظ شود.
سوم، رقابت بهینه برای نوآوری: تمرکز بیش از حد منابع در چند بانک بزرگ انگیزه سرمایهگذاری در نوآوری و R&D را کاهش میدهد؛ ایجاد بانکهای متوسط و کوچک با استقلال عملیاتی میتواند نوآوری را تقویت و چرخه تخریب خلاق را حفظ کند. چهارم، انعطاف نیروی کار و انتقال مهارتها: تغییرات فناورانه در بانکها کارکنان را تحت فشار قرار میدهد؛ سیاستهای حمایتی مانند آموزش مجدد و انعطاف در استخدام، مقاومت داخلی را کاهش داده و انتقال به فناوریهای نوین و فرآیندهای مولد را تسهیل میکند. پنجم، کارآیی بازار بینبانکی و نرخ بهره عملیات بازار باز: مدیریت دقیق نرخ بهره در عملیات بازار باز و تخصیص بهینه ذخایر نقدینگی میان بانکها باعث کاهش نوسانات نرخ بینبانکی و ارتقای کفایت سرمایه در کل شبکه میشود، در نتیجه بانکها میتوانند با ریسک کمتر منابع خود را به سمت پروژههای نوآورانه هدایت و ناترازی را کاهش دهند.
تجربه تاریخی و درس برای اقتصاد ایران
تجربه جهانی نشان میدهد رشد اقتصادی پایدار نتیجه ترکیب جریان مستمر دانش مفید، چارچوب نهادی مناسب و رقابت سودمحور تخریب خلاق است. اقتصاد ایران، با رشد نفتمحور و سرمایهبر، هنوز نتوانسته این سه عنصر را به هم پیوند دهد. نوسانات درآمد نفتی، تغییرات نقدینگی بانکها، ناترازی شبکه و نوسانات نرخ بهره بینبانکی، شکنندگی سیستم را نشان میدهد. بدون ایجاد چرخه خودتقویتکننده نوآوری و مدیریت ریسک در شبکه بانکی، توسعه پایدار ممکن نیست. روند گذشته نشان میدهد که رشد کوتاهمدت منابعمحور، حتی با افزایش نقدینگی و تسهیلات بانکی، نمیتواند موتور بهرهوری و ثبات پولی را روشن نگه دارد.
سیاستهای کاربردی و پیشنهادی
تحقیقات نوبلیستهای۲۰۲۵ نشان میدهد رشد پایدار اقتصادی نتیجه ترکیب سه عامل است: جریان مستمر دانش مفید، چارچوب نهادی مناسب و موتور رقابت سودمحور تخریب خلاق. برای ایران، پیام روشن است: رشد نفتی و سرمایهمحور نمیتواند جایگزین نوآوری و تحول در شبکه بانکی شود. بانکها و نهادهای مالی باید مسیر دیجیتالسازی، نوآوری محصولات، مدیریت ریسک و بهینهسازی عملیات را طی کنند و سیاستهای پولی و نظارتی باید این مسیر را فعالانه تسهیل کنند. بدون این سازوکارها، چرخه رشد پایدار شکل نمیگیرد و اقتصاد مجددا با نوسانات شدید نقدینگی، نرخ بهره، ناکارآیی بازار بینبانکی و ناترازی بانکی مواجه خواهد شد.
* پژوهشگر حوزه پول و بانک