سفسطهای به نام حاشیه سود
این قیاس در ظاهر منطقی به نظر میرسد، اما در واقع نوعی سفسطه و قیاس مع الفارق است. دلیل این سفسطه در ماهیت محاسبه حاشیه سود نهفته است. حاشیه سود از مقایسه بهای تمامشده محصول با قیمت فروش آن بهدست میآید. این شاخص نشان میدهد از هر واحد فروش چه نسبتی سود باقی میماند؛ اما هرگز بیانگر میزان سرمایهای نیست که برای دستیابی به آن فروش به کار رفته است. بنابراین اگر در مقایسه حاشیه سود با نرخ سود بانکی به این نکته توجه نشود، نتیجهگیری کاملا گمراهکننده خواهد بود.بهعنوان مثال فرض کنید یک شرکت بازرگانی را در نظر بگیرید که تنها با ۱۰۰میلیون تومان سرمایه فعالیت خود را آغاز میکند.
او کالایی را خریداری میکند و ظرف ۱۰روز به فروش میرساند، سپس همان سرمایه را دوباره وارد چرخه خرید و فروش میکند. اگر این چرخه در طول سال ۵۰ بار تکرار شود، حجم فروش سالانه به حدود ۵میلیارد تومان خواهد رسید.حال اگر حاشیه سود این کسبوکار تنها ۱۰درصد باشد، یعنی در پایان سال ۵۰۰میلیون تومان سود ایجاد شده است. کسانی که در دام سفسطه حاشیه سود گرفتار هستند، این ۱۰درصد را با سود بانکی ۲۰درصد مقایسه میکنند و نتیجه میگیرند بازدهی این کسبوکار بسیار کمتر است. چه بسا که برخی از صاحبان سرمایه به این نتیجه میرسند که پول خود را در بانک نگهداری کنند با فرض مثال ما و بدون هیچ زحمتی حداقل ۱۰درصد جلو هستند؛ ولی اگر قیاس صحیح صورت گیرد یعنی بازدهی نسبت به سرمایه بهکارگرفتهشده ـ واقعیت روشن میشود:
سپردهگذاری ۱۰۰ میلیون در بانک = حدود ۲۰ میلیون سود در سال.
سرمایهگذاری همان ۱۰۰ میلیون در کسبوکار = حدود ۵۰۰ میلیون سود در سال.
یعنی بازدهی این فعالیت تجاری ۲۵برابر سپردهگذاری بانکی بوده است.
به همین دلیل است که مقایسه حاشیه سود با سود بانکی یک خطای منطقی و مصداق روشن سفسطه است. معیار درست برای ارزیابی یک کسبوکار، بررسی بازدهی سرمایه (ROI)، گردش دارایی و سایر شاخصهای مکمل است، نه صرفا درصد حاشیه سود.
* کارشناس رسمی دادگستری