همراه کردن کارکنان با تغییرات

اما آنچه واقعا به آن نیاز دارد، شجاعت تصمیمگیری است. هر فرصت بزرگ و هر تغییر مورد نیاز شرکت، با ریسکها و هزینههای فرصت سنگینی همراه است و مدیرعاملی که شجاعت کافی برای پذیرش آنها را نداشته باشد، قادر به تغییر وضعیت نخواهد بود. اما رهبر سازمانی خواهان تغییر، به جز شجاعت نیازمند همراهی کارکنان با مسیر جدید پیش روی شرکت است که آن هم زمانی محقق میشود که کارکنان اطمینان و اعتمادبهنفس او را ببینند.
وینستون چرچیل گفته: «پیش از آنکه بتوانید با احساسات الهامبخش دیگران باشید، باید خودتان در آن غرق شده باشید. پیش از آنکه بتوانید اشک دیگران را درآورید، باید خودتان رودخانه اشک باشید. برای متقاعد کردن آنها، باید خودتان باور داشته باشید.»
زمانی که «پیتر کلی»، مدیرعامل شرکت «اوپنلین» (OPENLANE) شد، با برگزاری جلسات طولانی با مدیران و اعضای هیاتمدیره به این نتیجه رسید که شرکت مزایده خودروی آنها، از دیجیتالی کردن مدل کسبوکار خود نفع بسیاری خواهد برد. به نظر آنها چنین تغییری، آینده شرکت را تضمین میکرد. این شرکت واقع در ایالت ایندیانا، با درآمد سالانه ۲.۳میلیارد دلاری و ۱۰ هزار نفر پرسنل، رهبر بازار مزایده عمدهفروشی خودرو بود.
آنها هر سال نزدیک به ۱۰میلیون خودرو در آمریکای شمالی میفروختند. برخی خودروها لیزینگی بودند، برخی متعلق به دلالانی بودند که قادر به انتقال خودروی خود نبودند و بقیه توسط شرکتهای کرایه خودرو و ناوگان تجاری حملونقل به فروش میرسیدند. این شرکت چند دهه بود که مزایدههایی در ۷۰ مرکز فیزیکی خود در آمریکای شمالی برگزار میکرد؛ جایی که فروشندگان و مالکان ناوگان حملونقل، خودروهای خود را به محل میآوردند و خریداران پیشنهادهای خود را مطرح میکردند تا در نهایت برندگان مزایده، خودروها را ببرند.
کلی باور داشت که مزایده فیزیکی برای مشتریان شرکت بسیار زمانبر و پرهزینه شده است (به این مشکلات، حملونقل و جابهجایی خودروها هم اضافه میشد) و در بلندمدت، یک پلتفرم دیجیتالی که بتواند بین فروشندگان و خریداران ارتباط ایجاد کند، پاسخگوی این وضعیت بود. از طرفی، در مزایدههای فیزیکی، تعداد خریداران به افراد حاضر در محل محدود میشد، ولی یک مزایده دیجیتال میتوانست خریداران بالقوه بسیار بیشتری را نصیب شرکت کند.
کلی در صنعت مزایده خودرو، شهرت خاصی به دلیل راهاندازی یک مزایده دیجیتال از سال ۱۹۹۹ داشت. همچنین شرکت آنها نرمافزارهای پیشرفتهای برای کارشناسی خودروها، تعیین ارزش خودروهای کارکرده و اجازه دادن به مشتریان برای ارسال قیمتهای پیشنهادیشان ساخته بودند. با این حال، استفاده از این مدل و ابزارها به قدری که کلی امید داشت، گسترده نشده بود و هنوز بخش زیادی از فعالیتهای صنعت به سمت مزایدههای فیزیکی متمایل بود.
تا مارس ۲۰۲۱ که کلی مدیرعامل اوپنلین شد، شرکت در هر دو مسیر فعالیتهایش را به پیش میبرد. تا آن زمان قرار نبود که مزایدههای فیزیکی را رها کنند. اما او گفت: «به مرور زمان متوجه شدم که با حفظ جای پا در کسبوکار سنتی، حرکت به سمت مدل دیجیتالی کسبوکار چقدر دشوار است.» مدیرعامل جدید بهترین تصمیم را فروش کسبوکار سنتی به شرکتی دیگر و تمرکز کامل منابع و تمرکز بر کسبوکار دیجیتالی میدانست.
آن دوره زمانی چالشبرانگیز برای چنین دگردیسی بزرگی بود. زنجیرههای تامین در پی فراگیری کرونا مختل شده بود و تولید خودروهای جدید نیز کاهش یافته بود. نتیجه این وضعیت، کاهش عرضه خودروهای کارکرده و افزایش قیمت آنها بود. قیمت بالا و کمبود خودروهای کارکرده به شدت روی میزان فروش آنها اثر گذاشته بود و کلی مصممتر شد که «زمانهای چالشبرانگیز نیازمند اقدامات جسورانه و پیگیری فرصتهای نویدبخش است.»
کلی با آنکه در انتخاب خود تردید نداشت، با اعضای هیأتمدیره، مدیران تیمها و مشاوران مختلف وارد بحثهایی فعال و عمیق شد تا نظرات آنها را بشنود و همچنین برآوردهایی تخصصی از وضعیت ارائه کنند. شرکتکنندگان در این جلسات، سوالات بسیار و برخی مخالفتهای منطقی داشتند. مزایده فیزیکی میراث شرکت بود و با ژن آنها آمیخته شده بود. برخی نگران بودند که بازار فعالیتشان بسیار کوچکتر شود. بقیه باور داشتند چالشهای مزایده فیزیکی، موقتی است و اوضاع به روال قبل برمیگردد. افراد مزیت یک آینده دیجیتال را میدیدند ولی حرکت به سمت آن هراسناک بود، چرا که ابتدا باید از نیمی از درآمدها و نیمی از کارکنان خود جدا میشدند.
کلی همچنان به چشمانداز خود باور داشت و در نهایت، فروتنی او، تمایل به پذیرش این نکته که در مسیرشان چالشهایی وجود دارد و این حقیقت که باید از بازخوردهای دیگران استقبال کرد، باعث شد نظرش را بپذیرند. او از پس مسوولیت سخت توازنبخشی بین ارائه چشمانداز و مسیر انتخابیاش با استقبال از بحثها و نگرانیهای جدی تیم مدیریت و هیأتمدیره برآمد. آنها در نهایت سال ۲۰۲۲، کسبوکار مزایده فیزیکی خود در ایالات متحده را به شرکتی با نام کاروانا (Carvana) فروختند و به یک آینده تمام دیجیتال متعهد شدند.
برگرفته از کتاب «مسیر رهبری سازمانی»
نوشته جمعی از شرکای ارشد شرکت مشاوره مککینزی