سوءتفاهم رایج در بازارهای مالی ایران

در گفت‌وگوهای روزمره، رسانه‌ها و حتی در میان فعالان باسابقه نیز معمولا شنیده می‌شود که «بازار مالی جای ریسک‌پذیری است». اما پرسش اساسی این است که آیا واقعا فعالیت بیشتر معامله‌گران در بازار نوعی پذیرش ریسک است یا آنچه رخ می‌دهد بیشتر به قمار شباهت دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید معنای دقیق ریسک و تفاوت آن با قمار را روشن کنیم.

سوءتفاهم در تعریف ریسک

بسیاری از افراد وقتی درباره ریسک صحبت می‌کنند، تنها یک برداشت ساده و عمومی در ذهن دارند: اینکه «ممکن است سود کنم یا ضرر». این برداشت، اگرچه بخشی از ماجرا را نشان می‌دهد، اما به‌هیچ‌وجه تعریف دقیق و کامل ریسک نیست. ریسک در واقع به معنای احتمال وقوع زیان همراه با امکان سنجش و اندازه‌گیری آن است.

به بیان دیگر، کسی که با ریسک مواجه است، می‌داند که احتمال زیان وجود دارد، اما تلاش می‌کند با ابزارهای تحلیلی و مدیریتی این احتمال را محاسبه کرده و برای آن آماده شود. در اینجا یک شکاف جدی میان برداشت عمومی و معنای علمی ریسک وجود دارد. بیشتر معامله‌گران تنها از وجود خطر مطلع‌اند، اما توانایی یا دانش لازم برای محاسبه آن را ندارند. وقتی فردی صرفا می‌داند که ممکن است ضرر کند، اما هیچ برآوردی از میزان این ضرر احتمالی ندارد، در عمل وارد بازی‌ای می‌شود که بیشتر به قمار شباهت دارد تا مدیریت ریسک.

چرا اغلب معامله‌گران قمار می‌کنند؟

اگر به رفتار رایج در بازار سرمایه ایران نگاه کنیم، خواهیم دید که بسیاری از فعالان عملا در حال قمار هستند، حتی اگر خودشان تصور کنند که مشغول معامله منطقی‌اند. نخستین ویژگی این رفتار، ورود به معاملات بدون تحلیل یا با تحلیل‌های سطحی و ناقص است. افراد بسیاری تنها با شنیدن یک خبر یا توصیه دوستان و آشنایان سهمی را خریداری می‌کنند، بی‌آنکه بررسی کنند آن سهم چه وضعیتی از نظر بنیادی یا تکنیکال دارد.

ویژگی دیگر، نداشتن حد ضرر و استراتژی خروج است. قمارباز معمولا تا پایان بازی می‌ماند و حاضر نیست به موقع کنار بکشد. بسیاری از معامله‌گران نیز دقیقا چنین رفتاری دارند؛ آنها وقتی سهمی را می‌خرند، در صورت افت قیمت حاضر نیستند زیان خود را بپذیرند و همچنان امیدوارانه باقی می‌مانند تا شاید ورق برگردد. این امیدواری اغلب به زیان‌های بزرگ‌تر منجر می‌شود.

عامل سوم، تصمیم‌گیری‌های هیجانی است. بسیاری از افراد به جای اتکا به تحلیل، تحت تاثیر شایعات، شبکه‌های اجتماعی و سیگنال‌فروشان قرار می‌گیرند. نتیجه چنین تصمیم‌هایی، معاملاتی است که بیش از آنکه بر پایه منطق باشد، شبیه به شرط‌بندی بر روی اخبار و احساسات لحظه‌ای است. در نهایت، این رویکرد سبب می‌شود که بخش زیادی از رفتار معامله‌گران بیشتر به قمار شباهت پیدا کند تا سرمایه‌گذاری.

مشکل اساسی در اندازه‌گیری ریسک

در علوم مالی ابزارها و روش‌های متنوعی برای اندازه‌گیری ریسک طراحی شده است. برای مثال، معیارهایی مانند نوسان قیمت یا Volatility، مدل‌هایی همچون ارزش در معرض ریسک (VaR) یا حتی رویکردهای پیچیده اقتصادسنجی و آماری، همه برای آن ایجاد شده‌اند که معامله‌گر بتواند تصویری کم‌وبیش دقیق از احتمال زیان‌های احتمالی به دست آورد. همچنین تحلیل بنیادی و تکنیکال نیز به‌عنوان دو رویکرد مهم برای برآورد وضعیت سهم و مدیریت ریسک شناخته می‌شوند. با‌این‌حال، واقعیت بازار سرمایه ایران با تئوری‌های کتابی تفاوت زیادی دارد. نخست اینکه، بسیاری از معامله‌گران اصلا این ابزارها را نمی‌شناسند یا آموزش ندیده‌اند که چگونه از آنها استفاده کنند.

دوم اینکه، حتی اگر این ابزارها به‌کار گرفته شوند، در محیطی که مملو از عدم قطعیت‌های سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی است، دقت و کارآیی آنها به شدت کاهش پیدا می‌کند. برای نمونه، تغییرات ناگهانی در قوانین یا تصمیمات کلان اقتصادی می‌تواند تمام محاسبات ریسک را زیر سوال ببرد. افزون بر این، مشکلاتی مانند نقدشوندگی پایین برخی نمادها و محدودیت‌های معاملاتی نیز امکان خروج به موقع از سهم را از بین می‌برد و عملا مدیریت ریسک را بی‌اثر می‌سازد. بنابراین می‌توان گفت که در شرایط خاص ایران، حتی اگر معامله‌گر مفهوم ریسک را بداند، باز هم امکان اندازه‌گیری درست و کامل آن برایش وجود ندارد.

تنها راه نسبی برای سنجش ریسک: تحلیل‌های بلندمدت

بازارهای مالی ذاتا رفتاری پرنوسان و غیرقابل پیش‌بینی در کوتاه‌مدت دارند. در بازه‌های کوتاه یا میان‌مدت، هر خبر اقتصادی یا سیاسی و حتی مسائل غیراقتصادی مانند رخدادهای اجتماعی می‌تواند مسیر قیمت‌ها را به‌کلی تغییر دهد. در چنین فضایی، انتظار اینکه بتوان با تحلیل‌های کوتاه‌مدت یا میان‌مدت میزان ریسک معاملات را دقیقا اندازه گرفت، یک انتظار نادرست است.

برخلاف این آشفتگی‌های کوتاه‌مدت، تجربه نشان داده است که بازار در افق بلندمدت رفتاری نسبتا منظم و منطقی از خود بروز می‌دهد. به همین دلیل، تنها راهی که می‌تواند به معامله‌گران در شناخت نسبی ریسک کمک کند، استفاده از تحلیل‌های تکنیکال بلندمدت است. این نوع تحلیل به دنبال کشف الگوها و نظم‌های پنهان در تغییرات قیمتی است و می‌تواند تصویری پایدارتر از روندها ارائه دهد. البته باید تاکید کرد که این روش نیز بی‌نقص نیست و تضمینی برای حذف کامل ریسک وجود ندارد. با این حال، در شرایط کنونی، اتکا به تحلیل‌های بلندمدت تکنیکال تنها رویکردی است که می‌تواند کمی معامله‌گران را از فضای قمارگونه دور کند و آنها را به سمت رفتار عقلایی‌تر هدایت کند.

پیامدهای قمارگونه معامله

وقتی بخش زیادی از فعالان بازار ریسک را نمی‌شناسند یا نمی‌توانند آن را به درستی اندازه بگیرند، پیامدهای آن به سرعت نمایان می‌شود. نخستین پیامد، زیان‌های پی‌درپی و از بین رفتن سرمایه‌های خرد است. بسیاری از افراد با امید به سودهای کلان وارد بازار می‌شوند، اما در نهایت نه تنها سودی به دست نمی‌آورند بلکه سرمایه اولیه خود را نیز از دست می‌دهند. پیامد دوم، بی‌اعتمادی عمومی نسبت به بازار سرمایه است. وقتی افراد تجربه‌های تلخ زیان‌های سنگین را پشت سر می‌گذارند، طبیعی است که نگاه بدبینانه‌ای نسبت به بازار پیدا کنند و حتی این بدبینی را به اطرافیان خود منتقل نمایند.

در نهایت، چنین فضایی به کاهش مشارکت عمومی و تضعیف نقش بازار سرمایه در اقتصاد کشور منجر می‌شود. از سوی دیگر، تداوم این وضعیت سبب می‌شود که به جای شکل‌گیری فرهنگ سرمایه‌گذاری بلندمدت و عقلایی، فرهنگ سوداگری و رفتارهای هیجانی تقویت شود. این امر هم به زیان افراد است و هم به زیان کل اقتصاد.

 در نهایت، ریسک و قمار دو مفهوم کاملا متفاوت‌اند. ریسک یعنی پذیرش احتمال زیان همراه با تلاش برای اندازه‌گیری و مدیریت آن، در حالی‌که قمار به معنای ورود به بازی‌ای است که هیچ ابزاری برای محاسبه نتیجه در دست نیست و فرد تنها بر پایه شانس حرکت می‌کند. واقعیت بازارهای مالی ایران این است که به دلیل فقدان شناخت درست از ریسک و همچنین ضعف در استفاده از ابزارهای اندازه‌گیری آن، رفتار بسیاری از فعالان در عمل شباهت زیادی به قمار پیدا کرده است.

تا زمانی که معامله‌گران به تحلیل‌های کوتاه‌مدت و امیدهای واهی دل خوش کنند، فعالیت آنها تفاوتی با شرط‌بندی نخواهد داشت. تنها در افق بلندمدت و با استفاده از تحلیل‌های تکنیکال است که می‌توان تا حدی ریسک را شناخت و به سمت سرمایه‌گذاری آگاهانه حرکت کرد. بازار مالی همیشه با عدم قطعیت همراه خواهد بود، اما تفاوت اصلی میان یک معامله‌گر حرفه‌ای و یک قمارباز در همین نکته نهفته است: شناخت ریسک، پذیرش آن و تلاش برای مدیریت منطقی آن.