گفتوگو با محمود اسلامیان، مدیرعامل سابق فولاد مبارکه:
کارخانه فولاد کمتر از ۴میلیون تن غیر اقتصادی است
حضور طولانی او در رده بالای مدیریت فولاد شرایط را برای شناخت سیاستهای صنعتی فراهم کرده است. او که چندماه پیش از صنعت فولاد به صنعت مس رفته است در گفتوگو بادنیای اقتصاد وضعیت این صنعت در گذشته و سیاستهای فعلی را تشریح کرده است. او معتقد است شرایط فعالیت در صنعت فولاد و مس به دلیل اینکه هر دو از فلزات اساسیاند تفاوتهای بنیادین ندارد.
اسلامیان میگوید ظرفیت بهینه و اقتصادی برای یک کارخانه فولادسازی ۴میلیون تن تولید در سال است و زیر این ظرفیت، تولید را غیراقتصادی میکند. به این ترتیب اسلامیان توزیع کارخانههای فولادسازی در استانها را با ظرفیت ۸۰۰هزار تن غیر اقتصادی میداند و درباره کارآمدی آن تردید نشان میدهد.
مدیرعامل سابق فولاد مبارکه از ساز وکار اقتصاد آزاد در صنعت حمایت میکند و حبس کردن قیمتهای فولاد را موجب توسعه رانتخواری میداند. او از بورس فلزات به این دلیل که موجب شفافیت میشود دفاع میکند. قسمت اول این گفتوگو امروز درج شده و در روزهای آینده به تدریج بقیه صحبتهای او را خواهید خواند.
زندگی بدون فولاد و همنشینی با مس را چگونه میبینید؟
فولاد و مس در نوع خود فلز هستند، هرچند برای من تجربه خوبی است که با مس هم آشنا شوم. با اینکه در مجموعه ایمیدرو ۱۰سال حضور داشتم. برایم جالب است که میبینم کشور نه تنها در بخش فولاد که در بخش مس و... هم پتانسیل دارد. میدانید که مس جزو فلزات گرانبهای دنیا است. چرا که معادن قابلتوجهی وجود ندارد و در عین حال از تقاضای بالایی برخوردار است، اما خوشبختانه ما در کرمان و آذربایجانغربی معادن بزرگی از این فلز داریم.
تا چند ماه پیش، تصور میکردید روزی زندگی بدون فولاد داشته باشید؟
من سعی میکنم سریع خودم را با شرایط وفق دهم. کلا روحیه من اینطور است.
شنیده بودیم شما خودتان میخواستید واحد ششم احیای مستقیمرا افتتاح کنید و بعد استعفا دهید، اما همهچیز پیش از آنکه شما به هدفتان برسید تغییر کرد.(با خنده) بله، میدانید که طرحهای توسعه ما در فولاد مبارکه در نورد گرم و فولادسازی به ۲/۴میلیون تن رسیدند. ۵طرح هم در نورد سرد بود که به عنوان تنها خط نورد سرد کشور از ۷۶۰هزار تن به ۷/۱میلیون تن افزایش پیدا کرد. این خط صنایع لوازمخانگی، خودرو و... را تحت پوشش قرار میدهد.
مدول ششم احیا را هم داشتیم. راهاندازی تمام این طرحها در زمان مدیریت من شروع شد و الان هم در حال تولید هستند. ما هم از این موضوع خوشحالیم. مهم این است که این شرایط شکل گرفته است. حال واحد ششم را ما افتتاح نکنیم مهم نیست. معاون سابق ما که الان مدیرعامل شده افتتاح میکند. فکر میکنم هفته گذشته بود که مدول ششم احیا، افتتاح شد.
از آن فضایی بگویید که برای مدیرعامل جدید حکم صادر شد. ظاهرا ناگهانی بود؟
من که واقعا برنامه داشتم بیرون بیایم. به نظر من ۶سال برای مدیریت در یک پست کافی است. بالاخره شما در سیستم دولتی مدیر هستید و باید همواره این را نزد خود داشته باشید که تغییرات در راه است. به فرمایش حضرت امیر(ع)، اگر این پستها ماندنی بود به شما نمیرسید. اگر قرار نبود تغییری رخ ندهد، خب همان مدیران قبلی هم میماندند. من واقعا آمادگی داشتم. هرچند این روالی که در کشور ما حاکم شده را قبول ندارم. معتقدم چه دولت اصلاحطلب و چه اصولگرا نباید بدنه اجرایی کشور را دچار تغییر کنند. متاسفانه هر دو گروه این کار را میکنند. ببینید نظام اجرایی کشور یک مکانیزم است، اگر جایی جواب نداد باید راهبردها را عوض کنیم، نباید آدمها با تجربیاتشان را دور بزنیم. کار قشنگی نیست. هرچند همه دولتها این کار را انجام دادهاند. برای این تجربهها، هزینههایی میشود که هیچجا محاسبه نمیشود و در عین حال سنگین هم هستند.
با همه این احوال باید بگویم که از این اتفاق خوشحال شدم. علت این است که آدم تا در این موضع نباشد. به حرف من نمیرسد. مثال ما همان فردی است که با هزار زحمت به بهشت میرود و میبیند که دعا کردن و نوشیدنیها و خوردنیها چه صفایی دارد. اما مدتی بعد میرود تابلوی جهنم را میبیند که همه در حال آواز خواندن و پایکوبی هستند. شیطان وسوسهاش میکند و به ملائکه میگوید که من را به جهنم بفرستید. خلاصه با هزار زحمت به جهنم میرسد. اما در همان لحظه میبیند که یک تیغ بزرگ به پایش رفت یک مار بزرگ در حال حمله به او است و یک عدهای برای سوزاندن او دارند میآیند.
بعد یک دفعه داد و هوار راه میاندازد که این چه بساطی است. ملائک هم میگویند آن چیزی که میدیدی تابلو و تبلیغ جهنم بود این بلایی هم که میبینی، خود جهنم است. حالا مدیریت ما هم همینطور است. تبلیغش با خودش خیلی فرق دارد. وقتی مدیر هستی باید جواب هزار نهاد را بدهی. البته لذتهایی دارد، وقتی که شاهد اشتغال چند هزار نفر میشوی. ولی آنطوری که هم که تصور میشود، نیست.
آقای اسلامیان، سوالی درباره مباحث فعلی فولاد دارم. مثلا توزیع واحدهای فولادسازی در ۸ استان تحت سیاست عدالت محوری. هر چند مقیاس تولید فولاد باید در یک حد متعارفی باشد. مواد اولیه در دسترس باشد. بحث حمل و نقل و ... بررسی شود. اینها همه عوامل موثر در شکلگیری واحدها محسوب میشوند. به نظر شما سیاست مناسبی در حال اجرا است؟
یک بحث مهم در اینجا مطرح میشود. آن هم چیزی جز ظرفیت بهینه (optimum) نیست که چینیها بسیار در این زمینه موفق عمل کردند. در دنیا به تجربه ثابت شده هر تولیدی یک ظرفیت بهینه دارد. یعنی اقتصادیترین ظرفیت را در آن میزان میتوانید ایجاد کنید. کاشی و سرامیک. لوازم خانگی، فولاد و ... همینطور است. اگر قبلا ظرفیت تولید کاشی و سرامیک ۵میلیون مترمربع بود الان به حدود ۳۰ تا ۵۰ میلیون مترمربع رسیده است. در ایران ارقام بسیار پایینتر از این رقم است.
طبق تحقیقات IISI (انجمن بینالمللی آهن و فولاد) ثابت شده ظرفیت بهینه ۴میلیون تنی است. منظورم نورد نیست. یعنی سنگ آهن یا قراضه تبدیل به فولاد شود. چرا که در آمارهای تولید، نورد محاسبه نمیشود. چینیها این نظر را عوض کردند و به همه واحدهای خود اعلام کردهاند روی ظرفیت ۱۰ میلیون تنی کار کنید. ما هم وقتی از ۲میلیون تن فولاد مبارکه به ۴میلیون تن رسیدیم رقم فروش ۵ برابر و سود ۱۳ برابر شد. در واقع با اضافه کردن ۳۰۰نفر پرسنل، به راحتی به این ارقام رسیدم.
آقای میتال هم که پیگیر خرید مبارکه بود برای آن واحد برنامه ۱۰میلیون تنی داشت. میبینید که آن رقم ۱۰میلیون تن مبنای علمی دارد. حال درباره این واحدهایی که دولت برنامه راهاندازی دارد فقط میشود گفت که با یارانه میشود آنها را نگهداشت. یعنی دولت بگوید سالی ۲۰۰میلیارد تومان برای هر کدام واحدهای (۸۰۰هزار تنی) تا یکمیلیون تنی ضرر کنار میگذارد. این هم یک راه است.
برای هر کدام ۲۰۰ میلیارد!
بله، برای هر کدام . اما به نظر من بهتر است به جای تقسیم کردن واحدها در ۸ استان، روی ۳ استان متمرکز شوند تا طبق همان استانداردها شاهد شکلگیری واحدهای ۴میلیون تنی باشیم.
... ادامه دارد