بحران بی‌آبی در بخش معدن ایران

البته کمبود آب مساله جدیدی در مناطق معدنی نیست، اما شدت گرفتن خشکسالی، افت محسوس سطح سفره‌های زیرزمینی و افزایش محدودیت‌های برداشت، شرایطی ایجاد کرده است که اکنون حتی فعالیت‌های پایه  مانند استخراج سنگ‌های تزئینی نیز با چالش روبه‌رو شده است. در معادن سنگ تزئینی، عملیات برش مستلزم جریان دائمی آب روی سیم برش است و هرگونه وقفه در این جریان، فرآیند استخراج را مختل می‌کند. افزایش شدید قیمت آب، کمیابی آن در برخی مناطق  و  وابستگی کامل این فعالیت‌ها به تامین پیوسته آب باعث شده است که کار در بسیاری از معادن تنها با امید به بارش یا پر شدن مقطعی مخازن ادامه پیدا کند.

در مناطق متعدد، آب به‌جای دسترسی محلی باید با تانکرهای حمل از فواصل بسیار طولانی تامین شود. این فرآیند نه‌تنها هزینه‌های تولید را چند برابر کرده، بلکه با محدودیت‌های جدید در تامین گازوئیل برای کامیون‌ها نیز همراه شده است. محدودیت سوخت برای ماشین‌آلات حمل آب، تامین مایحتاج عملیاتی معادن را مختل کرده و در عمل چرخه‌ای از کمبود ایجاد کرده است که هر بخش، بخش دیگر را زمین‌گیر می‌کند. بسیاری از معدن‌کاران می‌گویند اگر حتی گاز و برق نیز دچار محدودیت شود، با نوعی مدیریت نوبت‌بندی کار ماشین‌آلات، می‌توان حداقلی از تولید را حفظ کرد؛ اما زمانی که آب نباشد، امکان هر نوع فعالیتی نیست و  معدن ناگزیر متوقف می‌شود. کمبود آب، شرایط زیستی و اسکان کارگران را به‌شدت تحت‌تاثیر قرار داده است.

در بسیاری از معادن واقع در مرکز کشور نظیر محدوده‌های اطراف اصفهان، یزد ،کرمان و مجموعه‌های اسکان کارگری به دلیل محدودیت آب با مشکلاتی مواجه شده‌اند که تا چند سال پیش سابقه نداشته است. نبود آب آشامیدنی کافی، دشواری تامین آب مصرفی و هزینه‌های رو به رشد انتقال آب به محل معدن، ادامه فعالیت را به چالشی همه‌جانبه تبدیل کرده است. این مساله از آن جهت نگران‌کننده‌تر می‌شود که کمبود آب در معادن تنها فعالیت‌های صنعتی را دچار اخلال نمی‌کند، بلکه به‌طور مستقیم زندگی و سلامت کارگران را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. افزایش فشارهای عملیاتی باعث شده است برخی فعالان معدن با نوعی مدیریت اضطراری، دستگاه‌های خود را نوبتی روشن کنند تا مصرف سوخت و انرژی را کنترل کنند؛ اما این نوع مدیریت، تنها تولید را کاهش می‌دهد و آن را به صفر نمی‌رساند. مساله اصلی این است که بدون آب، هیچ‌کدام از این راهکارها کارساز نیست. کمبود انرژی را می‌توان با مازوت، برق یا جابه‌جایی زمان‌بندی فعالیت‌ها مدیریت کرد، اما کمبود آب جایگزینی ندارد و به توقف کامل فعالیت‌ها منجر می‌شود.

در چنین شرایطی، بسیاری از فعالان معدن معتقدند که زمستان پیش‌رو تنها یک دوره کوتاه‌مدت و قابل مدیریت است و چالش اصلی در تابستان سال آینده بروز خواهد کرد. منابع آبی که امروز مورد استفاده قرار دارد، عمدتا ذخایر باقی‌مانده از بارش‌های سال‌های گذشته است؛ ذخایری که به تعبیر فعالان این حوزه «انتهای مخازن و انتهای چاه‌ها» محسوب می‌شود. اگر پاییز و زمستان جاری نتواند مخازن سدها و سفره‌های زیرزمینی را بازسازی کند، تابستان آینده می‌تواند آغاز دوره‌ای باشد که در آن بخش قابل‌توجهی از معادن کشور فعالیت خود را از دست بدهند. برآوردهای اولیه فعالان معدنی نشان می‌دهد که حدود نیمی از معادن کشور در ارتفاعات قرار دارند؛ مناطقی که اصولا دسترسی به منابع آب زیرزمینی در آنها دشوارتر است. سفره‌های آب معمولا در فرودست‌ها شکل می‌گیرند و معادن مرتفع، حتی در شرایط عادی نیز با محدودیت برداشت آب روبه‌رو هستند. اکنون با افت شدید سطح آب‌های زیرزمینی و کاهش بارش‌ها، این محدودیت تشدید شده است. فاصله زیاد این معادن با شهرها یا منابع قابل خریداری آب، هزینه تامین را چند برابر کرده است و در عمل، نیمی از معادن کشور را در معرض توقف کامل فعالیت قرار داده است.

اگر روند کنونی ادامه یابد، تابستان آینده ممکن است تنها نیمی از معادن کشور در چرخه تولید باقی بمانند. حتی این نیمه نیز با هزینه‌های سنگینی برای تامین آب روبه‌رو خواهند شد و احتمال دارد که ادامه فعالیت اقتصادی آنها از منظر مالی توجیه نداشته باشد. صنایع وابسته به مواد معدنی کم‌ارزش‌تر (مانند خاک‌های صنعتی، پودرهای معدنی و برخی انواع سنگ‌های تزئینی) بیش از سایر بخش‌ها آسیب خواهند دید، زیرا افزایش هزینه تامین آب می‌تواند از کل ارزش فروش محصول فراتر رود.

در این میان، مساله فقدان برنامه ملی برای «بازچرخانی آب» یکی از نقاط ضعف جدی سیاستگذاری کشور محسوب می‌شود. بازچرخانی آب در مقیاس صنعتی، نیازمند سرمایه‌گذاری‌های چند میلیارد دلاری و دسترسی به فناوری‌های پیشرفته است؛ مسائلی که در حال حاضر در مقیاس ملی فراهم نشده است. در بسیاری از کشورها، آب صنعتی بارها بازیافت و در چرخه تولید استفاده می‌شود، اما در ایران هنوز چنین برنامه‌ای به‌طور نظام‌مند دنبال نشده و بخش معدن نیز از این کمبود آسیب‌پذیرتر است، زیرا وابستگی مستقیم و غیرقابل‌انعطافی به آب دارد.

در کنار مشکل فناوری و سرمایه‌گذاری، نبود مدیریت یکپارچه منابع آب نیز بر پیچیدگی چالش افزوده است. برداشت بی‌رویه از چاه‌ها، نبود استانداردهای الزام‌آور برای مصرف آب در صنایع مختلف، عدم اولویت‌بندی میان فعالیت‌های تولیدی از نظر میزان وابستگی به آب و نبود طرح‌های منطقه‌ای انتقال آب صنعتی سبب شده است که بسیاری از معادن در شرایطی فعالیت کنند که از ابتدا هم پایدار نبوده است. امروز که سفره‌ها خالی شده‌اند، این عدم‌تعادل‌ها به‌طور کامل آشکار شده است. با توجه به شرایط موجود، بسیاری از فعالان معدنی چشم به آسمان دوخته‌اند؛ امیدی که بیشتر نشانه فقدان برنامه‌ریزی ساختاری است تا یک راه‌حل واقعی. انتظار برای بارش‌های زمستانی، اگرچه در کوتاه‌مدت می‌تواند بخشی از نگرانی‌ها را کاهش دهد، اما نمی‌تواند راهی پایدار برای بحران آب باشد. حتی اگر زمستان پیش‌رو با بارش مناسب همراه باشد، باز هم مساله افت طولانی‌مدت سطح سفره‌های زیرزمینی و عدم تجدیدپذیری منابع در کوتاه‌مدت باقی خواهد ماند.

در چنین فضایی، آینده بخش معدن به‌طور گسترده به میزان بارش‌های زمستانی و اوضاع سدها و سفره‌ها در بهار سال آینده وابسته شده است؛ وضعیتی که برای یک بخش اقتصادی با سهم قابل‌توجه در اشتغال، صادرات و تامین مواد اولیه صنایع کشور، ناپایدار و غیرقابل اتکا محسوب می‌شود. نبود برنامه جامع مدیریت آب صنعتی، ضعف سرمایه‌گذاری در فناوری‌های بازیافت آب و اتکای بیش‌ازحد بر منابع طبیعی رو به زوال باعث شده است که بسیاری از فعالان بخش معدن نسبت به تابستان آینده نگرانی جدی داشته باشند. اگر روند فعلی تداوم یابد و تحول ساختاری رخ ندهد، ممکن است سال آینده نقطه عطفی در کاهش ظرفیت تولید معادن کشور باشد؛ نقطه‌ای که از آن به بعد، احیای این ظرفیت‌ها نیز با دشواری مضاعف همراه خواهد شد.

*   عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران