در گفتوگو با ۴ متخصص حوزه آب بررسی شد؛
راستیآزمایی «ابر دزدی»
فاطمه صالحی: «چرا باران نمیبارد؟» این سوالی است که در سالهای اخیر، به ویژه دو سال گذشته، نه تنها دغدغه کشاورزان، فعالان محیطزیست و مسوولان بوده بلکه تبدیل به چالشی برای مردم نیز شده است. بررسی روند بارش در خاورمیانه که منطقه خشکی در جهان محسوب میشود، حاوی نکات قابل توجهی برای ایران است. حجم بارش در خارج از ایران تفاوت معناداری نسبت به میزان آن در داخل مرزهای کشور دارد. در همین راستا، برخی با پاسخهایی غیرعلمی مانند «سرقت ابر»، به این چالش دامن میزنند و مسیر رسیدن به راهحل را منحرف میکنند. کارشناسان در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» معتقدند که این اختلاف در میزان بارش در داخل و خارج مرزهای کشور، علاوه بر تغییرات اقلیمی، حاصل تصمیمات نادرست و بیتوجهی به «چرخه آب» است.
مسوولان بحران آب را مشاهده میکنند اما به اصل بنیادی چرخه آب، چرخهای طبیعی که شامل تبخیر، تراکم، بارش و بازگشت آب به زمین است و حتی در کتاب علوم سوم ابتدایی آموزش داده میشود، توجهی ندارند. اقداماتی مانند انتقال آب از رودها به مناطق خشک، سدسازیهای غیر اصولی و برداشت بیرویه از منابع زیرزمینی، نشان میدهد چرخه طبیعی آب در تصمیمگیریها نادیده گرفته شده است. این اختلال، امکان نفوذ آب به زمین و تغذیه سفرههای زیرزمینی را کاهش داده و فشار بر منابع محدود را تشدید کرده است. جابهجایی بارشها به فصلهای گرم و تبخیر بیشتر، تعادل اکوسیستمها و منابع آب سطحی و زیرزمینی را مختل کرده است.
از مجموع ۱۳۸۶میلیون کیلومتر مکعب آب کره زمین، 96.5درصد در اقیانوسها و دریاها متمرکز است که به دلیل شوری، قابل استفاده نیست. تنها بخش محدودی از کل آبهای زمین قابل دسترسی و تجدیدپذیر برای بشر است. یکی از ویژگیهای مهم چرخه آب که معمولا در سیاستگذاری نادیده گرفته میشود، زمان مبادله آب در بخشهای مختلف است. بخار آب موجود در اتمسفر هر ۹ روز یک بار تعویض میشود، درحالیکه زمان مبادله آبهای زیرزمینی ممکن است تا ۱۰ هزار سال طول بکشد. برداشت بیش از حد از آبهای زیرزمینی، پیامدهایی بلندمدت دارد که در کوتاهمدت آشکار نیستند و میتوانند تعادل چرخه آب را بههم بزنند.
حکمرانی آب در بسیاری از کشورها بر اساس رویکردی کوتاهمدت و تقاضامحور شکل گرفته است. سیاستگذاران معمولا بر تامین نیازهای فوری تمرکز میکنند و ظرفیت بازیابی طبیعی منابع آب را نادیده میگیرند. حفرمیلیونها چاه عمیق و نیمهعمیق و احداث سدهای متعدد، افت و کاهش منابع آب زیرزمینی را رقم زده است. توزیع نامتعادل منابع آب نیز چالش دیگری است؛ آسیای جنوبی با 23.4 درصد جمعیت جهان، 4.6 درصد منابع آب تجدیدپذیر را دارد؛ همچنین کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا با 5.6درصد جمعیت جهان، تنها 0.5 درصد منابع آب تجدیدپذیر را در اختیار دارند. با این حال، سیاستهای این مناطق هنوز بر افزایش برداشت و توسعه سازهای تمرکز دارند، نه مدیریت تقاضا و حفاظت از منابع. همچنین، انسانها بیش از نیمی از آبهای روان پایدار کره زمین را مصرف میکنند: از مجموع ۱۲۴۰۰ کیلومتر مکعب آب روان، ۶۷۸۰ کیلومتر مکعب در حال استفاده هستند. فشار بر منابع محدود، خشک شدن رودخانهها، ناپدید شدن دریاچهها و کاهش سفرههای آب زیرزمینی را به دنبال داشته است.
اختلال در چرخه بارش
علی بیتاللهی، متخصص علوم زمین در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» با تاکید بر اینکه چرخه آب در ذات خود بر مفهوم «تعادل» استوار است گفت: استمرار این چرخه، زمانی ممکن است که بیلان آب در یک سرزمین منفی نشود و میزان برداشتی که از منابع آب صورت میگیرد با میزان بازگشت آب از طریق بارش، نفوذ در خاک و تغذیه سفرههای زیرزمینی همخوان باشد. چرخه آب بهمعنای واقعی «از بین نرفته است» اما تعادل آن بهشدت مختل شده و این اختلال نه ناشی از یک عامل منفرد، بلکه حاصل ترکیب دخالتهای انسانی، سوءمدیریت بلندمدت و فشار اقلیمی است.
به گفته بیتاللهی، بررسیهای اقلیمی نشان میدهد کاهش بارش و تغییر شکل بارش از الگوی برفمحور به الگوی رگباری تنها حدود 10تا 15 درصد از وضعیت کنونی چرخه آب را توضیح میدهد و سهم بسیار بزرگتر مربوط به رفتار مدیریتی و توسعهای کشور است. او گفت در پنجدهه گذشته، سیاست غالب در حوزه آب «تامین آب به هر شکل ممکن» بوده و نه مدیریت مصرف؛ رویکردی که مسیر توسعه بسیاری از شهرها را به سمت ناپایداری سوق داده است. او افزود: نمونه آشکار این رویکرد، تجربه شهر تهران است؛ شهری که ابتدا با ساخت سدهای متعدد تلاش کرد نیاز رو به رشد مصرف را پاسخ دهد و زمانی که ظرفیت تامین آب سطحی کفایت نکرد به برداشت گسترده از منابع زیرزمینی روی آورد. در سالهای اخیر نیز موضوع انتقال آب از سد طالقان یا حتی انتقال آب از خلیجفارس و دریای عمان به تهران مطرح شده است درحالیکه چنین طرحهایی تنها مصرف را تثبیت و حتی افزایش میدهد و چرخه طبیعی آب را در مقیاس منطقهای و ملی تحت فشار قرار میدهد.
بیتاللهی گفت: این الگو در شهرهایی مانند اصفهان، مشهد و بسیاری از مناطق خشک کشور نیز تکرار شده و نشان میدهد فقدان مدیریت مصرف، عامل اصلی ناپایداری منابع آب بوده است. این کارشناس بیان کرد: چرخه آب در بطن خود نیازمند یک نسبت مشخص میان ورودی و خروجی است؛ به این معنا که بخش عمدهای از آب برداشتشده باید امکان بازگشت به نظام طبیعی را داشته باشد تا رودخانهها، تالابها و سفرههای زیرزمینی پایدار بمانند. او گفت زمانی که مصرف بیش از ظرفیت اکولوژیک یک گستره افزایش پیدا میکند، چرخه آب از مسیر طبیعی خود خارج میشود و این خروج از تعادل بهمرور به معنای «قطع پیوستگی چرخه» تلقی میشود.
او گفت: آنچه گردش طبیعی آب را مختل کرده «کمبود بارش» نیست، بلکه روند بلندمدتی است که طی آن مصرف افزایش یافته و سازوکارهای بازگشت آب به طبیعت تضعیف شده است. بیتاللهی بخش دیگری از سخنان خود را به مساله باورهای نادرست درباره دستکاری ابرها، آبهای ژرف، بارورسازی گسترده و ایدههای مشابه اختصاص داد و گفت: اتکا به این مفاهیم نتیجه نوعی «امید واهی» است که برخی مدیران بدون اتکا به شواهد علمی دنبال میکنند. او تاکید کرد این ایدهها سابقه طولانی در ایران و بسیاری از کشورها داشتهاند و هیچیک نتوانستهاند نقش قابلتوجهی در افزایش پایدار بارش یا ترمیم چرخه آب ایفا کنند. به گفته او، بارورسازی ابرها در بهترین شرایط تنها یک ابزار محدود و مکمل است و تبدیل آن به راهحل اصلی مدیریت آب، انحرافی خطرناک از واقعیتهای علمی به شمار میرود.
او گفت: طرحهایی مانند بارورسازی، آبهای ژرف یا «بخار کردن آب دریا برای ایجاد باران» بیشتر نقش یک پناهگاه ذهنی برای توجیه ناکامیها دارند و موجب میشوند فرصت اصلاح ساختاری در مدیریت آب از دست برود. او گفت این پروژهها نهتنها نتیجه محسوسی ندارند، بلکه هزینههای سنگین و بیحاصلی به کشور تحمیل میکنند و سازوکاری برای پاسخگویی درباره نحوه مصرف این اعتبارات وجود ندارد.
به باور بیتاللهی، تنها راه بازگرداندن چرخه آب به مسیر طبیعی، تغییر بنیادین در سیاستگذاری است؛ تغییری که بر مدیریت مصرف، اصلاح الگوی کشت، حفاظت از منابع زیرزمینی، بازآفرینی تالابها و متعادلسازی توسعه شهری استوار باشد و نه بر امیدهای کاذبی که پشت مفاهیمی مانند بارورسازی ابرها یا استخراج آبهای ژرف پنهان میشود. او گفت مواجهه واقعی با بحران آب زمانی آغاز میشود که مدیریت منابع آب بپذیرد مساله اصلی نه «آسمان»، بلکه «رویکردهای انسانی» است که تعادل چرخه را برهم زده است.

تصور نادرست درباره «دستکاری ابرها»
احمد احمدینیک، عضو هیات علمی گروه مهندسی و مدیریت آب دانشگاه تربیت مدرس، در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» با اشاره به نشانههای روشن تغییرات اقلیمی در ایران گفت: اختلال در چرخه طبیعی آب حاصل ترکیبی از عوامل جهانی و منطقهای است و نمیتوان کاهش بارش را به گزارههای غیر علمی مانند «دستکاری ابرها» نسبت داد، زیرا چنین ادعاهایی با اصول هیدرولوژی و شواهد علمی همخوانی ندارد. او افزود: چرخه آب زمانی دچار بیثباتی میشود که پیوستگی میان تبخیر، تراکم، حرکت تودههای هوا و بارش بهواسطه گرمایش جهانی و فعالیتهای انسان برهم بخورد.
این استاد دانشگاه بیان کرد: پژوهشهای اقلیمی نشان میدهند افزایش غلظت گازهای گلخانهای، شدتگرفتن گرمایش زمین و تغییر الگوهای گردش جو موجب شده مسیرهای معمول سامانههای بارشی دگرگون شوند و ناحیهای مانند ایران که در کمربند خشک جهان قرار دارد از این تغییرات بیشترین تاثیر را بپذیرد. به گفته احمدینیک، ایران طی دهههای اخیر با کاهش نفوذ سامانههای بارشی، ناپایداری زمانی بارش و افزایش نوسانات اقلیمی روبهرو شده است و این عوامل باعث شده بارشهای منظم و گسترده که برای تقویت ذخایر آب زیرزمینی ضروری هستند، جای خود را به رگبارهای شدید اما کوتاهمدت بدهند.
او افزود: این جابهجایی در الگوی بارش نهتنها میزان بارندگی را کاهش داده ، بلکه کارکرد آن را نیز مختل کرده است، زیرا رگبارهای مقطعی با شدت زیاد قادر نیستند سفرههای آب زیرزمینی را تغذیه کنند و اغلب به سیلاب، فرسایش خاک و تبخیر سریع منجر میشوند. احمدینیک این وضعیت را نتیجه مجموعهای از عوامل اقلیمی و انسانی دانست از جمله تغییرات کاربری اراضی، تخریب تالابها، کاهش پوشش گیاهی و برداشت بیرویه از منابع آب که همگی روند گردش طبیعی آب را ناپایدار کردهاند.
او در ادامه درباره بارورسازی ابرها گفت: این فناوری یک ابزار تکمیلی و محدود است و نه جایگزینی برای مدیریت علمی منابع آب؛ اثرگذاری بارورسازی تنها در شرایط جوی مشخص و با ملاحظات دقیق فنی قابل انتظار است و حتی در بهترین شرایط نیز سهم آن در افزایش بارش بسیار محدود خواهد بود. نسبتدادن کاهش بارش به موضوعاتی مانند «دستکاری ابرها» یا ادعاهای غیرمستند درباره دخالت عمدی دیگر کشورها، نادرست است و باعث میشود عوامل واقعی و قابل مداخله مانند گرمایش زمین، ناپایداری اقلیم و سوءمدیریت منابع آب نادیده گرفته شوند. به گفته احمدینیک، کاهش بارش یک نوسان کوتاهمدت نیست و نشانهای از دگرگونی پایدار اقلیمی به شمار میرود و تنها با مدیریت جامع، احیای تالابها و سازگاری با شرایط جدید میتوان چرخه آب کشور را از وضعیت ناپایدار کنونی دور کرد.
تبخیر بیشتر، نفوذ کمتر
فرزام پوراصغر سنگاچین، پژوهشگر محیطزیست و آمایش سرزمین در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» با تاکید بر اینکه «چرخه آب از بین نرفته است ولی دچار مشکل شده است» گفت: الگوهای زمانی و مکانی بارش دچار دگرگونی شدهاند و این تغییرات الزاما به معنای فروپاشی چرخه آب نیست، بلکه نتیجه مستقیم اثرات تغییرات اقلیمی است که رفتار بارش را در بسیاری از نقاط جهان دگرگون کرده است. به گفته او، افزایش غلظت گازهای گلخانهای و برهمخوردن تعادل انرژی زمین موجب شده برخی مناطق جهان با بارشهای شدید و غیرمعمول مواجه شوند، درحالیکه مناطق دیگری از جمله ایران، کاهش قابلتوجه باران را تجربه کنند.
پوراصغر بیان کرد: یکی از پیامدهای مهم این تغییر اقلیمی، جابهجایی زمان وقوع بارشهاست؛ بهگونهای که بارشهایی که معمولا در فصلهای سرد رخ میدادند بهتدریج به سمت ماههای گرم سال منتقل شدهاند. او گفت: این جابهجایی پیامدهای جدی برای منابع آب دارد، زیرا بارش در فصلهای گرم به دلیل دمای بالا با تبخیر بسیار بیشتری مواجه میشود و در نتیجه فرصت کمی برای نفوذ در خاک و تغذیه سفرههای آب زیرزمینی باقی میگذارد. این در حالی است که بخش مهمی از منابع آب تجدیدپذیر کشور در طول دهههای گذشته از طریق بارشهای زمستانی و بهویژه برف تامین میشد. این پژوهشگر کاهش بارش برف را یکی از مهمترین عوامل فشار بر منابع آب ایران دانست و بیان کرد: کاهش بارش موجب شده جریانهای سطحی، چشمهها و مخازن طبیعی آب در سالهای اخیر با افت محسوسی روبهرو شوند.
او افزود: کاهش ذخیره برف نهتنها حجم آب تجدیدپذیر را کم کرده است، بلکه زمان آزادسازی آب را نیز تغییر داده و تعادل طبیعی رودخانهها و سفرههای آب زیرزمینی را برهم زده است. پوراصغر گفت: مجموعه این تحولات سبب شده منابع آب سطحی و زیرزمینی کشور با کاهش چشمگیر روبهرو شوند و درک این واقعیت ضروری است که منشأ اصلی این تغییرات در رفتار اقلیمی و جوی قرار دارد.
انتقال آب مشکل را حل نکرد؛ تقاضا را بیشتر کرد
علی مریدی، مدیر گروه مهندسی آب، فاضلاب و محیطزیست دانشگاه شهید بهشتی در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» با تاکید بر اینکه خشکسالی و ترسالی بخشی از رفتار طبیعی اقلیم هستند گفت: گرمایش زمین شدت و تداوم خشکسالیها را افزایش داده و یکی از مهمترین عوامل کمبارشی در فصل پاییز، افزایش دمای سطح زمین است. چرخههای اقلیمی همیشه وجود داشتهاند اما تغییرات اقلیمی سرعت و شدت ناهنجاریها را بیشتر کردهاند و همین مساله موجب شده پایداری بارش در کشور کاهش یابد. مریدی مهمترین ضعف مدیریت آب را نبود برنامه و نبود اراده برای تغییر دانست و گفت: مدیران بخش آب، بهویژه در وزارت نیرو، کمبود بودجه را مانع اصلی معرفی میکنند اما در عمل برنامه مشخصی برای مهار بحران ارائه نمیدهند.
او افزود: طرحهایی مانند انتقال آب یا سدسازی رژیم بارش را تغییر نمیدهد و تنها به افزایش جمعیت و تقاضا در مناطق مقصد منجر میشود، درحالیکه بودجه کشور باید بهجای پروژههای سازهای، صرف مدیریت مصرف و اصلاح الگوی تقاضا شود. حکمرانی پایدار آب مستلزم تغییر پارادایم از رویکرد تقاضامحور به رویکرد مبتنی بر ظرفیت اکوسیستم است. سیاستگذاران باید معادله موازنه آب را در تصمیمگیریها لحاظ کنند، محدودیتهای بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی را متناسب با ظرفیت تجدیدپذیری آنها اعمال کنند، الگوهای مصرف صحیح را ترویج دهند و بازیافت پسابها را توسعه دهند. بدون ادغام دانش علمی چرخه آب در سیاستگذاری، آینده منابع آب، امنیت غذایی و سلامت جوامع بشری در معرض تهدید جدی قرار خواهد گرفت.