«دنیای اقتصاد» ابعاد مختلف سامانه هوشمندسازی زراعت را بررسی میکند
تحول دیجیتال کشاورزی

در همین راستا، راهاندازی «سامانه جامع پایش هوشمند زراعت گندم و جو آبی» بهعنوان یک اقدام نوآورانه در پروژههای حوزه کشاورزی هوشمند در کشور، نویدبخش تحولی اساسی در مدیریت مزارع و بهینهسازی مصرف منابع بهویژه آب و نهادههای کشاورزی تلقی میشود.
در واقع این سامانه که بر پایه فناوریهای پیشرفتهای چون اینترنت اشیا، شبکه حسگر بیسیم، هوش مصنوعی و پردازش ابری طراحی شده، با ارائه دادههای دقیق و لحظهای از شرایط محیطی و زراعی، امکان تصمیمگیری بهموقع و دقیق برای کشاورزان را فراهم میسازد.
بر اساس اعلام رئیس بخش تحقیقات هوشمندسازی موسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی، دقت بالای این سامانه در سنجش شاخصهایی چون رطوبت خاک، دمای هوا، رطوبت نسبی و پیشبینی سرمازدگی، آن را به ابزاری قابل اعتماد برای جلوگیری از خسارات ناشی از عملیات نادرست کشاورزی بدل کرده است؛ مسائلی همچون شخم زدن در رطوبت نامناسب، کاشت در دمای نادرست، سمپاشی در شرایط نامساعد جوی و برداشت در زمان غیر مطلوب که همگی منجر به اتلاف منابع و کاهش عملکرد میشوند.
اهمیت این فناوری زمانی دوچندان میشود که بدانیم تمامی اجزای آن در داخل کشور و با همکاری میان یک نهاد پژوهشی و شرکت دانشبنیان بومی طراحی و پیادهسازی شده است؛ رویکردی که در کنار پیشرفت فناورانه، به استقلال علمی و فنی کشور نیز کمک میکند.
سامانه مذکور که در حال حاضر در ۲۰۰ هکتار از مزارع استان البرز فعال است، پس از طی مراحل آزمایشی و رسیدن به سطح آمادگی فناوری ۸ (TRL-۸)، اکنون آماده توسعه سراسری و تجاریسازی در کشت و صنعت، مزارع خصوصی و ایستگاههای تحقیقاتی سازمان تات است.
الزام آموزش برای استفاده از فناوری
کارشناسان حوزه کشاورزی بر این باورند که گرچه راهاندازی چنین سامانهای برای کشاورزی کشور مفید باشد، اما باید سالها پیش این اقدام صورت میگرفت. علاوه بر آن، آنها عنوان میکنند که رواج این فناوری نیازمند آموزش به کشاورزان و سرمایهگذاری است؛ بهطوری که استفاده از این فناوری جدید برای تمام کشاورزان صرفه اقتصادی نیز داشته باشد.
بر این اساس، فاطمه پاسبان، کارشناس حوزه کشاورزی، در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» توضیح داد: سامانه به تازگی راهاندازی شده و هنوز خروجی مشخصی از آن در دسترس نیست. اما چنانچه بهدرستی در اختیار گندمکاران و جوکاران مناطق مختلف قرار گیرد و گزارشهای عملکرد آن منتشر شود، میتوان تخمین زد که چه میزان صرفهجویی در مصرف آب بهدست آمده و این میزان، بر حسب کیلوگرم یا هکتار، قابل سنجش خواهد بود.
او گفت: در واقع، هدف اصلی از راهاندازی این سامانه، افزایش بهرهوری، بهبود عملکرد و ارتقای راندمان مصرف آب است. با استفاده از فناوریهای نوین و تجهیزات پیشرفته، امکان کنترل مؤلفههایی همچون دما و رطوبت فراهم میشود تا بر اساس آن، میزان دقیق نیاز آبی هر قطعه زمین کشاورزی محاسبه شود. این سامانه با دریافت دادههای محیطی از جمله نوع خاک، وضعیت زمین، و شرایط اقلیمی، مشخص میکند که برای هر مرحله از کشت، چه میزان آب و با چه نظمی باید مصرف شود.
پاسبان افزود: اکنون باید منتظر باشیم و ببینیم این سامانه که مبتنی بر سنسورها، عکسبرداری، و جمعآوری دادههای مزرعهای طراحی شده، چگونه در عمل تصمیمگیری میکند و آب را در چه زمانی، با چه کیفیتی و به چه میزانی در اختیار گیاه قرار میدهد. نتیجهگیری نهایی زمانی امکانپذیر خواهد بود که مقایسهای بین مزارع دارای این سامانه و مزارعی که به شیوه سنتی اداره میشوند انجام شود. آن زمان میتوان ارزیابی کرد که مصرف آب چه تفاوتی کرده، راندمان تولید چقدر افزایش یافته و بهرهوری تا چه میزان بهبود یافته است.
این کارشناس کشاورزی تاکید کرد: نکته مهم آن است که این سیستم در ذات خود متکی به فناوری و دانش روز است. بنابراین برای اجرایی شدن آن، باید تجهیزات و امکانات لازم در اختیار کشاورزان قرار گیرد. از جمله تجهیزاتی که دادهها را از سطح مزرعه جمعآوری میکنند و به سیستم مرکزی منتقل میکنند تا تحلیلهای لازم صورت گیرد. از سوی دیگر، باید زیرساختهایی مانند طراحی شبکههای آبیاری، جایگذاری سنسورها و سایر ملزومات مهیا شود.
او ادامه داد: بدیهی است عملیاتی شدن چنین سیستمی نیازمند سرمایهگذاری است. باید منابع مالی تامین شود تا این سامانه بهصورت گسترده در سطح مزارع کشور پیادهسازی صورت گیرد. از این رو، مساله تامین مالی باید به گونهای طراحی شود که هم برای کشاورز صرفه اقتصادی داشته باشد. همچنین در بازه زمانی معقول، بازپرداخت آن ممکن باشد. نرخ بهره تسهیلات نیز باید به گونهای باشد که کشاورز انگیزه و رغبت لازم را برای اجرای این طرح داشته باشد.
پاسبان بیان کرد: نکته کلیدی دیگر، بحث ترویج و آموزش است. یعنی باید با کشاورزان تعامل شود، اطلاعات و آگاهیهای لازم درباره مزایای اجرای این سامانه به آنها منتقل شود، تا در مرحله اجرا همکاری موثری داشته و هم پذیرای این سیستم در مزارع خود باشند. ترویج و آموزش یکی از الزامات اساسی موفقیت هر طرح فناورانه در حوزه کشاورزی است.
او در ادامه گفت: همچنین باید دید این سامانه قرار است در کدام مناطق کشور و در چه نوع مزارعی پیادهسازی شود. چرا که شرایط اقلیمی، جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی کشاورزان در نقاط مختلف کشور با یکدیگر متفاوت است. مثلا اندازه زمینها میتواند تاثیر بسزایی در نحوه اجرای طرح داشته باشد.
اگر این سامانه تنها برای اراضی بزرگ مقرونبهصرفه است، باید فکری برای یکپارچهسازی زمینهای کوچک و متوسط کرد. در این زمینه، کشورهای دیگر تجربههای موفقی دارند. در بسیاری از نقاط جهان، قطعات کوچک زمین از طریق تشکیل تعاونیهای رسمی یا غیررسمی، به هم پیوستهاند تا از فناوریهای پیشرفته کشاورزی بهرهمند شوند. برخی مناطق، گروههای خانوادگی تشکیل دادهاند و با هماهنگی به کشت مشترک پرداختهاند. دولتها نیز در این مسیر نقش تسهیلگر و پشتیبان را ایفا کردهاند؛ از تصویب قوانین تا ارائه حمایتهای قیمتی و مالی.
پاسبان تاکید کرد: برای موفقیت اینگونه طرحها، لازم است الگوی حکمرانی در حوزه کشاورزی بازنگری صورت گیرد. این الگو باید مبتنی بر همکاری و همافزایی میان سه ضلع اصلی باشد: دولت، حاکمیت، و مردم. تنها در این صورت است که میتوان فناوری، دانش و تکنولوژی نوین را در بخش کشاورزی بهدرستی پیادهسازی کرد.
اما تاکنون چنین الگوی مشخصی در کشور وجود نداشته و اگر هم بوده، ضمانت اجرایی کافی نداشته است. پیشنهاد میشود که پیش از پیادهسازی نهایی، مطالعات میدانی و علمی توسط اساتید، متخصصان و پژوهشگران انجام شود. این مطالعات نهتنها در فضای تئوریک، بلکه در دل مزارع و در تعامل با مردم، دولت و حاکمیت صورت گیرد تا همه ابعاد این سیستم مورد توافق قرار گیرد. در این مسیر، باید وظایف هر یک از بازیگران بهوضوح مشخص شود.
او در پاسخ به این سوال که آیا اجرای این سامانه اقدامی ضروری و بهموقع است، گفت: این کار مدتها است که باید انجام میشد. بحرانهایی مانند کمبود آب و فرسایش خاک، بیش از سه دهه است که کشور را درگیر کرده است. بخش کشاورزی همچون صنعت نیست که بتوان آن را به بخشهای مجزا تقسیم کرد. ما با یک سیستم زنده طرف هستیم؛ سیستم زندهای که مانند بدن انسان، همزمان نیاز به مراقبت در چند ناحیه دارد.
پاسبان در پایان تاکید کرد: با وجود همه پیچیدگیها، اجرای چنین طرحی نیاز به یک نگاه ملی و بینبخشی دارد. بخش کشاورزی به تنهایی نمیتواند مشکلات خود را حل کند، زیرا با دیگر بخشها همچون صنعت برق، حملونقل و مالی در تعامل است. باید همکاری و هماهنگی میان همه وزارتخانهها و نهادهای مرتبط وجود داشته باشد.
نگاه سنتی که هر وزارتخانه صرفا به حوزه خود بپردازد و نسبت به سایر بخشها بیتفاوت باشد، امروز دیگر پاسخگو نیست. کشور نیازمند مدیرانی است که نگاهی کلان، ملی و سیستمی داشته باشند؛ کسانی که از مدیریت سنتی فاصله گرفتهاند و مدیریت نوین را میشناسند. مدیرانی که با درک شرایط اقلیمی، اقتصادی و اجتماعی کشور، بهدنبال راهحلهایی فرابخشی باشند و به جای رقابت اداری، به همکاری ملی فکر کنند.