کشاورزی آن‌سوی مرزها

«محدودیت منابع آبی»، «کاهش بارندگی» و «رشد روزافزون جمعیت»، چالش‌های جدی پیش روی بخش کشاورزی کشور قرار داده و دولت و فعالان اقتصادی را به سمت راهکارهای نوین برای تامین پایدار مواد غذایی سوق داده است. در این میان، کشت فراسرزمینی نه‌تنها پاسخی به محدودیت‌های داخلی به‌ویژه بحران آب محسوب می‌شود، بلکه می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای تقویت دیپلماسی اقتصادی، افزایش بهره‌وری و حضور ایران در زنجیره تامین جهانی نقش‌آفرین باشد.

این سیاست در اسناد بالادستی و برنامه‌های توسعه‌ای کشور به‌روشنی ذکر شده و دولت‌های مختلف تلاش کرده‌اند آن را به‌عنوان مکمل تولید داخلی در دستور کار قرار دهند. تجربه‌های جهانی نیز نشان می‌دهد کشورهایی همچون «چین»، «عربستان سعودی» و «امارات متحده عربی» با سرمایه‌گذاری در زمین‌های کشاورزی خارج از مرزها، توانسته‌اند تا حد زیادی امنیت غذایی‌ خود را تضمین کنند.

با وجود این، اجرای موفق کشت فراسرزمینی مستلزم فراهم‌سازی بسترهای حقوقی، دیپلماتیک و اقتصادی است. مسائل مربوط به مالکیت زمین، تضمین صادرات محصولات به ایران، تامین سرمایه و حمایت‌های بیمه‌ای از جمله چالش‌هایی هستند که فعالان بخش خصوصی بارها بر آن تاکید کرده‌اند. علاوه بر این، نبود هماهنگی میان دستگاه‌های مسوول و نگاه کوتاه‌مدت به موضوع، مانعی جدی در مسیر تحقق اهداف این سیاست به شمار می‌رود.

موانع کشت فراسرزمینی

کارشناسان بر این باورند که با توجه به کمبود منابع آبی، رشد جمعیت و نیاز روزافزون به خوراک دام و محصولات اساسی، انتقال کشت محصولات پرآب‌بر به خارج کشور ضرورتی راهبردی تلقی می‌شود. تجربه کشورهای آسیایی و عربی نشان داده این مدل می‌تواند زنجیره تامین پایدار ایجاد کند. فعالان کشاورزی بر این باورند که در ایران، ضعف «دیپلماسی اقتصادی»، «سرمایه‌گذاری محدود» و «نبود نهادهای پشتیبان» از چالش‌های اصلی است. با این حال، کشت فراسرزمینی علاوه بر کاهش هزینه‌های واردات و وابستگی به بازار جهانی، صرفه‌جویی گسترده در منابع آب و خاک داخلی را به همراه دارد.

بر این اساس، ناصر مرادی، نایب‌رئیس کمیسیون کشاورزی اتاق بازرگانی ایران، در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» با بیان اینکه کشت فراسرزمینی در سال‌های اخیر به یک راهبرد کلان و مکمل در سیاست‌های امنیت غذایی ایران تبدیل شده است، گفت: این موضوع در اسناد بالادستی، مانند «سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی، (بند ۱۰: تامین امنیت غذایی و ایجاد ذخایر راهبردی)» و «قانون افزایش بهره‌وری بخش کشاورزی» مورد تاکید قرار گرفته است. هدف اصلی آن نیز کاهش وابستگی به واردات بی‌قاعده و تامین پایدار کالاهای اساسی است.

او افزود: توجه به این موضوع به چند دلیل صورت گرفته؛ نخست، محدودیت منابع آبی. در واقع ایران در منطقه‌ای خشک و نیمه‌خشک قرار دارد و بخش عمده‌ای از آب‌های زیرزمینی خود را از دست داده است. کشت محصولات آب‌بر (مانند ذرت، جو، کلزا) در داخل کشور به‌صرفه نیست و فشار زیادی به منابع آب وارد می‌کند. دومین علت، به افزایش جمعیت و تقاضا بازمی‌گردد که با رشد جمعیت و تغییر الگوی مصرف، نیاز به محصولات کشاورزی و دامی روزبه‌روز بیشتر می‌شود و تولید داخلی پاسخگوی کامل آن نیست.

کاهش وابستگی به نوسانات بازار جهانی نیز از دیگر دلایل توجه به کشت فراسرزمینی است. در این مورد با در اختیار گرفتن زمین در کشورهای دیگر ایران می‌تواند تا حدی از نوسانات قیمت و تحریم‌های بین‌المللی در امان بماند و یک مسیر مطمئن برای واردات ایجاد کند. آخرین دلیل نیز صرفه‌جویی در منابع ملی است. در واقع این مدل کشت به ایران اجازه می‌دهد آب و خاک خود را برای محصولات استراتژیک‌تر و باارزش‌تر (مانند زعفران، پسته، محصولات باغی) حفظ کند.

او در ادامه با اشاره به تجربه‌های جهانی کشت فراسرزمینی توضیح داد:‌ کشورهای زیادی به‌ویژه در شرق آسیا پیشگام کشت فراسرزمینی هستند. برای مثال،‌ چین بزرگ‌ترین بازیگر جهان در کشت فراسرزمینی است و‌میلیون‌ها هکتار زمین در آفریقا (مانند اتیوپی، زامبیا)، آمریکای جنوبی و آسیای جنوب شرقی تحت کشت دارد. کره‌جنوبی و ژاپن نیز به دلیل محدودیت شدید زمین، شرکت‌های بزرگ این کشور (مانند دایو و میتسویی) در کشورهایی مانند اندونزی، برزیل و روسیه برای تامین خوراک دام و مواد اولیه سرمایه‌گذاری کرده‌اند. در سوی دیگر، عربستان، قطر و امارات به دلیل بیابانی بودن، پروژه‌های عظیمی در سودان، اتیوپی و پاکستان برای تامین غلات و گوشت راه انداخته‌اند.

مرادی افزود: ایران از تجربیات کشورهای دیگر به صورت محدود و گزینشی استفاده کرده و الگوی کشورهایی مانند چین و کره‌جنوبی مورد مطالعه قرار گرفته است، اما چالش‌هایی مانند «ضعف در دیپلماسی اقتصادی و نبود توافقنامه‌های جامع دوجانبه»،‌ «محدودیت در سرمایه‌گذاری کلان» و «نبود نهادهای تخصصی مالی و حقوقی پشتیبان» مانع از بهره‌برداری کامل از این تجربیات شده است. با این حال، همکاری با کشورهایی مانند برزیل و اندونزی تا حدی تحت تاثیر این الگوها بوده است.

اولویت‌های کشت ایران

نایب‌رئیس کمیسیون کشاورزی اتاق بازرگانی در پاسخ به این سوال که کشت فراسرزمینی چه تاثیری بر کاهش هزینه واردات و تامین پایدار محصولات کشاورزی دارد، گفت: در بلندمدت و درصورتی پروژه‌ها به خوبی مدیریت شوند، بر کاهش هزینه‌های واردات تاثیر دارد. هنگامی که ایران مالک یا اجاره‌دار زمین باشد و تولید را خود مدیریت کند، می‌تواند محصول را با قیمت تمام شده پایین‌تر از قیمت بازار جهانی خریداری کند، زیرا سود واسطه‌ها حذف می‌شود. البته هزینه‌های اولیه سرمایه‌گذاری (اجاره زمین، ماشین‌آلات، نیروی کار محلی) وجود دارد.

او توضیح داد: تامین پایدار محصولات کشاورزی مهم‌ترین تاثیر کشت فراسرزمینی است. کشت فراسرزمینی یک زنجیره تامین اختصاصی و قابل اعتماد ایجاد می‌کند. سیاستگذاران ایران می‌دانند که مثلا هر ساله از یک مزرعه در برزیل، یک‌میلیون تن ذرت دریافت خواهند کرد و این موضوع برنامه‌ریزی برای تامین خوراک دام را بسیار آسان‌تر و باثبات‌تر می‌کند و از شوک‌های قیمتی در بازار جهانی مصون می‌مانند.

مرادی تاکید کرد: در ایران بازیگران اصلی کشت فراسرزمینی، شرکت‌های بزرگ وابسته به نهادهای دولتی یا بنیادها هستند. دلیل این امر عبارت است از «ریسک بالا»،‌ «نیاز به دیپلماسی» و «سرمایه کلان». با این حال، اخیرا سیاست‌هایی برای ترغیب بخش خصوصی در نظر گرفته شده است، برای مثال، اعطای تسهیلات ارزی یا تضمین خرید محصولات تولیدشده. اما همچنان بخش خصوصی نقش کمرنگی دارد.

او با اشاره به محصولات مناسب برای کشت فراسرزمینی گفت: اولویت با محصولات اساسی، آب‌بر و مورد نیاز صنایع دامپروری است. ذرت و کنجاله سویا مهم‌ترین اولویت کشت فراسرزمینی است، زیرا بیش از ۸۰ درصد خوراک دام و طیور کشور را تشکیل می‌دهند و کشت آنها در ایران بسیار پرهزینه و پرآب‌بر خواهد بود. جو نیز دومین اولویت این نوع کشت است که برای خوراک دام به مصرف می‌رسد. برنج برای تامین بخشی از مصرف داخلی و کاهش فشار به آب‌های داخلی (مثلا پروژه کشت برنج در گویان) از دیگر اولویت‌های کشت فراسرزمینی ایران محسوب می‌شود. کلزا نیز برای تولید روغن خوراکی و کاهش وابستگی به واردات روغن، می‌تواند از اولویت‌های مهم این نوع کشت برای ایران باشد.

او افزود: در این میان باید اشاره کرد که کشت فراسرزمینی تاثیر مستقیم و بسیار مثبتی بر صرفه‌جویی در منابع آب و خاک ایران دارد. این بزرگ‌ترین مزیت داخلی آن محسوب می‌شود. در واقع با انتقال تولید محصولات پرآب‌بر (مانند ذرت) به خارج، از مصرف‌میلیاردها مترمکعب آب در داخل کشور جلوگیری می‌شود. به عنوان مثال، تولید هر کیلوگرم ذرت در ایران به حدود ۱۲۰۰ تا ۱۴۰۰ لیتر آب نیاز دارد. با کشت فراسرزمینی، این آب مجازی (Virtual Water) وارد کشور می‌شود.

از سوی دیگر، کشاورزی فشرده و کم‌آب باعث فرسایش خاک و کاهش حاصلخیزی آن می‌شود. با کاهش فشار کشت، می‌توان از خاک‌های ایران به صورت پایدارتر و برای محصولات باارزش‌تر استفاده کرد. این کشت به کاهش برداشت از آب‌های زیرزمینی کمک می‌کند که این امر به احیای دشت‌های ممنوعه و جلوگیری از فرونشست زمین منجر خواهد شد.

در مجموع، کشت فراسرزمینی می‌تواند به‌عنوان فرصتی راهبردی برای ایران مطرح باشد؛ فرصتی که نه‌تنها به مدیریت بحران آب و تامین پایدار محصولات اساسی کمک می‌کند، بلکه ابزاری برای گسترش روابط اقتصادی و ارتقای امنیت غذایی کشور خواهد بود. اما تحقق این هدف، نیازمند سیاستگذاری منسجم، حمایت عملی دولت و حضور جدی بخش خصوصی است. اگر ایران بتواند موانع اجرایی و دیپلماتیک این مسیر را برطرف کند، کشت فراسرزمینی می‌تواند به یکی از پایه‌های اصلی امنیت غذایی و توسعه پایدار کشور تبدیل شود.