آیا با کشاورزی حفاظتی میتوان به کشت پایدار رسید؟
احیای ساختار زراعت

اما واقعیتهای امروز نشان میدهد که این بخش با چالشهای عمیق و ریشهداری مواجه است که بدون اصلاح ساختاری و اتخاذ سیاستهای علمی، امکان پایداری آن در بلندمدت وجود ندارد.
معاون امور زراعت وزارت جهاد کشاورزی اخیرا تاکید کرده که کشاورزی ایران نیازمند احیا است و یکی از اولویتهای اصلی برای رسیدن به این هدف، توسعه روشهای کشت مستقیم و کشاورزی حفاظتی است. این سخن نشاندهنده تغییری بنیادین در نگاه مدیریتی کشور به این بخش است؛ تغییری که از رویکردهای سنتی و کوتاهمدت فاصله گرفته و به سمت راهبردهای پایدار و مبتنی بر اصول علمی حرکت میکند.
طی دهههای گذشته، سیاست کشاورزی در ایران عمدتا بر محور افزایش سریع تولید و تامین نیازهای فوری جامعه استوار بوده است. این سیاستها گرچه در مقاطعی به خودکفایی نسبی در برخی محصولات همچون گندم منجر شد، اما در عین حال هزینههای سنگینی بر منابع طبیعی کشور تحمیل کرد. «استفاده بیرویه از کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات»، «حفر چاههای غیرمجاز برای تامین آب» و «برداشت بیش از حد از منابع خاک» موجب شد امروز بخش قابلتوجهی از سرمایههای زیستی کشور در معرض تهدید قرار گیرد. «نابودی مواد آلی خاک»، «افت کیفیت زمینهای زراعی» و «کاهش سطح آبهای زیرزمینی» از جمله پیامدهای این سیاستها به شمار میرود.
در چنین شرایطی موضوع احیای کشاورزی نه تنها به عنوان یک شعار، بلکه باید به عنوان ضرورتی اجتنابناپذیر در دستور کار قرار گیرد. توسعه کشاورزی حفاظتی، بهعنوان یکی از الگوهای جهانی موفق بر پایه «کاهش شخمزدن زمین»، «بازگرداندن بقایای گیاهی به خاک» و «حفظ رطوبت و مواد آلی» استوار است. این شیوه به بهبود ساختار خاک، افزایش بهرهوری آب و کاهش نیاز به نهادههای شیمیایی کمک میکند و میتواند در بلندمدت ضامن امنیت غذایی و پایداری کشاورزی ایران باشد. از سوی دیگر، روش کشت مستقیم نیز که بدون شخمزدن و با حداقل دستکاری خاک صورت میگیرد، علاوه بر کاهش هزینهها و صرفهجویی در زمان، موجب کاهش فرسایش خاک و حفظ حاصلخیزی آن خواهد شد.
این سیاستها گرچه بهظاهر ساده به نظر میرسند، اما برای اجرایی شدن نیازمند بسترهای گستردهای از جمله آموزش کشاورزان، تامین ماشینآلات و فناوریهای متناسب، ایجاد مشوقهای اقتصادی و حتی فرهنگسازی اجتماعی هستند. بدون جلب مشارکت کشاورزان، هیچ یک از این راهکارها قابلیت اجرا نخواهد داشت.
وزارت جهاد کشاورزی، با طرح اولویتهایی نظیر توسعه کشاورزی حفاظتی و کشت مستقیم، در واقع بر این نکته تاکید دارد که بدون تغییر رویکردها و اصلاح روشها، امکان پایداری کشاورزی در ایران وجود ندارد. این تغییر نگاه، اگر بهدرستی پیگیری و اجرایی شود، میتواند نه تنها ضامن امنیت غذایی نسل کنونی باشد، بلکه آینده کشور و نسلهای بعدی را نیز تضمین کند. به بیان دیگر، احیای کشاورزی صرفا یک برنامه فنی یا اقتصادی نیست، بلکه پروژهای ملی و راهبردی است که به همافزایی همه بخشهای کشور نیاز دارد.
ضرورت مدیریت اصولی
کارشناسان بر این باورند که کشاورزی ایران طی دهههای گذشته عمدتا کوتاهمدت و مصرفمحور بوده و تامین امنیت غذایی کشور اغلب با بهرهبرداری بیرویه از منابع پایه و استفاده از سموم شیمیایی دنبال شده است. آنها تاکید میکنند که این شیوه موجب تخریب منابع طبیعی و تهدید امنیت غذایی در بلندمدت شده است. در واقع پایداری کشاورزی نیازمند رویکردی حفاظتی است که شامل بهبود کیفیت خاک، بازگرداندن بقایای گیاهی و حفظ منابع طبیعی میشود، اما کمبود بارش و خروج مواد آلی از چرخه محلی، مانند کاه، از محدودیتهای جدی در این مسیر است. همچنین نبود تجهیزات، دانش فنی و فناوریهای لازم مانعی دیگر برای توسعه کشاورزی حفاظتی و پایدار محسوب میشود. علاوه بر آن، با استفاده از روشهای صحیح و کشاورزی دقیق میتوان ضمن حفظ منابع طبیعی، به کشاورزی پایدار و ثبات بلندمدت در تولید محصولات دست یافت.
بر این اساس احمد قنبری، کارشناس کشاورزی، در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» گفت: طی دهههای گذشته اقتصاد کشور عمدتا بر محور کشاورزی حرکت میکرد؛ یعنی تامین نیازهای غذایی کشور به هر قیمتی، آن هم با راهبردهای کوتاهمدت. برای مثال، اگر کشور با مصرف کودهای شیمیایی یا با طغیان آفتی مواجه میشد، به سرعت از سموم شیمیایی استفاده میکردیم. در بخش آب نیز با بهرهبرداری بیرویه از منابع آبی و حفر چاههای بدون مجوز، تلاشهایی صورت گرفت که تا حدودی ثبات در کشاورزی ایجاد شود. در این میان حتی مشاهده شد که در بخش کشاورزی با تولید مازاد گندم نیز مواجه بودیم. البته باید اشاره کرد که در برخی سالها اگر تولید مازاد گندم ثبت شد، عمدتا ناشی از شرایط طبیعی بارش بود و نه از مدیریت اصولی. از طرفی تغییر راهبردها مثل افزایش یا کاهش سطح زیرکشت محصولات هم تاثیر داشته است.
او در ادامه توضیح داد: نتیجه شیوه فعلی کشاورزی و کشت آن چیزی است که امروز میبینیم؛ از بین رفتن منابع پایه. در واقع همواره باید درنظر گرفت که محیط زیست هر سیستم یک ظرفیت مشخص دارد و اگر بیش از ظرفیت مشخص از آن استفاده کنیم، در درازمدت دچار اضمحلال و فروپاشی میشود. در کشاورزی ایران نیز این اتفاق افتاده است. به عبارت دیگر، بهرهبرداری بیش از حد از منابع پایه موجب شده در یک بازه زمانی کوتاه، امنیت غذایی کشور نیز تهدید شود.
قنبری افزود: اگر هدفگذاری بر توسعه کشاورزی است، باید به دنبال پایداری کشاورزی باشیم. پایداری کشاورزی چیزی نیست که در کوتاهمدت یا در یکی دو سال حاصل شود. مهمترین اساس این موضوع همان کشاورزی حفاظتی است؛ یعنی حفظ منابع طبیعی و بهبود شرایط فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک. در کشاورزی حفاظتی با روشهایی، همچون بهبود کیفیت خاک و بازگرداندن بقایای گیاهی، شرایط خاک تثبیت میشود. بنابراین اگر سیاستگذاری در پی ثبات و پایداری کشاورزی در کشور است، ناچاریم از این روشها استفاده کنیم.
این کارشناس حوزه کشاورزی تاکید کرد: در این میان باید مطرح کرد که یکی از محدودیتهای اصلی کشاورزی حفاظتی در کشور موضوع کمبود بارش است. در واقع یکی از مهمترین راههای کشاورزی حفاظتی اضافه کردن مواد آلی به خاک و بازگرداندن بقایای گیاهی به زمین است. این کار در دراز مدت موجب افزایش یا حداقل حفظ ماده آلی خاک میشود، اما امروز حتی کاه موجود در مزارع نیز جمعآوری میشود و دوباره در بخش دامپروری مورد استفاده قرار میگیرد.
ما حتی شاهد انتقال کاه از غرب کشور به شرق کشور هستیم؛ برای مثال، از استانهایی، مانند کردستان به خراسان شمالی، خراسان جنوبی، خراسان رضوی و سیستان و بلوچستان. به عبارتی دیگر مواد آلی که باید به خاک همان منطقه بازگردانده شود، از چرخه محلی خارج شده و به مناطق دیگر منتقل میشود. این مساله بهطور طبیعی، کشاورزی حفاظتی را محدود میکند. این در حالی است که مهمترین رکن کشاورزی حفاظتی بازگرداندن بقایای گیاهی به خاک است، اما امروز کوچکترین بقایا نیز بهدلیل گرانی نهادههای دامی جمعآوری شده و به شکل کاه از مزارع خارج میشود. این موضوع یک محدودیت جدی برای توسعه کشاورزی حفاظتی به حساب میآید.
او در پایان گفت: در این میان باید اشاره کرد که ماشینآلات و فناوریهای لازم برای کشاورزی حفاظتی نیز در کشور ما به اندازه کافی وجود ندارد. در واقع نه تجهیزات مناسب داریم، نه دانش فنی و نه تکنولوژی کافی برای استفاده گسترده در کشاورزی پایدار و حفاظتی. این مساله هم محدودیت دیگری برای ما ایجاد میکند. در پایان باید تاکید کرد که با استفاده از روشهای صحیح کشاورزی، بهویژه کشاورزی حفاظتی و کشاورزی دقیق، میتوان ضمن حفظ منابع طبیعی و تنوع زیستی و زراعی، به یک کشاورزی پایدار و با ثبات در درازمدت دست پیدا کرد.
اظهارات کارشناسان و مسوولان به وضوح نشان میدهد که کشاورزی ایران در نقطهای حساس و تعیینکننده قرار گرفته است. ادامه مسیر گذشته، با تکیه بر مصرف بیرویه منابع و سیاستهای کوتاهمدت، تنها به تشدید بحرانهای زیستمحیطی و کاهش امنیت غذایی منجر خواهد شد. از همین رو، تاکید معاون امور زراعت وزارت جهاد کشاورزی بر احیای کشاورزی و توسعه کشت مستقیم و حفاظتی، در واقع زنگ خطری است برای بازنگری جدی در سیاستها و عملکردها.
اجرای این راهبردها اگرچه چالشهایی مانند کمبود بارش، ضعف زیرساختهای فنی، و عدم دسترسی کافی به ماشینآلات نوین را به همراه دارد، اما در صورت فراهمسازی بسترهای لازم میتواند نقطه عطفی در تاریخ کشاورزی کشور باشد. تجربههای جهانی نیز نشان داده است که حرکت به سمت کشاورزی پایدار، ضمن کاهش فشار بر منابع طبیعی، بهرهوری تولید را افزایش داده و امکان رقابتپذیری محصولات را در بازارهای داخلی و خارجی فراهم میسازد.
افزون بر آن، توسعه کشاورزی حفاظتی و کشت مستقیم میتواند به کاهش هزینههای تولید، ارتقای کیفیت محصولات و افزایش درآمد کشاورزان نیز منجر شود. در نتیجه، اصلاح ساختار کشاورزی علاوه بر جنبههای زیستمحیطی، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی مثبتی نیز خواهد داشت. اما تحقق این اهداف، نیازمند هماهنگی میان دستگاههای اجرایی، حمایتهای مالی دولت و مشارکت فعال کشاورزان است.
در نهایت، آنچه اهمیت دارد، عزم جدی برای تغییر رویکردها و حرکت به سمت سیاستهایی است که نه تنها تامین غذای امروز، بلکه امنیت غذایی فردا را نیز تضمین کند. کشاورزی ایران، اگر بر پایه اصول علمی و رویکردهای پایدار احیا شود، میتواند بار دیگر به موتور توسعه اقتصادی کشور تبدیل شود؛ مسیری دشوار اما حیاتی که آینده ایران را رقم خواهد زد.