نیلی copy

فرهاد نیلی  که مقطع کارشناسی رشته ریاضی را در دانشگاه صنعتی شریف گذرانده، درباره مسیر تحصیلی خود گفت دو انگیزه انسان را درگیر می‌کند؛ یکی تلاش برای فهم بهتر جهان و دیگری کوشش برای بهتر کردن آن.  او تاکید کرد که ریاضیات به فرد توان مدل‌سازی و الگوسازی می‌دهد و ذهن را برای تحلیل منطقی آماده می‌کند. ریاضی ظرف است و اقتصاد مظروف. کسی که مستقیما وارد اقتصاد می‌شود، محتوا را می‌آموزد، اما ابزارهای لازم برای شکل‌دهی به آن را در اختیار ندارد. ریاضیات این ابزار و بینش را فراهم می‌کند.

 فرهاد نیلی درباره امکان فهم بهتر جهان از طریق اقتصاد و ریاضیات گفت: «جهان پیرامون ما موجودی پیچیده و چندوجهی است. هر رشته علمی تنها از یک بُعد به این جهان می‌نگرد. همان‌طور که یک منشور از وجوه مختلف دیده می‌شود، جهان نیز از زاویه‌های گوناگون قابل مشاهده است. هیچ ذهنی قادر نیست همه ابعاد را هم‌زمان درک کند؛ بنابراین هر رشته علمی دریچه‌ای محدود اما عمیق برای فهم جهان است.»

او در توضیح جایگاه اقتصاد در زندگی روزمره گفت: «اقتصاد از جایی آغاز می‌شود که کمیابی معنا پیدا می‌کند؛ کمیابی زمان، منابع مالی یا حتی توجه. هر جا که انسان ناچار به انتخاب است، اقتصاد وارد می‌شود. اما لازم نیست عموم مردم درگیر پیچیدگی‌های ریاضی و مدل‌های اقتصادی شوند. همان‌طور که مهمان در یک ضیافت لازم نیست جزئیات دستور پخت غذا را بداند، شهروند نیز تنها باید به اندازه‌ای اقتصاد بداند که بتواند تصمیم‌های روزمره خود را آگاهانه بگیرد.»

این استاد دانشگاه با اشاره به اهمیت مفهوم «هزینه فرصت» توضیح داد: «هزینه فرصت یعنی منفعت از دست‌رفته ناشی از بهترین انتخابی که می‌توانستیم به‌جای تصمیم فعلی انجام دهیم. زمان کمیاب‌ترین منبع در اختیار بشر است و به‌طور مساوی میان همه انسان‌ها تقسیم شده است. هیچ‌کس روزی بلندتر یا کوتاه‌تر از دیگری ندارد؛ بنابراین نحوه استفاده از زمان، جوهر تصمیم‌گیری اقتصادی است.»

او افزود: «زندگی مدرن، تصمیم‌گیری را پرهزینه‌تر کرده است. هرچه تعاملات اجتماعی و اقتصادی گسترده‌تر شود، هزینه فرصت انتخاب‌ها افزایش می‌یابد. به همین دلیل آموزش تفکر اقتصادی، حتی در سطح عمومی، ضرورتی برای جامعه امروز است.» 

او توشیح داد: «اقتصاد تنها مجموعه‌ای از اعداد و نمودارها نیست، بلکه ابزاری برای فهم بهتر انتخاب‌های انسانی است؛ اینکه چه چیزی را از دست می‌دهیم تا چیز دیگری به‌دست آوریم.»

در ادامه‌ گفت‌وگو بحث به یکی از بنیادی‌ترین مفاهیم زندگی مدرن رسید؛ ارزش زمان و نحوه‌ مصرف آن در دنیای امروز. فرهاد نیلی با اشاره به شعار «اکنون مهم‌ترین پروژه، ساختن فرداست» گفت: «فردا ظرفی است که به‌طور مساوی در اختیار همه‌ ما قرار می‌گیرد؛ یا به ما داده می‌شود یا نه. اگر داده شود، باید بدانیم هشت‌میلیارد نفر دیگر هم همین ظرف زمان را در اختیار دارند. همه‌چیز درون این ظرف معنا پیدا می‌کند. در اقتصاد، زمان را برابر با توجه می‌گیرند. اقتصاد توجه یعنی من نمی‌توانم به ثانیه‌های عمرم یکسان نگاه کنم. ذهن انسان مثل غواص است؛ نمی‌تواند همه‌ دریا را بگردد، باید بداند دنبال چه صدفی می‌گردد. آن صدف همان توجه است.»

او افزود: «حکمای قدیم می‌گفتند پای صحبت چه کسی می‌نشینی؛ این همان مساله‌ای است که امروز به آن اقتصاد توجه می‌گوییم. ذهن انسان کالای گران‌بهایی است؛ باید ببینیم می‌خواهیم آن را صرف چه کنیم. ذهن درگیر می‌شود و دیگر نمی‌توان آن را بی‌تفاوت نگه داشت. بنابراین باید گزینش کرد که ذهن‌مان درگیر چند پروژه شود و آن پروژه‌ها چه ارزشی برای ما دارند.»

او افزود: «فهمیدن یعنی آگاه بودن به میزان نادانی. من باید بدانم عمدا کجا نادانم و نمی‌خواهم وارد آن شوم. در اوقات فراغت می‌توان فیلم دید یا سریال تماشا کرد، اما وقتی ذهن‌مان را درگیر موضوعی می‌کنیم، باید آگاهانه انتخاب کنیم، چون هیچ چیز گران‌تر از عمر انسان نیست.»

در بخش دیگری از گفت‌وگو، سروش صحت به یکی از پرسش‌های رایج مردم اشاره کرد و گفت حتما شما هم زیاد شنیده‌اید که می‌پرسند الان باید دلار بخریم؟ طلا چطور؟ پول را در بانک بگذاریم یا نه؟ آینده‌ اقتصاد ایران چه می‌شود؟

نیلی در پاسخ، با استفاده از یک تمثیل، ساختار اقتصاد را به فرش دستباف تشبیه کرد و گفت: «در هر فرش، تار و پود وجود دارد. تارها همان انسان‌هایی‌اند که دنبال منافع فردی خود هستند؛ مثل کسی که به توصیه دیگران دلار یا طلا می‌خرد. پود اما بخش جمعی اقتصاد است که معمولا حاکمیت نمایندگی آن را بر عهده دارد. اگر پود علامت درستی ندهد، تارها ممکن است کل بافت را خراب کنند.»

در بخش دیگر برنامه بحث به قلب مفاهیم حکمرانی اقتصادی رسید و سروش صحت با اشاره به بیت معروف سعدی گفت بنی‌آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند و پرسید آیا می‌توان این نگاه انسانی را در سازوکار سیاستگذاری اقتصادی هم نهادینه کرد؟

فرهاد نیلی پاسخ داد:«اساس کار سیاستگذار دقیقا همین است. در بدن انسان، هیچ عضوی به تنهایی تصمیم نمی‌گیرد. دست من نمی‌تواند برای خودش تصمیم بگیرد که چه کند؛ بلکه سلسله اعصاب است که میان همه‌ اعضا هماهنگی ایجاد می‌کند. اگر پایم درد بگیرد، مغز به‌صورت ناخودآگاه اولویت را به درمان آن می‌دهد. اگر زمین بخورم، دستم بی‌درنگ حائل سرم می‌شود. این تصمیم آگاهانه نیست، بلکه حاصل مدیریتی درونی و غریزی است. اقتصاد هم باید چنین باشد – یک سیستم عصبیِ سالم که میان اجزایش ارتباط برقرار می‌کند و اولویت‌ها را درست می‌چیند. این همان پود اقتصاد است.»

او افزود: «ما می‌گوییم بنی‌آدم اعضای یک پیکرند، اما فراموش می‌کنیم که آن گوهر واحد همان خیر جمعی است. سیاستگذار وظیفه دارد این خیر جمعی را تدبیر کند و نشان دهد که تصمیماتش در خدمت رفاه مردم است. وقتی مردم احساس کنند مالیاتشان صرف آبادانی می‌شود، با رضایت می‌پردازند. اما اگر این احساس نباشد، انگیزه‌ای باقی نمی‌ماند. مردم باید با گوشت و پوست حس کنند که هزینه‌ای که می‌دهند، به نفع‌شان بازمی‌گردد و متاسفانه این حس در جامعه‌ ما کمرنگ است.»

نیلی تورم را به بیماری‌های دوران کودکی تشبیه کرد و گفت:« تورم، نتیجه‌ نبود بهداشت پولی است؛ همان‌طور که آبله‌مرغان نتیجه‌ نزدن واکسن است. کشورهایی که نظام مالی و اعتباری‌شان را واکسینه کرده‌اند، تورم ندارند. این واکسیناسیون یعنی انضباط پولی، شفافیت مالی، و پرهیز از چاپ بی‌رویه‌ پول. تورم نه پیش‌نیاز توسعه‌نیافتگی است و نه سرنوشت محتوم کشورهای درحال‌توسعه. ممکن است افغانستان بدون تورم باشد و ما با تورم دست‌به‌گریبان بمانیم، چون تورم نتیجه‌ بی‌انضباطی است، نه فقر.»

فرهاد نیلی گفت: «در اقتصاد، تنها جایی که می‌توانیم از خیر و شر حرف بزنیم، همین‌جاست. تورم شر مطلق است و رشد اقتصادی خیر مطلق. مالیات، اگر شفاف و پاسخ‌گو باشد، می‌تواند به خیر جمعی بینجامد؛ اما تورم نه گزارش می‌دهد، نه رفاه می‌آورد. دست پنهانی است که در جیب مردم می‌رود و چیزی در ازایش نمی‌دهد.»