تقاص سنگ‌پرانی به نمادهای ایرانی

انتشار این بخش از برنامه که با اجرای مشترک سیامک انصاری و مهران غفوریان ساخته شده، به‌سرعت با واکنش‌هایی در فضای مجازی و برخی محافل فرهنگی مواجه شد و جنجال بزرگی به وجود آورد. منتقدان این اقدام را «ضد ایران و هویت کهن ایرانی» توصیف کردند و به سیامک انصاری و مهران غفوریان به‌شدت تاختند. سازندگان و عوامل «بازمانده» در صفحه اینستاگرام این مسابقه توضیحاتی منتشر کردند که در بخشی از آن، با اشاره به طراحی هویت بصری این رئالیتی‌شو با المان‌ها و نشانه‌های برآمده از تاریخ و تمدن اصیل ایرانی آمده است: «در چالش «توری تابیده»، سازه پازلی صرفا به عنوان بخشی از مکانیسم بازی استفاده شده و منطق مسابقه، رقابت با خودِ چالش است، نه بی‌احترامی به هیچ نماد و ارزشی.» 

از سوی دیگر یکی از موارد نقد کاربران شبکه‌های اجتماعی، به این دلیل بود که گفته می‌شد این رئالیتی‌شو با مجوز سازمان تنظیم مقررات رسانه‌ها صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا) در شبکه نمایش خانگی در حال پخش است. در پاسخ به این موارد، عباس سیاح طاهری، معاون کاربران و تنظیم‌گری اجتماعی این سازمان، در صفحه شخصی‌اش در X نوشت: «طرح مسابقه بازمانده مجوز مشروط به اصلاح داشته که مرداد ۱۴۰۳ منقضی شده و مجوز انتشار هم ندارد که در حال پیگیری قانونی است.»

 از سوی دیگر در هفته‌های اخیر، مساله راه‌اندازی پلتفرم اختصاصی منتشرکننده این رئالیتی‌شو که آثار محدودی را در اختیار کاربرانش قرار می‌دهد، مورد بحث قرار گرفته و برخی آن را مصداقی از نقض حقوق کاربران به لحاظ نسبت حق اشتراک به محصولات ارائه‌شده دانستند.نکته قابل‌توجه آنکه در دهه‌های اخیر، حساسیت‌ها و توجه‌ها به دوره تاریخی هخامنشی و نمادهای این دوره بیش از سایر دوره‌های تاریخی بوده است. تخت‌جمشید، نقوش و پیکره‌های سنگی، سنگ‌نوشته‌ها و دیگر آثار این دوره علاوه بر ارزش تاریخی که دارند، بخش مهمی از هویت ملی و تصویری از تمدن ایرانی را در حافظه جمعی تثبیت کرده‌اند. این دوره تاریخی برای بسیاری نماد «تمدن ایران» است؛ تمدنی که در دنیا شناخته شده است و افراد نسبت به آن احساس غرور و تعلق دارند. این حساسیت ویژه باعث شده است هر نوع مواجهه با نمادهای هخامنشی، واکنش متفاوت و قابل‌توجهی را به دنبال داشته باشد، حتی تخریب آنها در قالب برنامه‌های سرگرمی، به معنای زیر سوال بردن بخشی از غرور جمعی و نوعی بی‌اعتنایی به میراثی کهن قلمداد شود.

این درحالی است که اگر در برنامه‌ای مشابه، به نمادهای دوره‌های تاریخی دیگری مثلا دوره صفاریان یا ایلخانان بی‌احترامی می‌شد، احتمالا بازتاب عمومی به این شدت نبود و بیشتر علاقه‌مندان به میراث و تاریخ، با موضوع درگیر می‌شدند. نمادهای دوره هخامنشی از نظر مردم جایگاهی ویژه دارند و همین امر باعث می‌شود تخریب آنها واکنش‌ها و پیامدهایی گسترده‌تر داشته باشد، که فراتر از ارزش تاریخی، هویت فرهنگی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

 در همین رابطه «ایسنا» در مطلبی تحلیلی نوشته در نگاه اول، ماجرا شاید صرفا یک بخش از یک مسابقه به نظر برسد؛ اما برای مخاطبان، مساله بسیار فراتر بود. با یک جست‌وجوی ساده در فضای مجازی، مشخص است که بخش قابل‌توجهی از افراد، این اقدام را «بی‌احترامی» آشکار تلقی کردند؛ بی‌احترامی‌ای که بخش مهمی از میراث فرهنگی، هویت تاریخی و تمدنی ایران را نشانه گرفته بود. بسیاری از نظرها لحن خشمگین داشت. بعضی از کاربران ناسزا به کار بردند و عده‌ای دیگر هشدار دادند که این نوع برنامه‌ها موجب عادی‌سازی تخریب میراث فرهنگی می‌شود.

در ادامه این گزارش آمده است: «بحث میان مخاطبان نشان داد که برداشت‌ها متفاوت است؛ عده‌ای تاکید داشتند که نمادها نباید وسیله شوخی یا نمایش باشند و احترام به آنها، حداقلی‌ترین مسوولیت یک گروه برنامه‌ساز است. اما تعدادی هم بر این باور بودند که این نمادها «بت» نیستند و می‌توان از آنها به هر شکلی برای تولید محتوا استفاده کرد. برخی مخاطبان هم به تناقض رفتار رسانه و مسوولان اشاره کردند. از دید آنها، ساختن مجسمه‌ها و رونمایی از آنها در میادین اصلی شهر (اشاره به مجسمه والرین و نصب آن در میدان انقلاب تهران) از یک سو، و تخریب نمادها در برنامه‌های سرگرمی‌محور از سوی دیگر، پیام‌های متناقضی برای مخاطب ایجاد می‌کند. این ترکیبِ واکنش‌ها، یک پیام واضح دارد که مردم انتظار دارند تولیدکنندگان محتوا با شناخت کافی از اهمیت تاریخی و فرهنگی و درک حساسیت جامعه، سراغ نمادها بروند و آنها را به ابزار سرگرمی در مسابقه تبدیل نکنند.»

این گزارش می‌افزاید: «در دوره‌ای که جامعه هنوز از تنش‌های جنگ دوازده‌روزه، نااطمینانی اقتصادی و فرسودگی عمومی بیرون نیامده و با مسائل کلانی همچون آلودگی هوا، تداوم دورکاری‌ها و... دست و پنجه نرم می‌کند، کوچک‌ترین اشتباه درباره هر چیزی از جمله نمادهای تاریخی می‌تواند واکنشی چندبرابر بزرگ‌تر از شرایط عادی به دنبال داشته باشد. مردم امروز حساس‌تر هستند و وقتی چنین فضایی شکل می‌گیرد، هر برخورد نامناسب با نمادهای تاریخی و هویتی، عملا نادیده گرفتن روان جمعی است. در این شرایط آیا عذرخواهی یا حتی توقف پخش برنامه می‌تواند مساله را جمع کند؟ پاسخ ساده نیست. عذرخواهی شاید نشانه مسوولیت‌پذیری باشد، اما برای جامعه‌ای که احساس می‌کند یک نماد هویتی هدف قرار گرفته، این فقط بخشی از ماجراست. توقیف پلتفرم یا حذف یک قسمت هم به‌تنهایی اثری را که همین قسمت کوتاه ایجاد کرده ترمیم نمی‌کند. جامعه بیش از هر چیز نیازمند این اطمینان است که بداند این خطا دوباره تکرار نمی‌شود؛ یعنی سازوکار تولید محتوا جدی‌تر گرفته شود، نظارت‌ها واقعی‌تر باشد و فهم فرهنگی در مرحله طراحی برنامه حضور داشته باشد. در غیر این صورت، عذرخواهی‌ها فقط شبیه مُسکن‌هایی خواهند بود که درد را کمی دور می‌کنند، اما ریشه مشکل را دست‌نخورده باقی می‌گذارند.»