مالیات بر سوداگری و سفتهبازی؛ ابزاری برای عدالت

با این حال، بخشی از جامعه نسبت به این مالیات نگرانی نشان میدهد و آن را تهدیدی برای معیشت خود تلقی میکند. بسیاری از مردم گمان میکنند که این قانون ارزش داراییهایشان را کاهش میدهد یا فشار بیشتری بر زندگی روزمره آنها وارد میکند. این در حالی است که واقعیت نشان میدهد این مالیات تنها درصد کمی از افراد جامعه را شامل میشود و آثار گستردهای بر مردم عادی بر جای نمیگذارد.
مردم چرا از این مالیات میترسند؟
مردم عادی از مالیات بر سوداگری و سفتهبازی میترسند، زیرا آنها مالیات جدید را معادل با کاهش درآمد و افزایش هزینه میدانند. این ترس زمانی بیشتر میشود که اطلاعرسانی دقیق انجام نمیگیرد و ماهیت واقعی این مالیات بهدرستی توضیح داده نمیشود.
در حقیقت، این قانون رفتار سفتهبازانه را هدف میگیرد و مردم عادی را از پرداخت هزینههای اضافی معاف میکند. افراد عادی معمولا داراییهای خود را برای مصرف نگه میدارند و سودی از خرید و فروشهای مکرر کسب نمیکنند. به همین دلیل، قانون این مالیات برای آنها تهدیدی ایجاد نمیکند و فشار مالیاتی بر زندگی روزمرهشان وارد نمیسازد.
وقتی جامعه درک کند که این مالیات تنها کسانی را که از سوداگری سود میبرند تحت تاثیر قرار میدهد، ترس عمومی کاهش پیدا میکند و پذیرش اجتماعی این سیاست افزایش مییابد. اطلاعرسانی شفاف میتواند نگرانی مردم را برطرف کند و اعتماد عمومی را تقویت کند.
مالیات بر سوداگری و سفتهبازی چه مزایایی ایجاد میکند؟
این قانون مزایای متعددی برای اقتصاد کشور ایجاد میکند. نخست اینکه، قانون انگیزههای سفتهبازی را کاهش میدهد و سرمایهگذاران را از معاملات غیرمولد دور میکند. وقتی افراد نتوانند از خرید و فروشهای مکرر سودهای بادآورده کسب کنند، منابع مالی خود را به سمت تولید و کارآفرینی هدایت میکنند. این روند اقتصاد را پویا میکند و اشتغال پایدار ایجاد میکند.
دوم اینکه، مالیات بر سوداگری و سفتهبازی بار مالیاتی را عادلانه توزیع میکند. تاکنون حقوقبگیران شفاف ترین مالیات دهندگان بودهاند و سوداگران عمدتا فراریان مالیاتی. با این قانون، فشار از دوش افراد حقوق بگیر کاهش مییابد و عدالت برقرار میشود.
سوم اینکه، این مالیات اثرات ضدتورمی ایجاد میکند و جلوی افزایش مصنوعی قیمتها را میگیرد. برای مثال، در بازار مسکن وقتی سفتهبازان برای سودهای سریع وارد میشوند، قیمتها جهش میکند و دسترسی مردم عادی به مسکن دشوار میشود. با اجرای این قانون، خریدهای سرمایهای کاهش مییابد و قیمتها ثبات پیدا میکند. این موضوع بازارهای خودرو، طلا و ارز را نیز متاثر میسازد و آرامش بیشتری به اقتصاد تزریق میکند.
چهارم اینکه، قانون شفافیت اقتصادی ایجاد میکند و جلوی فرار مالیاتی را میگیرد. الزام به ثبت الکترونیکی معاملات، تفکیک حسابهای تجاری از غیرتجاری و استفاده از کارپوشههای مالیاتی باعث میشود که فعالیتهای اقتصادی غیررسمی کاهش یابد و دولت بتواند منابع درآمدی پایدارتر به دست آورد.
گامی مهم به سوی عدالت مالیاتی
این قانون شرایطی ایجاد میکند که همه افراد متناسب با بهرهمندی خود از اقتصاد مالیات بپردازند. کسی که تنها یک خانه برای زندگی دارد، تحت فشار قرار نمیگیرد، اما کسی که چندین ملک یا دارایی سرمایهای دارد و از آن سود میبرد، موظف میشود بخشی از سود خود را بهصورت مالیات پرداخت کند. این رویکرد عدالتمحور باعث میشود جامعه احساس کند قانون از منافع عموم حمایت میکند.
سازمان امور مالیاتی با اجرای این سیاست گام مهمی در مسیر اصلاح نظام مالیاتی برمیدارد. این سازمان با تمرکز بر عدالت و شفافیت، تلاش میکند اقتصاد کشور را به سمت فعالیتهای مولد هدایت کند و ابزار موثری برای کنترل تورم و کاهش سوداگری در اختیار بگذارد.
در نهایت، مالیات بر سوداگری و سفتهبازی نه تهدیدی برای مردم عادی، بلکه فرصتی برای تحقق عدالت و ایجاد ثبات در اقتصاد کشور محسوب میشود. جامعه وقتی بداند این قانون برای حفاظت از معیشت عمومی وضع شده است، آن را بهعنوان ابزاری حمایتی میپذیرد و همراهی بیشتری نشان میدهد.