چگونه چین با کنترل انتشار کربن، به الگویی از توازن میان اقتصاد و اقلیم تبدیل شد؟
تعادل سبز در سرزمین زغالسنگ
بر اساس یافتههای تازه «مرکز پژوهش در انرژی و هوای پاک»Centre for Research on Energy and Clean Air – CREA که برای وبسایت علمی و سیاستگذاری اقلیمی Carbon Brief تهیهشده، انتشار گازهای آلاینده در چین طی یک سالونیم گذشته روندی ثابت یا نزولی داشته؛ اتفاقی که در میانه رشد اقتصادی مداوم، افزایش تقاضای انرژی و توسعه صنعتی این کشور، معنای ویژهای دارد.
به گفته کارشناسان این مرکز، کاهش محسوس انتشار در بخشهای نفت، فولاد و سیمان (سه ستون سنتی انتشار کربن در چین) همراه با گسترش شتابدار ظرفیت نیروگاههای خورشیدی و بادی، نقش تعیینکنندهای در ایجاد این ثبات ایفا کردهاست. تنها در سهماهه سوم سال۲۰۲۵، تولید برق از منابع تجدیدپذیر در چین رشدی بیسابقه را تجربه کرد؛ بهگونهای که ظرفیت نصبشده انرژی خورشیدی ۴۶درصد و انرژی بادی ۱۱درصد افزایشیافت و همین امر توانست نیاز فزاینده برق کشور را بدون افزایش وابستگی به زغالسنگ و سوختهای فسیلی پاسخ دهد.
این روند بهمعنای آغاز فصلی تازه در سیاست اقلیمی چین است؛ فصلی که در آن، رشد اقتصادی دیگر الزاما با افزایش انتشار کربن همراه نیست و سیاستگذاران پکن در تلاشند تا میان امنیت انرژی، توسعه صنعتی و تعهدات اقلیمی تعادلی پایدار ایجاد کنند؛ تعادلی که اکنون در کانون توجه جهانی در نشست اقلیمی COP۳۰ در برزیل قرار گرفتهاست.
در همین بازه زمانی (در سهماهه سوم سال۲۰۲۵)، چین ۲۴۰ گیگاوات ظرفیت جدید انرژی خورشیدی و ۶۱ گیگاوات ظرفیت بادی اضافه کرده که این ارقام آن را در مسیر ثبت رکوردی دیگر برای سال۲۰۲۵ قرارداده؛ سالی که این کشور با نصب ۳۳۳ گیگاوات خورشیدی، رقم بیشتر از کل بقیه جهان را تجربه کرد.
این تحولات زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانیم چین هنوز بزرگترین مصرفکننده و واردکننده انرژی در جهان است و با اینحال در تولید نفت در جایگاه هفتم و در تولید گاز طبیعی در جایگاه چهارم جهانی قرار دارد. افزون بر این، تولید نفت این کشور طی یک دههگذشته ۱۳درصد و تولید گاز طبیعی بیش از ۵۰درصد رشد داشتهاست.
پیامهای کلیدی
از دیدگاه اقتصادی، این روند دو پیام کلیدی برای آینده چین دارد. نخست آنکه، با کاهش وابستگی به واردات انرژی و تکیه بیشتر بر منابع داخلی (بهویژه خورشیدی و بادی) فشار بر تراز حساب جاری و نرخ ارز این کشور کمتر میشود. به بیان سادهتر، چین اکنون بخش قابلتوجهی از نیاز انرژی خود را در داخل تولید میکند، بنابراین کمتر نیاز دارد برای واردات نفت یا گاز هزینه ارزی پرداخت کند.
این موضوع نهتنها به ثبات اقتصادی و کاهش آسیبپذیری دربرابر نوسانات جهانی بازار انرژی کمک میکند، بلکه امنیت انرژی چین را نیز تقویت میسازد. دومین پیام این روند، فرصتی استراتژیک برای چین در بازار جهانی فناوری و انرژیهای پاک است.
رشد سریع صنایع داخلی در حوزه تولید تجهیزات خورشیدی، توربینهای بادی و باتریهای ذخیرهساز انرژی، این کشور را در موقعیتی قرارداده که بتواند از یک مصرفکننده بزرگ انرژی، به یکی از بزرگترین تامینکنندگان فناوریهای سبز در سطح جهان تبدیل شود. این تحول نهتنها منافع اقتصادی مستقیم برای پکن دارد، بلکه جایگاه ژئواقتصادی چین را در معادلات انرژی آینده جهان تقویت میکند.
مسیر سبز پکن
با اینحال، مسیر سبز چین بینقص نیست. هنوز یکی از چالشهای اصلی، دستیابی به هدف کاهش «شدت کربنی» یا همان میزان انتشار دیاکسیدکربن به ازای هر واحد تولید ناخالص داخلی(GDP) است. هدف رسمی پکن این بود که تا سال۲۰۲۵ شدت کربنی را ۶۵درصد نسبت به سال۲۰۰۵ کاهش دهد، اما آمارها نشان میدهد این هدف هنوز بهطور کامل محقق نشدهاست. به بیان دیگر، هرچند میزان کل انتشار در حال تثبیت یا حتی کاهش است، اما تولید اقتصادی چین هنوز به اندازه کافی کارآمد و کمکربن نشدهاست.
این مساله میتواند در آینده، فشار بیشتری بر دولت وارد کند تا سیاستهای مالیاتی، یارانهای و صنعتی خود را به نفع فناوریهای پاکتر اصلاح کند، بهویژه با برگزاری نشست COP۳۰ در برزیل، عملکرد چین در این حوزه زیر ذرهبین جهانی قرارگرفته، چراکه موفقیت یا ناکامی پکن در کاهش واقعی شدت کربنی، تاثیر مستقیمی بر مسیر تحقق اهداف اقلیمی جهان خواهدداشت.
در این میان، ارتباط این تحولات با COP۳۰(کنفرانس جهانی تغییرات اقلیمی در شهر Belem، برزیل) بیش از پیش آشکار میشود. این اجلاس که با شعار تقویت چندجانبهگرایی و اجرای معاهدات آبوهوایی در حال برگزاری است، از چین بهعنوان بازیگری یاد میکند که «راهحلهایی برای همه، نه فقط چین، عرضه میکند»، ضمن آنکه ایران نیز در این اجلاس بهعنوان یکی از کشورهای معین در تحولات آبوهوایی، بر تعهد خود نسبت به کاهش انتشار و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر تاکید کردهاست.
بهره ایران از تجربه چین
در بُعد مربوط به ایران، این پرسش مطرح میشود که چگونه این کشور با مواجهه همزمان با تحریمها، فشار اقتصادی، مشکلات فناوری و منابع محدود، میتواند از تجربه جهانی مانند چین بهره گیرد؟ ایران با داشتن ظرفیتهای عظیم خورشیدی، بادی و زمین گرمایی، اگرچه گامهایی برداشته، اما برای رسیدن به سهم جدی در بازارهای منطقهای و جهانی نیازمند اصلاح ساختاری اقتصاد انرژی، سرمایهگذاری هدفمند و گسست از مدلهای سنتی نفتمحور است.
از سوی دیگر، رشد تولید داخلی انرژی و کاهش شدت مصرف میتواند به کاهش فشار بر بودجهعمومی، بهبود صادرات و ارتقای امنیت انرژی کشور بینجامد، همچنین ایران میتواند در اجلاسی چون COP۳۰ از فرصتهای تعامل چندجانبه بهره گیرد. بستن قرارداد برای تامین مالی فناوریهای پاک و توسعه همکاریهای منطقهای از جمله مسیرهایی هستند که میتوانند کمک کنند تا این کشور با شرایط متغیر جهانی همگام شود.
چین با روند تثبیت انتشار، نمایانگر این واقعیت است که کاهش انتشار الزاما نیازی به توقف رشد اقتصادی ندارد؛ بلکه تغییر ساختار تولید و سوخت میتواند محوری برای «همراستایی اقتصاد با محیطزیست» باشد. در مقابل، چالش ایران این است که چگونه میتوان مدل تولید و صادرات انرژی را بازطراحی کرد، بهطوری که هم سهم محیطزیستی کشور بهبود یابد و هم توان رقابت منطقهای افزایش پیدا کند، بهویژه اینکه تحریمها و محدودیتهای دسترسی به سرمایه و فناوری سرنوشتساز هستند؛ لذا استراتژی ایران باید مبتنی بر «خوداتکایی هوشمند» و «فرصتآفرینی بینالمللی» باشد.
در نهایت، تجربه چین نشان میدهد؛ کنترل یا کاهش انتشار کربن تنها زمانی ممکن است که تولید انرژی پاک بهسرعت جایگزین سوختهای آلاینده شود و اقتصاد کشور به سمت بهرهوری بیشتر و استفاده از فناوریهای نو حرکت کند. ایران نیز اگر بخواهد از فرصتهای جهانی در دوران گذار انرژی بهره ببرد، باید در اصلاح ساختارهای اقتصادی، جذب سرمایه و همکاریهای بینالمللی گامهای جدی بردارد؛ همان مسیری که در نشست COP۳۰ در برزیل بهوضوح نمایان شدهاست.