گفتوگو با مدیرعامل شرکت «ورکدی» درباره همزیستی انسان و هوش مصنوعی و تحول بهرهوری
رشد و تحول شرکتها در عصر تکنولوژی

اساس این سازمان ارائه «راهکار نرمافزاری مبتنیبر رایانش ابری» برای سرمایه انسانی و مدیریت مالی بود که بازار را متحول میکرد. «کارل اشنباخ» که از سال ۲۰۱۸ عضو هیاتمدیره سازمان بود، در دسامبر ۲۰۲۲ در کنار «انیل بوسری» یکی از بنیانگذاران شرکت، به سمت مدیرعاملی دست یافت و اوایل سال ۲۰۲۴ سکان مدیرعاملی را به تنهایی در دست گرفت. در دوران مدیریت او شرکت به نقاط عطف مهمی همچون عبور از مرز ۱۰هزار مشتری در سراسر جهان (در سال ۲۰۲۳) و ورود به لیست فورچون ۵۰۰ (سال گذشته) دست یافت.
«اریک کاتچر» از شرکای موسسه مککینزی و رئیس بخش آمریکای شمالی، با اشنباخ درباره «اتخاذ دیدگاهی که بر همزیستی مسالمتآمیز بین انسان و هوش مصنوعی تاکید دارد و هوش مصنوعی را نه یک رقیب، بلکه منبعی برای افزایش بهرهوری میداند»، گفتوگو کرده است.
کاتچر: از دید کلان شروع کنیم. ما در جهانی زندگی میکنیم که با کاهش نرخ زاد و ولد، اشتغال تقریبا کامل (یعنی تقریبا تمام افرادی که در بازه سنی اشتغال قرار دارند، مشغول به کار هستند) و کمبود جدی نیروی کار مواجه است. در چنین شرایطی به منبع جدیدی برای افزایش بهرهوری نیازمندیم و برخی معتقدند هوش مصنوعی همان منبع است. در حالحاضر، هوش مصنوعی چه اثری بر کسبوکارها داشته و پیشبینی شما از تاثیرات آتی آن چیست؟
اشنباخ: اگر به تمام تحولات بنیادینی که در طول زندگی تجربه کردهایم نگاه کنیم، از شبکههای اجتماعی و موبایل گرفته تا اینترنت و رایانش ابری، معتقدم هوش مصنوعی این پتانسیل را دارد که اعجابانگیزتر از مجموع همه آنها باشد. اگر این تکنولوژی بهدرستی و با رعایت اصول امنیت، اخلاق و ایمنی بهکار گرفته شود، میتواند جهشی عظیم در بهرهوری انسان ایجاد کند. نکته کلیدی این است که چگونه حواسمان باشد این تکنولوژی به شیوهای وارد زندگی و محیط کار ما میشود که امکان همزیستی با آن و تحقق جهش در بهرهوری فراهم شود.
ما در ورکدی معتقدیم همزیستی سازندهای بین انسان (نیروهای انسانی) و عامل (نیروهای دیجیتالی یا همان Agentic AI) در حال شکلگیری است. توانایی انسانها در یادگیری کار با عاملین جدید و استفاده از تکنولوژی همان چیزی است که به افزایش بهرهوری منجر میشود. چگونه آنها را در سازمان مستقر میکنید؟ چگونه مراقب ورود امن آنها به سازمان و مدیریت صحیح آنها هستید؟ چگونه برای عاملین (کارکنان دیجیتال) هم درست مثل کارکنان انسانی سطوح دسترسی مشخصی تعریف میکنید؟ اینها مسائلی هستند که باید بهدقت مورد توجه قرار گیرند.
ما در حال گذار از جهانی هستیم که بیشتر زمان خود را صرف کار با تکنولوژی کردیم و قدم در دنیایی میگذاریم که در آن، تکنولوژی برای ما کار خواهد کرد. فعلا تمرکز روی هوش مصنوعی مولد است. سوالی میپرسید یا دستوری میدهید و پاسخی دریافت میکنید. اما قدرت واقعی زمانی آشکار میشود که وارد دنیای هوش مصنوعی عامل شویم و این عاملین به نیابت از شما وظایفی را انجام دهند، بیآنکه نیازی به درخواست مستقیم باشد. این همان قدرت و تحولی است که شاهدش خواهیم بود؛ البته به شرطی که تمام این فرآیندها به شیوهای امن، منطبق با مقررات اخلاقی و مسوولانه پیادهسازی شوند.
یکی از ارکان اصلی نوآوریهای آینده «داده» است. سازمانی مثل ورکدی به حجم عظیمی از دادههای بسیار مهم دسترسی دارد. قدرت و ارزش این دادهها را چگونه ارزیابی میکنید؟
این سازمان در سطح کلان، بر پایه سه «سامانه مرجع» اصلی استوار است. سامانه مرجع مخصوص کارکنان، سامانه مرجع مخصوص امور مالی و سامانه مرجع مشتریان. ما در ورکدی، بزرگترین و پالایششدهترین مجموعه داده مربوط به منابع انسانی و مالی را در اختیار داریم که تمامش هم روی یک پایه کد (Codebase) واحد اجرا میشود و این مزیت را برای ما دارد که بتوانیم شروع به ساخت عاملین دامنهمحور (Domain-Specific) کنیم که از آن استفاده کنند.
کیفیت خروجی هوش مصنوعی، به کیفیت دادههایی بستگی دارد که با آن آموزش دیده است. اندازه مجموعه داده مهم است، اما کیفیت، پاکیزگی و بهخصوص بستر آن از اهمیت بیشتری برخوردار است. باید بدانید که منشأ داده کجاست، به چه منظوری استفاده میشود و با چه عناصری در تعامل است. نتیجه این رویکرد بسیار بهتر از آموزش مدل بر اساس دادههای عمومی اینترنت است، چون هنگام آموزش مدل با چنین دادههایی، با پدیده «توهم» مواجه نمیشویم. با این اوصاف، بله. در آینده داده به دارایی فوقالعاده ارزشمندی تبدیل میشود.
در حوزه محصول، در گذشته هزینه زیادی صرف طراحی رابط کاربری (UI) و تجربه کاربری (UX) میشد که تکنولوژی را برای کاربر نهایی قابل استفاده میکردند. اما از این به بعد، اگر هوش مصنوعی کارش را درست انجام دهد، کاربر برای تعامل با تکنولوژی فقط کافی است با آن صحبت کند. موافقید؟
بله، اما من یک گام هم فراتر میروم. ما معتقدیم این مسیر به نقطهای میرسد که عاملین هوش مصنوعی خود «مبتنی بر نقش» شده و قادر به انجام چندین وظیفه مختلف خواهند بود. هرچه این عاملین آگاهی بهتری نسبت به دادههای آموزشی و بستر آن داشته باشند، مهارتهای بیشتری هم کسب میکنند و همان زمان است که به عاملی خودکار تبدیل میشوند. یعنی دیگر حتی احتیاج به تعامل مستقیم با آنها هم نخواهید داشت.
به مولفه اخلاق اشاره کردید. پیشبینی میکنید سازمانها از منظر حاکمیت داده و هوش مصنوعی، چگونه با آن برخورد کنند؟
اخلاق چیزی است که باید در سطوح بالای هر سازمانی به آن پرداخته شود و سازوکارهای قدرتمندی برای حاکمیت، انطباق با مقررات و کنترل کاربردهای هوش مصنوعی وجود داشته باشد. ما در ورکدی یک «مدیر هوش مصنوعی مسوولانه» داریم. هر فرآیندی درون سازمان یا هر محصولی که میسازیم باید از فیلتر این واحد عبور کند تا با بالاترین استانداردهای اخلاقی و رعایت اصول ایمنی و امنیت بهکار گرفته شود.
به عنوان مدیرعامل، چگونه تکتک کارکنان را ترغیب میکنید تا به نقش خود در رشد سازمان بیندیشند؟
مهمترین چیزی که همیشه در ورکدی دربارهاش صحبت میکنیم، ارزشهای شرکت است. این ارزشها اصول راهنمای هر کاری هستند که انجام میدهیم و در نهایت به فرهنگ سازمانی منجر میشوند. در عین حال به شدت افراد را تشویق میکنم تا سریع فکر کنند و در تصمیمگیری چابک باشند تا بتوانیم محصولات و خدمات را سریعتر به بازار عرضه کنیم. من اغلب از «سرعت» به عنوان یک استراتژی کسبوکار صحبت میکنم. اگر از رقبای خود سریعتر عمل کنیم، بهسختی میتوانند با ما رقابت کنند. اما نکته اینجاست که وقتی تغییری ایجاد میکنید، باید برای نیروها توضیح دهید که «چرا» این کار را میکنید. اگر بدون هیچ استدلالی فقط بگویید «این کار را انجام دهید» سوالات زیادی بیپاسخ میمانند. در صورتی که وقتی «دلیل» کاری را که میکنیم و «تاثیری» را که میتواند بر شرکت، مشتریان و شرکایمان بگذارد شفاف کنیم، مشارکت بسیار بیشتری نشان میدهند و آن استراتژی را با انگیزه پیاده میکنند. فقط گفتن «زود باش» کافی نیست.
ورکدی به تازگی بیستمین سالگرد تاسیسش را جشن گرفته. برای ساخت شرکتی ماندگار چه اندیشههایی دارید؟
همهچیز از همان ارزشهای بنیادین آغاز میشود که گفتم و بسیار مهم است که تک تک افراد شرکت بدانند این ارزشها چه هستند. هنگام جذب نیروهای جدید، باید حواسمان باشد که درک درستی از این ارزشها داشته و با آن همسو باشند. در غیر این صورت، ممکن است اینجا جای مناسبی برای آنها نباشد. در درجه بعد من و تمام همکارانم به یک اصل پایبندیم: «هنگام رفتن، ورکدی را در وضعیتی بهتر از آنچه تحویل گرفتهایم، تحویل دهیم.» تلاش مداوم برای رشد و تحول و هدایت ورکدی به قلب آینده و آماده کردنش برای نسل بعدی کارکنان و مدیران، ذهنیت بسیار قدرتمندی است. نکته آخر هم همان ذهنیت رشدی است که دربارهاش صحبت کردیم. رشد کردن لذتبخش است و حس پیروزی دارد. فقط باید مراقب باشید افراد با اشتیاق و انرژی و انگیزه سر کار حاضر شوند تا ما را سمت آینده ببرند و در بازار تحولی مثبت ایجاد کنند.
این ایده شما را که مدیران موظفند سازمان را بهتر از آنچه تحویل گرفتهاند به نسل بعدی بسپارند میتوان به «امانتداری» تعبیر کرد.
دقیقا و مفهوم فوقالعاده مهمی است که به عنوان رهبر سازمان، مسوولیت ما محسوب میشود. اگر تمرکزمان را روی این بگذاریم که بیش از آنچه دریافت میکنیم ببخشیم و موفقیت افرادی را که در کنارشان خدمت میکنیم در اولویت قرار دهیم، همهچیز به شکل اعجابانگیزی سر جای خودش قرار میگیرد.
در طول این سالها چه درسهای کلیدی درباره رهبری یک سازمان آموختید؟
اجازه دهید پاسخ این سوال را با همان واژه «خدمت» شروع کنم. از زمانی که تمرکزم را از روی دستیابی به موفقیت شخصی برداشتم و بر معنابخشی به زندگی دیگران تمرکز کردم، همهچیز دگرگون شد. از نظر من مولفه کلیدی رهبری سازمانی امروز این است. با خدمت صادقانه به دیگران، موفقیت دنبالتان میآید، حتی شاید بیش از زمانی که همه فکر و ذکرتان خودتان باشید. این را هم اضافه کنم با توجه به تعاملاتی که با بسیاری از رهبران ارشد سازمانی در سراسر جهان داشتهام، به این نتیجه رسیدهام آنهایی که متواضع و خاکی میمانند، ریشههای خود را فراموش نمیکنند و اصالتشان را حفظ میکنند و حاضرند گاهی آسیبپذیر باشند، همان مدیرانی هستند که دیگران داوطلبانه از آنها پیروی میکنند.
اگر بتوانید ۲۵سال به عقب برگردید، به نسخه جوانتر خود چه توصیهای میکنید؟ دوست داشتید آن زمان چه چیزی را بدانید؟
همانطور که گفتم، زمانی که تمرکزم از «موفقیت» سمت «ایجاد تاثیر مثبت بر دیگران» چرخید، همه چیز برایم متحول شد. پس اگر به گذشته برمیگشتم، خودم را تشویق میکردم که این گذار را زودتر در مسیر شغلیام انجام دهم. معنابخشی و ایجاد تاثیر مثبت بر دیگران به معنای بیانگیزگی یا نداشتن اشتیاق برای رشد و پیشرفت شخصی نیست. اتفاقا بهترین راه برای پیشرفت حرفهای «خدمت به دیگران» است تا آنها در این راه شما را همراهی و حمایت کنند.
چیز دیگری که به خودم میگفتم این است که شبکهای عمیق و معنادار و بر مبنای اعتماد بساز و برای پرورش آن سرمایهگذاری کن. من همیشه میگویم «قدرت شبکه ارتباطی به اندازه افراد موجود در آن است.» افراد کلیدی را شناسایی کنید و برای گسترش شبکه خود از آنها کمک بگیرید، چون شبکه شما هدیهای است که همواره برایتان سودآوری خواهد داشت. هرچه افراد بیشتری را در حرفه و زندگی خود بشناسید و ارتباط معناداری با آنها داشته باشید، دسترسیتان به منابع و فرصتها افزایش مییابد و بالطبع قدرت و نفوذتان بیشتر میشود. پس شبکهای واقعی و خالصانه ایجاد کنید تا در آینده بتوانید بر موفقیت یکدیگر تاثیرگذار باشید.
و در آخر اینکه از نظر فنی همیشه بهروز باش. تکنولوژی موتور محرک جهان امروز است. محرک نوآوری است. ما را هوشمندتر میکند. از آن نترسید. راه همزیستی مسالمتآمیز با آن را بیابید و ببینید چگونه میتوانید برای پیشبرد مسیر شغلی خود از آن استفاده کنید.
در صحبتهایتان از آسیبپذیری و متواضع بودن گفتید. آیا به اشتراک گذاری اشتباهات و پنهان نکردنشان هم بخشی از آن است؟
دقیقا و نکتهای که باید به آن توجه کنید این است که علیرغم تمام خرد و دانش و تجربهای که در طول مسیر حرفهای خود کسب کردهاید، قرار نیست همیشه «باهوشترین فرد جلسه» باشید. گاهی اوقات هیچ اشکالی ندارد که بگویید «پاسخ را نمیدانم. کسی نظر یا ایده دیگری دارد؟» این همان آسیبپذیری است. اصلا به خاطر همان است که شما تیم دارید و تمرکزتان روی دیگران است و خود را با افرادی احاطه میکنید که از شما باهوشتر هستند. به این میگویند آسیبپذیری واقعی و هرچه بیشتر نشانش دهید، افراد بیشتری گرد شما جمع میشوند تا در نهایت به موفقیت شخص شما کمک کنند.
برای حسن ختام این را بگویم که همهچیز به «خلق ارزش» برای کارکنان و مشتریان و شرکایتان ختم میشود. اگر در این قسمت کارتان را درست انجام دهید، خلق ارزش برای سرمایهگذاران خود به خود محقق میشود. من تاثیر را اینگونه میسنجم.
منبع: McKinsey