موضع‌گیری اخلاقی  برای کسب‌وکار مفید است؟

 از این رو، تصمیم‌گیری‌های شغلی کارکنان با معیارهای بسیار متفاوتی صورت می‌گیرد و حساسیت‌های جدیدی وارد کار می‌کند. این وضعیت که البته با فشارهای مشابه از جانب سرمایه‌گذاران و قانون‌گذاران همزمان شده، بسیاری از کسب‌وکارها و مدیران آنها را به این فکر فرو برده که نسبت به دغدغه‌های اجتماعی و زیست‌محیطی موضعی مشخص اتخاذ کنند. اما آیا چنین کاری می‌تواند برای آنها مفید یا حتی عملی باشد؟ نه همیشه.

موضع‌گیری کسب‌وکارها فقط با هدف همرنگ‌شدن با کارکنان و مشتریان (یا سایر ذی‌نفعان) ریسک‌های بی‌شماری به همراه دارد. نخستین ریسک این است که آنها را در معرض توجه و کنکاش بیشتری قرار می‌دهد تا صداقت و اصالتشان آزمون شود. به همین دلیل فقط کسب‌وکارهایی که فعالیت‌هایشان مطابق موضع‌گیری و گفتارشان است، می‌توانند منافعی کسب کنند؛ آن هم در صورتی توصیه می‌شود که واقعا آن دغدغه را در قلب خود احساس کنند و حتی بدون نفع بردن نیز حاضر به ادامه کار باشند.

موضع‌گیری کسب‌وکارها نمی‌تواند به عنوان سیاستی برای ارتباط با ذی‌نفعان استفاده شود. کارکنان کنشگر امروزی علاقه‌ای ندارند موعظه‌های مدیر یا پست‌های حمایتی او را در اینستاگرام بخوانند. آنها زیر نقاب او را نگاه می‌کنند تا مطمئن شوند که اهداف کسب‌وکار، سیاست‌ها، بودجه‌بندی و حتی برنامه‌های روزمره با آن ادعا انطباق داشته باشد. آنها انتظار دارند شرکت با تعهد کامل نسبت به ارزش‌های اخلاقی خود، ریسک‌های مرتبط را بپذیرد. اما گاهی می‌بینند که یک کسب‌وکار ادعای حمایت از یک دغدغه زیست‌محیطی یا اجتماعی خاص دارد و همزمان در حال لابی‌گری و اختصاص بودجه به مسیری متضاد است.

چنین وضعیتی در عصر رسانه‌های اجتماعی پوشیده نمی‌ماند. حتی تضادهای کوچک و اشتباهات صادقانه آنها نیز افشا می‌شود. به همین دلیل، ریسک موضع‌گیری‌ها قطعی است و تقریبا هیچ منافعی برای آن تضمین نشده است. در این وضعیت کسب‌وکارها نمی‌توانند به دلیل اجبارهای بیرونی موضع‌گیری خاصی کنند و فقط سیاست‌هایی منطقی به نظر می‌رسد که براساس دغدغه‌های درونی آنها و ارزش‌های اخلاقی‌شان باشد.

اما کسب‌وکارهایی که قصد اظهارنظری موثرتر و بدون ریاکاری داشته باشند، چه انتخابی دارند؟ در اغلب موارد دو راه پیش‌ روی آنهاست. رهبران سازمانی می‌توانند ورای موضع‌گیری بایستند و دیگران را دعوت به اجتناب از تعصب، پذیرش دیدگاه‌های متفاوت و احترام به یکدیگر کنند. راه دیگر آن است که به سمت یکی از دو طیف فکری متمایل شوند و از کارکنان بخواهند که مواضعی قاطع‌تر و کنش‌گرا اتخاذ کنند. هر دو راه مزایا و معایب خود را دارد. اما بی‌تفاوت بودن هم، تمام چالش‌ها را حل نمی‌کند؛ چرا که اغلب سکوت به معنای رضایت و مشارکت با جریان غالب تلقی می‌شود.

موضع‌گیری قاطع باعث می‌شود که برخی کارکنان از شما دور شوند و برخی کارکنان بالقوه دیگر جذب کسب‌وکارتان شوند.  همچنین زیر ذره‌بین قرار می‌گیرید و باید آماده جواب دادن به سوالاتی دشوار باشید. اما هرگونه موضع‌گیری و کنشگری سازمانی تا همیشه با شما می‌ماند. به همین دلیل باید منطبق با معیارهای دقیق و منسجم باشد. هر سخنی که می‌گویید، این انتظار از شما ایجاد می‌شود که اقدامات پیشین و اقدامات آینده شما نیز منطبق با آن باشد.

با این شرایط، موضع‌گیری کسب‌وکارها هیچ‌گاه نباید با ارزش‌ها، فرهنگ سازمانی یا اولویت‌های زیست‌محیطی و اجتماعی آنها در تناقض باشد. همچنین با آنکه مدیران باید کارکنان را به اظهارنظر و مشارکت دعوت کنند، نمی‌توانند آنها را در هر موضوعی به همرنگ شدن با تصمیم اکثریت وادار کنند. چنین کاری نه تنها شما را در باتلاق تضادهای درون‌سازمانی گرفتار می‌کند، بلکه به معنی تخطی از مسوولیت‌ها و اختیارات نیز خواهد بود. شما یک کسب‌وکار اداره می‌کنید نه یک حوزه انتخاباتی.

  ارزش‌های اخلاقی. کسب‌وکارهای موفق، نیازمند ارزش‌هایی هستند که اهداف و برنامه‌های آنها را همسو کند. این ارزش‌ها راهنمای تصمیم‌گیری‌های دشوار نیز خواهد بود. زمانی که یک دغدغه زیست‌محیطی و اجتماعی بروز می‌کند، همین ارزش‌ها می‌توانند راهنمای عمل باشند. فارغ از ارزش‌های بنیادین هر کسب‌وکار، همواره شمول‌گرایی و احترام به دیدگاه‌های متفاوت برای جلب حمایت‌های گسترده و ایده‌های کامل‌تر مفید است.

  فرهنگ سازمانی. فضای سازمان باید بتواند امنیت روانشناختی لازم برای سخن گفتن کارکنان، تبادل نظر و ایده‌پردازی را فراهم سازد. می‌توانید یک نظرسنجی ناشناس از کارکنان صورت دهید تا نظرات خود را راجع به فرهنگ سازمان، از جمله میزان راحتی خود برای اظهارنظر را بیان کنند. 

در نظر گرفتن آموزش‌هایی برای بهبود گفت‌وگو و بحث همراه با احترام نیز می‌تواند بسیار مفید باشد.

   اولویت‌های زیست‌محیطی و اجتماعی سازمان. می‌توانید تمام کارکنان را دعوت کنید که راجع به اولویت‌های زیست‌محیطی و اجتماعی کسب‌وکار گفت‌وگو کنند. زمانی که این فرآیند کامل شد و تعهدات استراتژیک شما مشخص شد، از اولویت‌هایتان می‌توانید به عنوان راهنمای تصمیم‌گیری در مسائل آینده استفاده کنید.

برگرفته از کتاب: زمین مرتفع / نوشته آلیسون تیلور