ریسک کمتر با «حاکمیت دیجیتال» در شرکت‌ها

حاکمیت شرکتی به مجموعه‌ای از سازوکارها، ساختارها و فرآیندهایی اطلاق می‌شود که شرکت‌ها از طریق آنها هدایت و کنترل می‌شوند. این نظام به‌طور مشخص مسوولیت‌ها و حقوق میان بازیگران اصلی سازمان از جمله هیات‌مدیره، مدیران اجرایی، سهامداران و سایر ذی‌نفعان را توزیع و تعریف می‌کند.

حاکمیت شرکتی بیش از هر چیز حیات سالم بنگاه اقتصادی را در درازمدت هدف قرار می‌دهد. پرسش محوری این مطلب آن است: در بستری که مالکیت متمرکز و تغییرپذیری مقررات یک واقعیت است، مدیرعامل چگونه می‌تواند با بهره‌گیری از حاکمیت شرکتی دیجیتال و هوش ‌مصنوعی، شرکت را به ‌سمت اعتماد و پایداری هدایت کند؟

 واقعیت‌های پنهان حاکمیت شرکتی دیجیتال

حاکمیت شرکتی دیجیتال بیش از افشای الکترونیک گزارش‌هاست: این رویکرد تلفیقی از «حاکمیت داده»، ابزارهای تحلیلی مبتنی بر هوش مصنوعی و ساختارهای نهادی است که اجازه می‌دهد هیات‌مدیره و مدیرعامل تصمیمی مبتنی بر شواهد بگیرند و به‌سرعت از طریق داشبوردهای شفاف به سهامداران گزارش دهند. پیش از پرداختن به چهار محور اصلی، باید یادآور شد که پذیرش چنین مدلی نیازمند تغییر هم‌زمان در فرهنگ سازمانی، توانمندی فنی و چارچوب‌های قانونی است.

۱. شفافیت داده‌محور. شفافیت در عصر دیجیتال یعنی گزارش‌گیری لحظه‌ای، سوابق تصمیم‌گیری ثبت‌شده و دسترسی کنترل‌شده سهامداران به اطلاعات کلیدی. سازمان بورس دستورالعمل‌هایی برای حاکمیت شرکتی صادر کرده که الزام به افشا و گزارش تفسیری مدیر را مطرح می‌کند؛ اما اجرای موثر نیازمند سامانه‌های دیجیتال است که داده‌ها را قابل ‌اتکا و قابل ‌تحلیل کند. 

۲. هوش مصنوعی به‌عنوان بازوی کنترل و پیش‌بینی. هوش‌ مصنوعی می‌تواند تعارض منافع را با تحلیل الگوهای معاملاتی و شبکه‌های ارتباطی تشخیص دهد، ریسک نقدینگی را پیش‌بینی کند و روندهای غیرعادی در تصمیمات را هشدار دهد؛ اما این ابزارها باید زیر نظر چارچوب‌های حاکمیتی شفاف و اخلاقی به کار روند تا خودشان منبع ریسک نشوند. تحلیل‌های جهانی نشان ‌می‌دهد که نظارت و چارچوب‌گذاری برای هوش مصنوعی اکنون در دستور کار هیات‌مدیره‌ها قرار گرفته است.

۳. موانع اجرای بومی در ایران. تمرکز مالکیت، مقاومت نسبت به افشای اطلاعات حساس و نبود زیرساخت‌های داده‌ای یکپارچه، سه مانع اصلی‌ هستند. نهادینه‌سازی اصول حاکمیت برای جذب سرمایه و پایداری مالی ضروری است. بنابراین تحولی که صرفا بر مبنای فناوری باشد، کفایت نمی‌کند مگر اینکه چارچوب حقوقی و نهادی هم همگام شود. 

۴. نقش مدیرعامل؛ از اجراکننده به «معمار داده». مدیرعامل آینده کسی است که نه‌تنها مالیات و قرارداد را می‌فهمد، بلکه زبان داده را می‌فهمد؛ او باید بستر دیجیتال گزارش‌دهی را راه‌اندازی کند، کمیته‌های مستقل را فعال کند و فرهنگ استفاده از شواهد را ترویج دهد. مقام‌های بورسی نیز بارها شفافیت را اولین شرط ورود به بازار اعلام کرده‌اند. این پیام برای مدیران عامل یک تکلیف عملیاتی است.

 سناریوهای آینده

آینده حاکمیت شرکتی دیجیتال در ایران می‌تواند در سه مسیر مجزا شکل بگیرد:

 سناریوی خوش‌بینانه: شرکت‌های پیشرو (به‌ویژه بورسی‌ها و بازیگران بزرگ مالی) چارچوب‌های دیجیتال را اجرا می‌کنند؛ گزارش‌های لحظه‌ای و داشبوردها اعتماد بازار را بازسازی می‌کنند و سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی بهبود می‌یابد.

 سناریوی میانه: اصلاحات در برخی بنگاه‌ها پیاده‌سازی می‌شود، اما بسیاری به‌شکل تشریفاتی عمل کرده و نابرابری اطلاعاتی بین شرکت‌ها افزایش می‌یابد؛ نتیجه ایجاد بازاری دوگانه است: شرکت‌های «داده‌محور» و شرکت‌های «سنتی.»

 سناریوی بدبینانه: مقاومت نهادی و مالکیتی در برابر شفافیت دیجیتال ادامه یابد؛ فناوری بدون حمایت قانونی و انگیزشی به ابزاری نمایشی تبدیل شود و در نتیجه فاصله اعتماد و ارزش بازار بین شرکت‌ها عمیق‌تر شود.  مسیر نهایی تابعی از تصمیم‌های مدیران امروز، سیاست‌های سازمانی بورس و حمایت‌های قانونی است.

 پیام و فرصت برای سرمایه‌گذاران

سرمایه‌گذار امروز به‌دنبال «شفافیت قابل‌ اتکا» است. شرکتی که گزارش‌های دیجیتال، کمیته‌های مستقل و تحلیل‌های مبتنی بر هوش مصنوعی ارائه کند، نه‌تنها ریسک کمتری دارد بلکه در بلندمدت ارزیابی ارزش بالاتری خواهد داشت. برای سرمایه‌گذاران، فرصت واقعی در شرکت‌هایی است که اکنون به حاکمیت دیجیتال می‌پیوندند، زیرا اختلاف قیمتی بین آنها و رقبا در آینده قابل‌توجه خواهد بود.

توصیه‌هایی اجرایی برای مدیران‌عامل:

۱- راه‌اندازی یک داشبورد حاکمیت (KPIهای شفاف برای سهامداران )ظرف ۶ ماه.

۲- تشکیل «کمیته نوآوری و حاکمیت دیجیتال» در هیات‌مدیره با حضور یک عضو مستقل با تخصص فناوری.

۳- پیاده‌سازی حداقل یک پایلوت هوش مصنوعی برای شناسایی تعارض منافع یا پیش‌بینی نقدینگی در ۹۰ روز.

۴- انتشار ماهانه «گزارش تفسیری مدیر» به‌صورت خلاصه و دیجیتال.

۵- برنامه آموزش مدیران میانی در تحلیل داده و ریسک هوش مصنوعی (دوره سه‌ماهه).

 توصیه‌های سیاستی برای سازمان بورس و دولت:

۱- الزام به «افشای دیجیتالی پایه» برای شرکت‌های بورسی (گزارش‌های عملکرد و ساختار مالکیتی در پلتفرم قابل‌ جست‌وجو).

۲- حمایت از طرح‌های پایلوت حاکمیت دیجیتال و مشوق‌های مالی برای شرکت‌های پذیرنده.

۳- تدوین چارچوب ملی برای حاکمیت هوش مصنوعی در شرکت‌ها، مبتنی بر راهنماهای بین‌المللی.

نتیجه‌گیری

هوش ‌مصنوعی و ابزارهای دیجیتال، فرصتی بی‌سابقه برای بازآفرینی حاکمیت شرکتی در ایران فراهم کرده‌اند. اما این فرصت تنها زمانی به ثمر می‌نشیند که مدیران عامل از «مدیریت روابط» به «معماری داده» منتقل شوند. مدیرعامل موفق در آینده، کسی است که بداند چه کسی را می‌شناسد و - مهم‌تر از آن - چه داده‌ای را باید بشناسد.

آینده حاکمیت شرکتی در ایران تا حد زیادی به انتخاب‌های امروز مدیران‌عامل و سیاستگذاران بستگی دارد. ضروری است شرکت‌ها میزان شفافیت و دسترسی به داده‌های قابل ‌اتکا را بررسی کنند و بپرسند آیا ساختار حاکمیت دیجیتال آنها قادر است در برابر نوسانات اقتصادی و فشارهای داخلی و خارجی مقاومت کند یا نه. مدیران باید به این فکر کنند که آیا تصمیم‌های آنها بر پایه شواهد و داده‌هاست یا صرفا مبتنی بر روابط و تجربه‌های سنتی.

همچنین سهامداران و سرمایه‌گذاران باید توجه داشته ‌باشند شرکت‌هایی که به حاکمیت دیجیتال مجهزند، نه‌تنها ریسک کمتری دارند، بلکه در بلندمدت ظرفیت بیشتری برای جذب سرمایه و رشد پایدار خواهند داشت. پاسخ به این سوال‌ها، مسیر آینده شرکت و کیفیت تصمیم‌گیری در هیات‌مدیره و دفتر مدیرعامل را تعیین خواهد کرد و نشان‌ می‌دهد کدام بنگاه‌ها می‌توانند در بازار رقابتی ایران موفق باقی بمانند.

* دکترای مدیریت