از کجا  بفهمید  خبری از ارتقای شغلی‌ نیست؟

اگرچه شکل‌گیری این انتظار و توقع در میان کارکنان و مدیران میانی موفق امری عادی و طبیعی به نظر می‌رسد و منطق هم حکم می‌کند این افراد خیلی زود ارتقای مقام پیدا کنند، اما در دنیای واقعی همیشه چنین اتفاقی نمی‌افتد و بسیار دیده شده که افراد لایق و توانمند برای سالیان متمادی در یک سطح باقی می‌مانند و در سلسله مراتب سازمان یا شرکتی که در آنجا مشغول به کار هستند بالا نمی‌روند و به اصطلاح درجا می‌زنند؛ آن هم در شرایطی که رهبران و مدیران ارشد سازمان به دفعات از این افراد تعریف و تمجید می‌کنند و آنها را لایق ارتقای مقام و رفتن به پست‌های بالاتر می‌دانند.

صرف نظر از اینکه چرا این اتفاق می‌افتد و چه عواملی باعث می‌شوند یک نیروی کار یا مدیر میانی از قافله رشد و ارتقای سازمانی باز بماند، سوال اساسی در اینجا این است که از کجا می‌توان فهمید خبری از ارتقای مقام و رفتن به پست‌های بالاتر نخواهد بود و افراد نباید امید چندانی به بالا رفتن از نردبان ترقی در شرکت یا سازمان متبوع خود داشته باشند؟ در ادامه به سه نشانه‌ای که می‌گویند یک نیروی کار یا مدیر میانی نباید امید چندانی به ارتقای مقام داشته باشد اشاره خواهد شد.

نشانه اول: بارها مورد تشویق قرار می‌گیرید، اما خبری از تغییر نیست

برخی کارکنان و مدیران، به ‌دفعات و به بهانه‌های مختلف توسط مافوق‌های خود مورد تشویق و تحسین قرار می‌گیرند و اوایل به این نتیجه می‌رسند که به‌زودی خبر ارتقای آنها به پست‌های بالاتر اعلام خواهد شد. اما بعد از مدتی، می‌بینند که تغییری اتفاق نیفتاده و خبری از انتصاب آنها در پست‌های بالاتر و بهتر نیست. گاهی اوقات هم چنین افرادی حتی برای برگزاری جلسات خصوصی به دفتر مدیرعامل دعوت می‌شوند و به آنها وعده‌هایی داده می‌شود.

در این جلسات، این موضوع بارها تکرار می‌شود که آنها افراد بسیار توانمندی هستند و شایسته فعالیت در سمت‌های بالاتر هستند و موضوع ارتقای آنها در حال بررسی است، اما باز هم اتفاق خاصی نمی‌افتد و خبری از انتصاب رسمی آنها نیست و پس از مدتی هم همه چیز به دست فراموشی سپرده می‌شود.

نشانه دوم: دیگران ارتقا پیدا می‌کنند، اما شما همچنان باید منتظر بمانید

شرایط وقتی پیچیده‌تر می‌شود که شما به‌عنوان کاندیدای اصلی ارتقای مقام و رسیدن به پست‌های بالاتر همچنان در پست کنونی‌تان باقی مانده‌اید اما کسانی که در اطراف شما هستند و جزو هم‌رده‌های شما به‌حساب می‌آیند ارتقای مقام پیدا می‌کنند. آنها شرایط کاری و رفاهی بهتری را تجربه می‌کنند، در حالی‌ که همچنان به شما گفته می‌شود منتظر بمانید و روزی زمان ارتقای مقام شما فرا خواهد رسید.

وقتی چنین اتفاقی در سازمان یا شرکت شما می‌افتد، نباید آن را یک چیز اتفاقی و شانسی نگاه کنید بلکه باید بدانید که این یک الگو و مدل‌ سازمانی است. یعنی در سازمان شما رویکردی غیررسمی وجود دارد که بر اساس آن، رهبری سازمان به دلایل مختلف ترجیح می‌دهد به‌جای آنکه بعضی از افراد کاربلد و توانمند را به پست‌های بالاتر ارتقا دهد، مسوولیت‌های بیشتر و اجرای پروژه‌های سخت‌تری را بر دوش آنها می‌گذارد.

در چنین شرایطی از افراد خواسته می‌شود مسوولیت‌های جدیدی را بپذیرند، به افراد بیشتری مشاوره بدهند و پروژه‌های مختلفی را به مرحله اجرا درآورند، بدون اینکه تغییری در عنوان شغلی یا حقوق و مزایای شغلی‌شان به وجود آید. در این حالت این‌گونه به افراد القا می‌شود که اگرچه آنها شایسته ارتقای مقام هستند و پست کنونی‌شان برای آنها کوچک است، اما باز هم باید منتظر بمانند و برای آینده سرمایه‌گذاری کنند. بر عهده گرفتن مسوولیت‌های جدید و هدایت افراد بیشتر، به این معنی است که قرار است برای پست‌های مدیریت آماده شوند و در آینده شغلی خود سرمایه‌گذاری کنند. اما باز هم می‌بینند که هیچ اتفاقی در عمل نمی‌افتد.

نشانه سوم: گفت‌وگوهایی دلگرم‌کننده دارید، اما بدون اقدام عملی

سومین علامتی که نشان می‌دهد خبری از ارتقای قریب‌الوقوع یک فرد در سازمان نخواهد بود این است که آن فرد گفت‌وگوهایی مثبت و دلگرم‌کننده با مقام‌های ارشد سازمان دارد. در این گفت‌وگوها رهبران سازمان با زبانی گرم و لحنی امیدبخش با آن فرد صحبت می‌کنند و از برنامه‌های بزرگی که برای آینده دارند می‌گویند.

همچنین در مورد کلیات کار مواردی مطرح می‌‌شود، اما آنها از پرداختن به جزئیات خودداری کرده و آن را به آینده موکول می‌کنند. وقتی که آن فرد از رهبران سازمان در مورد جزئیات امر و زمان اجرا سوال می‌پرسد، از دادن پاسخ‌های روشن طفره می‌روند و آن را به مسائلی همچون به تصویب رسیدن بودجه مورد نیاز و تغییر ساختارها و فرآیندهای موجود منوط می‌کنند. در چنین شرایطی است که کاندیداهای ارتقای مقام که از لیاقت و کفایت کافی برخوردارند ممکن است از خود بپرسند: «آیا آنها مرا دوست ندارند؟» یا اینکه «مگر من مشکلی دارم که آنها نمی‌خواهند من را به پست‌های بالاتر منصوب کنند؟!»

وجود این سه نشانه و تداوم‌ یافتن شرایط حاکم برای مدتی طولانی، به‌تدریج موجب از بین ‌رفتن انگیزه و انرژی کار کردن بیشتر و بهتر در افراد لایق و توانمند خواهد شد. در این حالت آن کسی که بیشتر از همه از وقوع چنین وضعیتی آسیب می‌بیند کلیت سازمانی است که به دلایل مختلف از ارتقا دادن نیروهای توانمند خود غفلت کرده و یا در این زمینه با تبعیض و جانبداری عمل می‌کند.

منبع: HBS