بازیابی اقتصادی در بازسازی شهرها

تجربه‌ها از رخداد سوانح گذشته نشان می‌دهد هر نوع حوادث طبیعی و غیرطبیعی، تخریب‌های بسیاری به‌همراه داشته است که احتمال تکرار آنها همچنان وجود دارد. از این‌رو دو پژوهشگر و صاحب‌نظر در «مدیریت مخاطرات طبیعی» و «حوزه جغرافیای محیطی» در نشستی که در پژوهشکده سوانح طبیعی با موضوع «بازیابی اقتصادی پس از سوانح» برگزار شد، به بررسی وضعیت موجود روند بازسازی و اثرات جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و هم نحوه آمادگی در برابر حوادث احتمالی آینده اعم از طبیعی و غیرطبیعی پرداختند‌ که در آن یک مدل اقتصادی برای بازسازی معرفی کردند تا به عنوان ستون فقرات اقتصاد بازسازی سکونتگاه‌ها بعد از حوادث ویرانگر عمل کند. در واقع بازسازی و جبران خسارات باید پس از سوانح در «مدل اقتصادی» شکل بگیرد تا برای خسارت‌دیده‌ها صرفه اقتصادی داشته باشد. همچنین تمام مراحل سیاست و برنامه‌ریزی باید با مشارکت مردم بومی انجام شود و دید دولت به بازسازی نباید کوتاه‌مدت باشد. علاوه بر این باید یک حکمرانی خوب پساسوانح با همکاری دولت، بخش خصوصی و جوامع محلی شکل بگیرد.

توانمندسازی اقتصادی جوامع آسیب‌دیده

محمد ایرانمنش، پژوهشگر مدیریت مخاطرات طبیعی و مدرس پیشین دانشگاه تهران، در این نشست به «بازیابی اقتصادی مناطق سانحه‌دیده» پرداخت که با مرور ۷ نمونه و تجربه‌های عملی از سوانح مختلف کشور، تلاش کرد نشان دهد بازیابی اقتصادی پس از بحران، تنها به حضور دولت و تزریق منابع مالی نباید محدود شود؛ بلکه دانش بومی، مشارکت مردم، تقویت سرمایه اجتماعی و نگاه توانمندساز ستون‌های اصلی موفقیت در بازسازی پایدار هستند.  به گفته او، سوانح طبیعی یا غیرطبیعی در ایران صرفا خسارت فیزیکی برجای نمی‌گذارند، بلکه معیشت مردم، ساختار کسب‌وکار، ‌تحصیل، مهاجرت و حتی انسجام اجتماعی را نیز تحت‌تاثیر قرار می‌دهند. بنابراین، مهم‌ترین پرسش پس از عبور از مرحله امداد و اسکان این است: «چگونه اقتصاد محلی دوباره روی پای خود می‌ایستد؟»

برای پاسخ به این پرسش، هفت تجربه مهم از سوانح مختلف کشور مورد بررسی قرار گرفت که هر یک نمونه‌ای از بازآفرینی اقتصادی با تکیه بر ظرفیت‌های مردم و منطقه به‌شمار می‌رود. اولین نمونه قابل‌توجه تالاب کمجان است که تجربه‌ای الهام‌بخش از اقتصاد بوم‌محور است. خشک شدن تالاب بین‌المللی کمجان در دهه ۶۰، زندگی اقتصادی و اجتماعی روستاهای اطراف شیراز را مختل کرد و موجی از مهاجرت شکل گرفت. اما مردم محلی با ترکیب دانش بومی و یافته‌های علمی، پس از ۲۶ سال تالاب را احیا کردند؛ رخدادی که نه‌تنها اکوسیستم را بازگرداند، بلکه اقتصاد منطقه را نیز زنده کرد. جلوگیری از مهاجرت، تامین علوفه دام با هزینه کمتر، تقویت دامداری و رونق گردشگری طبیعت‌محور از مهم‌ترین دستاوردهای اقتصادی این اقدام مردمی بود. این روند در زلزله بم، سیل‌های سال ۹۸ نیز رخ داد که شرایطی برای اینکه خانوارها دوباره به درآمد برسند، فراهم شد.

در زلزله سرپل ذهاب نیز تولید مصالح ساختمانی از بازیافت نخاله‌های ساختمانی تهدید بحران را تبدیل به یک فرصت اقتصادی کرد که علاوه بر کاهش ضایعات و آلودگی، به اشتغال‌زایی جامعه محلی کمک کرد. زلزله قره‌داغ نیز فرصتی را برای تقویت اقتصاد محلی و جلوگیری از خروج سرمایه با کمک جامعه محلی و نهادهای امدادی فراهم کرد. در زلزله منجیل نیز دانش بومی نقش مهمی در تاب‌آوری ایفا کرد که نمونه آن را می‌توان در تاب‌آوری برخی خانه‌های خشتی دید که در برابر زلزله با کمترین آسیب همراه بودند. حتی در خرمشهر نیز‌ پس از جنگ تحمیلی ۸ ساله، در کنار بازسازی فیزیکی، فرصت‌هایی از طریق پتانسیل‌ها بندر اروند جهت بازسازی اقتصادی جامعه بومی به‌دست آمد.

به گفته ایران‌منش، درس مشترک تمامی این تجربه‌ها این است که اصلی‌ترین موتور بازسازی اقتصادی، مردم منطقه هستند. وقتی دانش بومی، سرمایه اجتماعی‌ و مشارکت مردم در کنار حمایت سیاستی درست قرار می‌گیرد، بازیابی اقتصادی نه‌تنها ممکن، بلکه پایدار و الهام‌بخش خواهد بود. او سه پیام کلیدی را برای سیاستگذاران و فعالان حوزه مدیریت بحران مطرح کرد. اول اینکه بازسازی باید از نگاه کمک‌رسانی کوتاه‌مدت، به توانمندسازی بلندمدت تغییر کند و اینکه در تقویت سرمایه اجتماعی و مشارکت مردم، جامعه محلی باید بازیگر اصلی باشد، نه دریافت‌کننده منفعل کمک. دوم، خرید و تامین نیازهای بازسازی باید تا حد امکان از منابع محلی انجام شود تا سرمایه در منطقه بماند و در نهایت حکمرانی خوب و مشارکتی که همکاری و تعامل سازنده میان دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی با اصولی چون شفافیت، پاسخگویی، عدالت، کارآمدی و اجماع‌سازی ضروری است.

بازیابی اقتصادی در اسکان مجدد

دکتر جمشید عینالی، عضو هیات‌علمی دانشگاه زنجان، در سخنرانی خود با موضوع «اسکان مجدد برنامه‌ریزی‌شده و نقش آن در بازیابی اقتصادی پس از سانحه در سکونتگاه‌های روستایی بر مطالعه موردی شهرستان آوج» تاکید کرد. به گفته او، مفهوم اسکان مجدد، پدیده‌ای پیچیده و چندوجهی است که معمولا دولت‌ها آن را برای جابه‌جایی دائمی جامعه از مناطق خطرناک به مکان‌های جدید به‌کار می‌گیرند. این فرآیند تنها به جابه‌جایی فیزیکی محدود نمی‌شود بلکه شامل تغییرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز هست.

از منظر مشارکت و میزان اختیار جامعه، دو نوع اسکان مجدد وجود دارد. یک نوع «اسکان مجدد اجباری و غیرداوطلبانه» است که اغلب پیامدهای ناعادلانه‌ای دارد و بار اقتصادی و اجتماعی جابه‌جایی را بر دوش افراد آواره می‌گذارد و منجر به از دست‌رفتن دارایی، معیشت، بروز بیماری، ناامنی غذایی، فروپاشی ساختارهای اجتماعی و فرهنگی، حاشیه‌نشینی و بی‌توجهی به خواسته‌های محلی می‌شود و نوع دوم، «اسکان مجدد داوطلبانه» است که با مشارکت مردم، در نظرگرفتن رفاه آنان، شفاف‌سازی مزایا، جبران خسارات و رعایت اصول رضایت آزادانه و انتخاب آگاهانه انجام می‌شود.

عینالی در مطالعات خود، شهرستان آوج در استان قزوین را مورد بررسی قرار داد که در آن نشان می‌دهد، ابعاد اقتصادی بازیابی پس از اسکان مجدد بیشترین اهمیت را داشته‌اند. در واقع، بازیابی به‌عنوان فرایندی تدریجی فرصت می‌دهد تا جوامع آسیب‌دیده از نظر اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مجددا سازماندهی شده و برای مقابله با سوانح آینده آماده شوند. مطالعات کیفی و کمی نشان می‌دهند که بازیابی اقتصادی، از جمله احیای کسب و کارهای محلی، ثبات اقتصادی و جبران خسارات، نقش اصلی را در موفقیت اسکان مجدد و رضایت جوامع روستایی دارد.