«آلودگی هوا» و «تنش آبی» در شهرهای ایران چگونه بهوجود آمد؟
کلانشهرهای خودشکننده
دکتر محمدرضا فرزانه، عضو هیاتعلمی پژوهشکده محیطزیست و دبیر شبکه علمی تغییر اقلیم کشور، در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» از این وضعیت بهعنوان «درد مشترک همه کلانشهرهای ایران» یاد میکند که ریشه اصلی این وضعیت به موضوع «الگوی توسعه شهری ایران» برمیگردد، الگویی که مانند یک آهنربا عملکرده و منابع آب، هوای پاک، فضای تنفس شهری و تابآوری اکولوژیک را به سمت خود کشیده و مصرف کردهاست، اما در عوض ترافیک، آلودگی، وابستگی به سوختهای فسیلی، گرمایش موضعی و بحرانهای محیطزیستی تولید کردهاست. این الگو نه حاصل یک تصمیم واحد، بلکه نتیجه دههها تصمیمگیری جزیرهای، گسترش افقی شهرها، وابستگی شدید به خودرو و بیتوجهی به ظرفیتهای اکولوژیک مناطق بودهاست.
یک نقشهراه جهانی
تلاشهای علمی جهانی در حوزه تغییر اقلیم بیش از پنج دههسابقه دارد و حاصل آن تدوین ۶ گزارش اصلی هیات بینالدولی تغییر اقلیم (IPCC) است؛ گزارشهایی که هر سال مسیر سیاستگذاری جهانی را تعیین میکنند و تازهترین آن هفته گذشته سیامین گام خود را در برزیل پشتسر گذاشت. به گفته فرزانه، شهرها در کنار اینکه «قربانیان تغییر اقلیم» هستند، میتوانند بخش مهمی از راهکارهای مواجهه با این پدیده خطرناک باشند و به ارتقای تابآوری اکوسیستم در مواجهه با پدیده تغییر اقلیم کمک کنند. تا قبل از گزارش پنجم IPCC، شهرها تنها در حاشیه بحث قرار داشتند، اما در آن گزارش برای نخستینبار بخشی مستقل به شهرها اختصاص یافت و روی «آسیبپذیری» و «لزوم سازگاری» تاکید شد. با این حال نقطهعطف واقعی در گزارش ششم اتفاق افتاد، این گزارش با صراحت اعلام کرد «تاخیر در اقدام، پنجره فرصت برای آیندهای قابلسکونت را میبندد» و شهرها دیگر فقط قربانی نیستند، بلکه بهعنوان «راهحل مرکزی» دیده میشوند. این تغییر پارادایم موجب شد توجه جهانی بهطور جدی به نقش شهرها در مقابله با تغییر اقلیم جلب شود و راهحلهای مبتنی بر طبیعت و عدالت اقلیمی را در کانون توجه قرار دهند که این امر مستقیما به نابرابریهای موجود در شهرهای ایران نیز مربوط میشود و نشان میدهد چگونه محرومان شهری بیشترین آسیب را میبینند.
او با اشاره به شبکه جهانی C۴۰ توضیح میدهد؛ این شبکه نقشهراهی برای شهرها تدوینکرده که حول محورهای اصلی تعهد به «افق ۲۰۳۰» برای کاهش انتشار کربن، تحول در حملونقل پاک، دگرگونی در ساختمانها با استانداردهای بهرهوری انرژی، مدیریت پسماند در چارچوب اقتصاد چرخهای و گذار به انرژیهای تجدیدپذیر، میچرخد. به عقیده فرزانه، کلیدیترین درس برای شهرهای ایران مانند تهران، «رویکرد یکپارچه و حکمرانی متمرکز» است. در این مدل، متولیان مدیریت شهری برخلاف رویکرد جزیرهای و موازیکاریهای رایج در مدیریت شهری، تمام بخشهای حملونقل، انرژی و محیطزیست را هماهنگ میکند. نمونه موفق آن، شهر «کپنهاگ» است که با هماهنگی کامل بین تمام نهادها، در مسیر تبدیلشدن به اولین پایتخت کربن- خنثی جهان قرار گرفتهاست.
شهرهای ایران چقدر آمادهاند؟
در رابطه با وضعیت شهرهای ایران، فرزانه بر «طیف گسترده و نگرانکنندهای از مخاطرات» تاکید میکند. به گفته او، عملا با طیف گستردهای از مخاطرات و تهدیدها در مواجهه شهرها با تغییر اقلیم روبهرو هستیم: تنش آبی حاد که منجر به فرونشست زمین میشود، افزایش دما و امواج گرمایی که سلامت و مصرف انرژی را تحتتاثیر قرار میدهد و رویدادهای جدی مانند سیلهای ویرانگر که زیرساختهای ما تاب مواجهه با آنها را ندارند. علاوهبر این، «الگوی توسعه شهری»، وابستگی به خودرو و مصرف سوختهای فسیلی را افزایش داده و این چالشها را تشدید میکند. این ترکیب، شهرهای ما را در موقعیتی بسیار شکننده قرار دادهاست. این موارد که بخشی از تهدیدها بهشمار میرود نشان میدهد که متاسفانه سطح آمادگی شهرهای ایران در مواجهه با تغییر اقلیم شرایط خوبی ندارد.
اما از نگاه او، عامل مشترکی که تمام این تهدیدها را تشدید میکند، «الگوی توسعه شهری» است؛ الگویی که بر گسترش افقی، ساختوساز بیضابطه، وابستگی به خودرو، حذف فضاهای باز و سبز و مصرف بیرویه منابع تکیه دارد. الگویی که نیاز به مصرف سوختهای فسیلی را افزایش داده و همزمان ظرفیت محیطزیست برای جذب آلایندهها را کاهش میدهد. فرزانه مجموعهای از اقدامات فوری و ساختاری را برای مهار بحران ضروری به مدیران محلی و ملی پیشنهاد میدهد. به عقیده او، نیاز به تحولی سهسطحی داریم. در سطح فوری، هر کلانشهر کشور و کانونهای اصلی جمعیت نیازمند توجه ویژه به موضوع تابآوری اقلیمی هستند که نقاط بحرانی در برابر سیل و گرما را شناسایی و برای آن برنامه عملیاتی داشتهباشد و سیستمهای هشدار زودهنگام را ارتقا دهد. در سطح راهبردی، «بازنگری در الگوی توسعه شهری»، انقلاب در حملونقل عمومی و استانداردهای اجباری ساختمان سبز از مصادیق مهم در این زمینه هستند. در سطح حکمرانی، ایجاد یک نهاد فرابخشی برای هماهنگی ملی و جذب سرمایهگذاری سبز بینالمللی، کاملا ضروری است.
در توضیح ریشههای تنش آبی در شهرهای ایران، فرزانه تاکید میکند؛ الگوی توسعه شهری مبتنی بر آمایش سرزمین، برخلاف تجربه تاریخی و سازگار با اقلیم ایران، مسیر نادرستی را طی کردهاست. ایرانیان در طول هزاران سال، صاحبان یکی از پیشرفتهترین تمدنهای مبتنی بر آب بودهاند و همواره با توجه به «ظرفیت برد اکولوژیک» تصمیم میگرفتند؛ یعنی ابتدا توان تجدیدپذیر منابع آب سنجیده میشد و سپس توسعه انسانی شکل میگرفت. نمونه بارز این نگاه، فناوری قنات است. این الگو تنها یک فناوری سختافزاری نبود، بلکه وجوه نرمافزاری و نهادی بسیار مهمی داشت. مدیریت قنات بر پایه مشارکت مردمی، نظارت مدنی، تقسیمبندی دقیق حقوق آب و مسوولیتپذیری جمعی شکل میگرفت. همین نظام مشارکتمحور باعث میشد بهرهبرداری از منابع محدود آب، به شکلی خردمندانه، عادلانه و پایدار صورت گیرد، اما در شرایط فعلی، گسترش شهرها با این منطق تاریخی و اکولوژیک فاصله گرفتهاست. توسعه شهری عمدتا «عرضهمحور» شده و تمرکز بیش از حد بر راهکارهای سختافزاری شدهاست و در حالحاضر نیاز به استفاده خردمندانه از منابع محدود آب داریم.
بیماری مشترک شهرها
آلودگی هوا، یکی از ملموسترین مشکلات کلانشهرهای ایران بهشمار میرود که متاثر از تغییرات اقلیمی است که فرزانه این دو را نشانهای از یک «بیماری مشترک» یعنی اقتصاد وابسته به سوختهای فسیلی و برنامهریزی ناپایدار شهری میداند. منبع اصلی هر دو، نیروگاهها، صنایع و خودروهای متکی به سوختهای فسیلی هستند که هم آلایندههای محلی خطرناک و هم گازهای گلخانهای تولید میکنند. همچنین تغییر اقلیم میتواند با تشدید پدیدههایی مانند وارونگی دمایی یا تشکیل ازن در سطح زمین، آلودگی هوا را بدتر کند، بنابراین از نگاه او «راهحلها کاملا مشترکاند.» هر اقدامی برای کاهش آلودگی هوا، مانند توسعه حملونقل پاک یا بهرهوری انرژی، بهطور مستقیم به مقابله با تغییر اقلیم نیز کمک میکند. این یک موقعیت برد-برد تاریخی برای ایران است که با تمرکز بر حل یک بحران آشنا (آلودگی هوا)، میتواند بحران بزرگتر (تغییر اقلیم) را نیز مهار کند.