چرا سرانه مصرف انرژی در ایران با کشورهای توسعهیافته برابری میکند؛ پای فرسودگی لوازمخانگی در میان است؟
معمای مصرف بالای برق

اما لایههای عمیقتر مساله نشان میدهد که فرسودگی تجهیزات برقی در بخشهای خانگی و صنعتی، یارانههای سنگین انرژی و محدودیتهای ناشی از تحریمها موجب شدهاند که الگوی مصرف در ایران نهتنها اصلاح نشود بلکه به شکلی مداوم از استانداردهای جهانی فاصله بگیرد.
اقلیم و مصرف برق
ایران در یکی از خشکترین و گرمترین کمربندهای جغرافیایی جهان قرار گرفته و میانگین دما در بخش عمدهای از کشور بهویژه در ماههای تابستان به سطحی میرسد که زندگی بدون استفاده از وسایل سرمایشی تقریبا غیرممکن است. آمارهای رسمی نشان میدهند که در پیک مصرف تابستان، بیش از نیمی از بار شبکه برق به سیستمهای سرمایشی اختصاص دارد و این نسبت در برخی استانهای جنوبی حتی بالاتر از ۷۰درصد گزارش شده است. در شرایطی که در کشورهای معتدلتر الگوی مصرف برق به لوازم خانگی سبک و روشنایی محدود میشود، در ایران کولرهای آبی، کولرهای گازی و وسایل سرمایشی نقش اصلی را در افزایش مصرف ایفا میکنند.
تفاوت میان دو نوع کولر نیز جالب توجه است؛ در شهرهای خشک، کولرهای آبی رایجتر هستند اما این دستگاهها در گرما و خشکی شدید بازدهی کمتری دارند و با موتورهای قدیمی خود برق زیادی مصرف میکنند. در مناطق جنوبی و مرطوب نیز کولرهای گازی که بخش بزرگی از آنها فاقد فناوری اینورتر و استانداردهای جهانی هستند، بهعنوان موتورهای پرمصرف شبکه عمل میکنند. به این ترتیب، شرایط اقلیمی ایران اگرچه سهم بالایی در افزایش تقاضای برق دارد، اما ناکارآمدی فناوری خنککنندهها این سهم را چند برابرمیکند و بار مضاعفی بر دوش شبکه میگذارد.
وسایل فرسوده و ناکارآمد
نکتهای که در تحلیل مصرف برق باید مورد توجه قرار گیرد این است که مصرف را انسانها بهطور مستقیم ایجاد نمیکنند، بلکه این وسایل برقی هستند که تعیینکنندهاند. اگر وسیلهای ناکارآمد یا فرسوده باشد، حتی با تغییر رفتار مصرفکننده نیز برق زیادی مصرف خواهد کرد. بازار ایران سالهاست که با محدودیتهای ناشی از تحریم و ضعف تولید داخلی، از لوازمی که بهلحاظ فناوری عقبتر از میانگین جهانی هستند، اشباع شده است. یخچالها و فریزرهایی که مصرف انرژی آنها چند برابر نمونههای اروپایی است، ماشینهای لباسشویی و ظرفشویی که بدون موتورهای نسل جدید کار میکنند و کولرهای گازی فاقد سیستمهای هوشمند صرفهجویی، همه نمونههایی از این وضعیتاند.
حتی وسایلی که با برچسب انرژی عرضه میشوند، در عمل به دلیل نبود نظام نظارتی موثر یا تفاوت استانداردها، همان میزان صرفهجویی ادعا شده را محقق نمیکنند. نتیجه این میشود که هر خانه ایرانی عملا معادل چند خانه در کشوری با تجهیزات روز، برق مصرف میکند. فرسودگی تجهیزات نهتنها بار شبکه را سنگین کرده بلکه هزینه خانوارها را هم افزایش داده، زیرا دستگاههای قدیمی بهطور مداوم نیازمند تعمیرند و مصرف بالای آنها فشار مضاعفی بر اقتصاد خانوار وارد میکند.
شدت مصرف در صنعت
فرسودگی و ناکارآمدی تنها به بخش خانگی محدود نمیشود و در صنایع ایران نیز شدت انرژی بالاتر از استانداردهای جهانی است. در بسیاری از واحدهای تولیدی همچنان موتورهای الکتریکی نسلهای قدیمی به کار گرفته میشوند که بازدهی پایین دارند و نسبت مصرف به تولید را بهشدت افزایش میدهند. صنایع بزرگ مانند سیمان، فولاد و پتروشیمی که ستونهای اقتصاد ایران محسوب میشوند، با خطوط تولیدی فعالیت میکنند که سالهاست نوسازی نشدهاند و همین مساله موجب میشود که هر تن محصول نهایی در ایران با مصرفی چند برابر میانگین جهانی تولید شود.
در کشورهای صنعتی طی دو دهه اخیرمیلیاردها دلار سرمایهگذاری در بهینهسازی خطوط تولید و جایگزینی تجهیزات کممصرف انجام شده، اما ایران به دلیل محدودیتهای مالی و تحریمها از این روند بازمانده است. در نتیجه شدت انرژی در بخش صنعت بهقدری بالاست که هر واحد افزایش تولید به معنای افزایش فشار مستقیم بر شبکه برق ملی است. این وضعیت در سالهای اخیر با رشد صنایع انرژیبر تشدید شده و عملا بخش بزرگی از ناترازی شبکه به همین دلیل شکل گرفته است.
تحریمها و تاخیر در نوسازی
نقش تحریمها در بحران مصرف برق را نمیتوان نادیده گرفت. این محدودیتها نهتنها واردات لوازم خانگی و صنعتی مدرن را دشوار کرده بلکه مسیر نوسازی تجهیزات قدیمی را هم مسدود ساختهاند. بسیاری از برندهای بینالمللی امکان حضور مستقیم در بازار ایران را ندارند و محصولات آنها اگر هم وارد شود، با واسطه و بدون خدمات پس از فروش مناسب عرضه میشود. در نتیجه بازار بهتدریج پر شده از کالاهایی که یا در داخل با فناوری قدیمی تولید میشوند یا محصولات وارداتی بیکیفیت هستند.
در صنعت نیز وضعیت مشابهی حاکم است؛ کارخانهها توانایی خرید تجهیزات پربازده یا موتورهای نسل جدید را ندارند و ناچارند با همان دستگاههای دهههای گذشته فعالیت کنند. این فرسودگی به مرور زمان بهرهوری را کاهش داده و مصرف برق را به شکل غیرقابل کنترل افزایش داده است. اگر ایران امکان دسترسی به بازار جهانی تجهیزات را داشت، بخش بزرگی از مشکل ناترازی برق از طریق بهینهسازی مصرف حل میشد. اما در شرایط تحریمی، نوسازی به پروژهای پرهزینه و زمانبر بدل شده که اغلب از توان بنگاههای تولیدی فراتر است.
ناترازی میان تولید و مصرف
وزارت نیرو طی سالهای اخیر تلاش کرده است ظرفیت نیروگاهی کشور را افزایش دهد و در بخش تجدیدپذیر نیز گامهایی برداشته است، اما واقعیت این است که رشد تولید هیچگاه نتوانسته با شتاب مصرف همگام شود. در تابستانهای اخیر بارها گزارش شده که مصرف برق در کشور به شدت افزایش یافته و شبکه در آستانه فروپاشی قرار گرفته است.
در چنین شرایطی، سیاستهای اضطراری مانند قطع برق صنایع یا مدیریت بار در مناطق مسکونی بهکار گرفته میشود که البته تنها مُسکنهای موقتاند. اگرچه افزایش ظرفیت نیروگاهها ضروری است، اما مشکل اصلی جای دیگری است؛ در ناکارآمدی مصرف. حتی اگر دهها نیروگاه جدید ساخته شود، تا زمانی که وسایل پرمصرف خانگی و تجهیزات فرسوده صنعتی جایگزین نشوند، ناترازی به قوت خود باقی خواهد ماند. تجربه کشورهای دیگر نشان داده که اصلاح الگوی مصرف و افزایش بهرهوری، اثری بهمراتب بیشتر از ساخت نیروگاههای تازه دارد. اما در ایران این بخش همواره مغفول مانده و بیشتر نگاهها به سمت توسعه تولید بوده است.
یارانهها و الگوی مصرف
نقش یارانههای انرژی در شکلگیری الگوی پرمصرف در ایران انکارناپذیر است. قیمت پایین برق موجب شده که خانوارها و صنایع انگیزهای برای صرفهجویی نداشته باشند. در بسیاری از کشورها هزینه بالای انرژی مصرفکنندگان را به سمت خرید وسایل با برچسب انرژی بالاتر سوق داده و صنایع را به سرمایهگذاری در تجهیزات کممصرف واداشته است، اما در ایران تفاوت قیمت میان وسایل پرمصرف و کممصرف آنقدر اندک است که اغلب مردم به سراغ مدلهای ارزانتر و ناکارآمدتر میروند.
حتی در صورتی که سیاستهای تشویقی برای خرید وسایل کارآمد اجرا شود، مادامی که برق با قیمتی کمتر از ارزش واقعی عرضه میشود، انگیزه تغییر جدی ایجاد نخواهد شد. این یارانهها در واقع نهتنها باعث افزایش مصرف شدهاند بلکه مانع اصلاح رفتار مصرفی هم شدهاند. ادامه این روند، فشار بر بودجه عمومی و تشدید ناترازی شبکه را در پی خواهد داشت و اصلاح آن نیازمند یک تصمیم سیاسی دشوار اما ضروری است.
بار سنگین بخش خانگی
یکی از ویژگیهای خاص مصرف برق در ایران سهم بالای بخش خانگی است. درحالیکه در بسیاری از کشورها مصرف صنعتی سهم اصلی را تشکیل میدهد، در ایران خانهها به دلیل استفاده گسترده از وسایل پرمصرف بخش بزرگی از برق تولیدی را مصرف میکنند. در تابستان، اوج مصرف خانگی به سطحی میرسد که برای مدیریت بار، ناچار به قطع برق صنایع میشوند. این بدان معناست که خانههای ایرانی با یخچالها، کولرها و وسایل قدیمی خود عملا بخش عمدهای از ظرفیت تولید کشور را به خود اختصاص میدهند.
اگر تنها کولرهای آبی و گازی فرسوده با نمونههای استاندارد جایگزین شوند، صرفهجویی حاصلشده معادل ساخت چند نیروگاه جدید خواهد بود. اما چنین جایگزینی مستلزم سرمایهگذاری خانوارها و حمایت دولت است؛ حمایتی که تاکنون در سطح گسترده محقق نشده است. در نتیجه خانههای ایرانی همچنان بار اضافی شبکه را به دوش میکشند و هر تابستان به یکی از عوامل اصلی بحران برق بدل میشوند.
هزینههای زیستمحیطی
بالا بودن مصرف برق تنها یک مساله اقتصادی نیست، بلکه پیامدهای زیستمحیطی جدی نیز دارد. بیش از ۹۰ درصد برق ایران از طریق نیروگاههای حرارتی تامین میشود و این یعنی هر واحد مصرف اضافی برابر با سوزاندن بیشتر سوختهای فسیلی و انتشار گازهای گلخانهای است. تداوم این روند علاوه بر افزایش سهم ایران در تغییرات اقلیمی، موجب تشدید آلودگی هوا در کلانشهرها نیز میشود. در شرایطی که بسیاری از کشورها تلاش میکنند با بهینهسازی مصرف و استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر میزان انتشار کربن را کاهش دهند، ایران به دلیل فرسودگی تجهیزات و الگوی مصرف ناکارآمد، عملا در مسیر مخالف حرکت میکند. اگر سیاستهای بهینهسازی مصرف به اجرا درآید، نهتنها ناترازی برق کاهش مییابد بلکه انتشار آلایندهها نیز کنترل خواهد شد. اما در غیاب چنین سیاستهایی، افزایش مصرف برق به معنای افزایش آلودگی و هزینههای زیستمحیطی است که در نهایت بر سلامت عمومی و کیفیت زندگی شهروندان اثر مستقیم میگذارد.
راه نجات در نوسازی
مساله مصرف بالای برق در ایران راهحل سادهای ندارد، اما تجربه جهانی نشان میدهد که کلید اصلی در نوسازی تجهیزات و واقعیسازی تدریجی قیمت انرژی نهفته است. اگر خانههای ایرانی بتوانند یخچالها، کولرها و سایر لوازم قدیمی را با نمونههای کممصرف جایگزین کنند، بخشی از بحران ناترازی بدون نیاز به ساخت نیروگاههای جدید کاهش خواهد یافت. این اقدام مستلزم طراحی برنامههای حمایتی دولتی است؛ بهعنوان مثال ارائه تسهیلات خرید لوازم کارآمد یا طرحهای اسقاط وسایل پرمصرف مشابه آنچه در صنعت خودرو اجرا شده است. در بخش صنعت نیز جایگزینی موتورهای نسل قدیم با مدلهای پربازده میتواند شدت انرژی را بهطور محسوسی کاهش دهد.
البته این اصلاحات بدون دسترسی به بازار جهانی تجهیزات و رفع موانع ناشی از تحریمها دشوار خواهد بود، اما حتی در شرایط فعلی نیز میتوان با تقویت تولید داخلی استاندارد و ارتقای نظارت بر کیفیت محصولات، گامهایی جدی برداشت. در نهایت، بحران برق ایران صرفا با توسعه تولید حل نمیشود و تا زمانی که ساختار مصرف اصلاح نشود، هر تابستان شبکه با بار اضافه مواجه خواهد شد. نوسازی تجهیزات، واقعیتر شدن قیمت انرژی و سیاستهای حمایتی هدفمند سه محوریاند که میتوانند ایران را از چرخه پرمصرفی کنونی خارج کنند و آیندهای پایدارتر برای شبکه برق رقم بزنند.