تامین برق با «تولید پراکنده»

ایده توسعه تولید پراکنده، به‌‌‌عنوان پاسخی به تمرکز بیش از حد تولید در چند نیروگاه بزرگ، سال‌‌‌هاست روی میز سیاست‌‌‌گذاران وجود دارد، اما در عمل هنوز جایگاه روشنی در برنامه انرژی شهری پیدا نکرده است. بررسی وضعیت امروز شبکه پایتخت نشان می‌‌‌دهد که اجرای این ایده، اگرچه می‌‌‌تواند بخشی از مشکلات را تخفیف دهد، اما بدون اصلاح قواعد اقتصادی و نهادی، به سرنوشتی مشابه طرح‌‌‌های نیمه‌‌‌تمام گذشته دچار خواهد شد. الگوی تامین برق تهران طی پنج دهه اخیر بر پایه نیروگاه‌‌‌های بزرگ و متمرکز شکل گرفته است.

نیروگاه‌‌‌های حرارتی اطراف شهر از نظر ظرفیت تولید، عددهای قابل‌‌‌توجهی دارند، اما وابستگی شبکه به چند نقطه محدود، ریسک بالایی را ایجاد کرده است. هر اختلال فنی یا کمبود سوخت در یکی از این واحدها می‌‌‌تواند بخش وسیعی از شهر را با خاموشی مواجه کند. این ساختار متمرکز، در زمان طراحی، مزیتی اقتصادی محسوب می‌‌‌شد، اما امروز در مواجهه با رشد مصرف و افزایش آسیب‌‌‌پذیری شبکه، به نقطه‌‌‌ضعف تبدیل شده است.

تجربه شهرهای پرجمعیت جهان نشان داده است که تمرکز بیش از حد، تاب‌‌‌آوری سیستم انرژی را کاهش می‌‌‌دهد. زمانی که خطوط انتقال طولانی از پیرامون شهر تا مراکز مصرف کشیده می‌‌‌شود، هر حادثه طبیعی یا فنی می‌‌‌تواند زنجیره تامین برق را مختل کند. تهران نیز با شبکه‌‌‌ای گسترده، اما فرسوده، از همین الگو مستثنی نیست. توسعه تولید پراکنده، یعنی ایجاد واحدهای کوچک تولید برق در نزدیک‌‌‌ترین فاصله به مصرف، پاسخی فنی و منطقی به این ضعف است؛ پاسخی که هنوز از مرحله طرح و مصوبه فراتر نرفته است.

نسخه تولید پراکنده

در ظاهر، سیاست توسعه تولید پراکنده از سال‌‌‌ها پیش در برنامه‌‌‌های وزارت نیرو وجود دارد. طرح‌‌‌هایی برای احداث نیروگاه‌‌‌های گازی کوچک، واحدهای مقیاس متوسط در محوطه‌‌‌های صنعتی و حتی استفاده از ظرفیت ساختمان‌‌‌های بزرگ شهری تدوین شده، اما بیشتر آن‌‌‌ها در حد طرح باقی مانده‌‌‌اند. علت این عقب‌‌‌ماندگی، نه کمبود دانش فنی بلکه نبود نظام اقتصادی پایدار برای این نوع تولید است. قیمت‌‌‌گذاری دستوری برق، مهم‌‌‌ترین مانع بر سر راه سرمایه‌‌‌گذاری در تولید پراکنده است.

درحالی‌که هزینه تامین، تعمیر و نگهداری نیروگاه‌‌‌های کوچک بالاتر از متوسط ملی است، تعرفه خرید تضمینی از سوی دولت تفاوت چندانی با برق نیروگاه‌‌‌های بزرگ ندارد. نتیجه آن شده که بخش خصوصی، با وجود تمایل به حضور در این حوزه، از ورود به آن صرف‌‌‌نظر می‌‌‌کند. بوروکراسی پیچیده صدور مجوزها، طولانی بودن فرآیند اتصال به شبکه، و نبود ضمانت در پرداخت بهای برق تولیدی نیز به این بی‌‌‌انگیزگی دامن زده است.

 اقتصاد نامتوازن تولید برق شهری

توسعه تولید پراکنده زمانی معنا پیدا می‌‌‌کند که مدل اقتصادی آن برای سرمایه‌‌‌گذار و دولت توجیه‌‌‌پذیر باشد. اما در کشور ما، ساختار تعرفه‌‌‌ها و یارانه‌‌‌های پنهان، هر تلاشی برای شکل‌‌‌گیری چنین مدلی را با شکست روبه‌‌‌رو کرده است. برق شهری یارانه‌‌‌ای فروخته می‌‌‌شود و در نتیجه، خرید برق از نیروگاه‌‌‌های کوچک با قیمت واقعی برای شرکت‌‌‌های توزیع صرفه ندارد. این چرخه معیوب موجب شده است که حتی در مناطقی که زمین و زیرساخت لازم برای احداث نیروگاه‌‌‌های کوچک وجود دارد، طرح‌‌‌ها در همان مرحله مطالعاتی متوقف بمانند.

از سوی دیگر، سیاست‌‌‌های بانکی در حوزه انرژی نیز هم‌‌‌راستا با اهداف توسعه تولید پراکنده نیست. بانک‌‌‌ها به‌‌‌دلیل ابهام در بازگشت سرمایه و نبود تضمین بلندمدت خرید برق، تمایلی به تامین مالی چنین پروژه‌‌‌هایی ندارند. در غیاب منابع ارزان، سرمایه‌‌‌گذاران باید به سراغ وام‌‌‌های تجاری بروند که نرخ بهره آن‌‌‌ها با سود حاصل از فروش برق هم‌‌‌خوانی ندارد. این ناهماهنگی مالی، عملا مسیر شکل‌‌‌گیری بازار واقعی تولید پراکنده را مسدود کرده است.

 موانع مقرراتی توسعه

مشکل تولید پراکنده، فقط اقتصادی نیست. ساختار بوروکراتیک صنعت برق نیز مانع مهمی در برابر گسترش آن است. صدور مجوز برای احداث هر واحد تولیدی کوچک، مستلزم طی مراحل طولانی و دریافت موافقت از چند نهاد مختلف است؛ از شرکت توزیع منطقه‌‌‌ای گرفته تا سازمان محیط‌‌‌زیست و شهرداری. این پیچیدگی‌‌‌ها، در کنار نبود دستورالعمل‌‌‌های شفاف برای اتصال به شبکه، باعث شده است که سرمایه‌‌‌گذار پیش از شروع پروژه با انبوهی از موانع مواجه شود. از سوی دیگر، عدم هماهنگی میان دستگاه‌‌‌های اجرایی در سطح ملی و محلی نیز روند توسعه را کند کرده است.

در بسیاری از کشورها، سیاست‌‌‌های انرژی شهری توسط نهادهای محلی و در هماهنگی با دولت مرکزی اجرا می‌‌‌شود، اما در ایران تمرکز تصمیم‌‌‌گیری در وزارت نیرو، عملا امکان ابتکار عمل برای شهرداری‌‌‌ها و بخش خصوصی را از بین برده است. به همین دلیل، ایده‌‌‌هایی مانند استقرار واحدهای کوچک در پارک‌‌‌های فناوری یا مناطق صنعتی تهران، سال‌‌‌هاست میان ادارات معطل مانده و به نتیجه نرسیده‌‌‌اند.

 بحران تاب‌‌‌آوری در شبکه پایتخت

شبکه برق تهران در سال‌‌‌های اخیر بارها در آستانه بحران قرار گرفته است. با افزایش دمای هوا، مصرف خانگی و تجاری به‌‌‌سرعت بالا می‌‌‌رود و ظرفیت انتقال از نیروگاه‌‌‌های اصلی پاسخ‌‌‌گو نیست. در چنین شرایطی، حتی بروز یک خطا یا حادثه در یکی از پست‌‌‌های انتقال می‌‌‌تواند منجر به خاموشی‌‌‌های زنجیره‌‌‌ای شود. وابستگی شدید به نیروگاه‌‌‌های بزرگ و فاصله زیاد میان محل تولید و مصرف، نقطه‌‌‌ضعف جدی در پایداری شبکه ایجاد کرده است.

تولید پراکنده می‌‌‌توانست نقش ضربه‌‌‌گیر را در چنین موقعیت‌‌‌هایی ایفا کند، اما کمبود زیرساخت و نبود سرمایه‌‌‌گذاری باعث شده است که سهم آن از کل تولید برق تهران ناچیز باشد. این وضعیت، در کنار روند رو به افزایش مصرف و رشد ساخت‌‌‌وسازهای پرمصرف، به معنای شکنندگی فزاینده شبکه است. اگر سیاست‌‌‌گذار در کوتاه‌‌‌مدت نتواند ظرفیت جدیدی را به شبکه تزریق کند، احتمال تکرار خاموشی‌‌‌های گسترده در سال‌‌‌های آینده کاملا محتمل است.

 سرمایه‌‌‌گذاری در مقیاس شهری

با وجود همه تاکیدهای رسمی بر لزوم توسعه تولید پراکنده، هنوز نقشه راه روشنی برای آن در پایتخت وجود ندارد. طرح‌‌‌های پراکنده در مناطق مختلف تهران بدون پیوند سازمان‌‌‌یافته پیش می‌‌‌روند و سیاست مشخصی درباره نحوه اتصال، قیمت خرید، یا حتی اولویت مناطق هدف ارائه نشده است. نبود این چارچوب باعث می‌‌‌شود که حتی سرمایه‌‌‌گذارانی که تمایل به ورود دارند، از ارزیابی ریسک ناتوان بمانند.

از سوی دیگر، روند کند نوسازی شبکه توزیع و نبود فناوری‌‌‌های دیجیتال در مدیریت مصرف، مانع بهره‌‌‌گیری از مزیت‌‌‌های تولید محلی شده است. در بسیاری از کشورها، واحدهای کوچک به‌‌‌کمک سامانه‌‌‌های هوشمند در قالب «میکروگرید» (Microgrid) با یکدیگر هماهنگ می‌‌‌شوند تا در زمان بحران یا پیک مصرف، پایداری شبکه افزایش یابد. 

اما در تهران، شبکه هنوز بر پایه زیرساخت‌‌‌های قدیمی و غیرقابل کنترل در لحظه کار می‌‌‌کند. بدون تحول دیجیتال و اصلاح ساختار اقتصادی، تولید پراکنده در حد شعار باقی خواهد ماند.بنابراین می‌‌‌توان گفت، توسعه تولید پراکنده در تهران یک انتخاب فنی نیست، بلکه ضرورتی برای بقا و پایداری شبکه است. اما واقعیت این است که سیاست‌‌‌گذاری در این حوزه هنوز از سطح شعار فراتر نرفته است

. بدون بازنگری در نظام قیمت‌‌‌گذاری، اصلاح بوروکراسی صدور مجوز و جذب سرمایه‌‌‌گذاری بخش خصوصی، این الگو امکان تحقق ندارد. شبکه برق پایتخت در حالی به مرز شکنندگی رسیده است که هر سال مصرف بالاتری را تجربه می‌‌‌کند و ظرفیت تولید آن عملا ثابت مانده است. اگر این چرخه اصلاح نشود، بحران تاب‌‌‌آوری نه احتمالی دور، بلکه واقعیتی نزدیک خواهد بود؛ واقعیتی که پایتخت را در برابر نخستین موج گرمای تابستانی، آسیب‌‌‌پذیرتر از همیشه خواهد کرد.