مسیر مقاومسازی شبکه برق ایران بررسی شد
۹ راهبرد برای پایداری انرژی
ایران، همچون بسیاری از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، با دو ضرورت راهبردی همزمان روبهرو است. راهبرد نخست، تامین برق پایدار، ارزان و در دسترس برای پشتیبانی از رشد اقتصادی است و راهبرد دوم، کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و حرکت بهسوی شبکهای کمکربنتر که امنیت انرژی و پایداری زیستمحیطی را تضمین کند.
بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی، طراحی شبکههای برق پایدار در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا مستلزم نگاهی جامع به ۹ عامل حیاتی است که توازن میان امنیت عرضه، مدیریت تقاضا و اهداف کاهش کربن را تعیین میکنند. این عوامل شامل مدیریت رشد تقاضای برق ناشی از سرمایش، توجه به بحران آب و بهبود بهرهوری انرژی از یکسو، و ادغام انرژیهای خورشیدی و بادی در شبکه از سوی دیگر است.
همچنین، تقویت اتصال شبکههای برق منطقهای، ایجاد چارچوبهای سیاستی پایدار برای تجدیدپذیرها، و بازسازی زیرساختهای انرژی در کشورهای آسیبدیده از بحران و جنگ از ارکان کلیدی تابآوری و پایداری سیستمهای برق آینده به شمار میآیند. این رویکرد در پی پاسخ به پرسش اصلی است که چگونه میتوان همزمان با رشد تقاضا و افزایش سهم انرژیهای پاک، شبکه برق منطقه از جمله ایران را مقاوم، متعادل و اقتصادی نگه داشت.
گذار به شبکه برق انعطافپذیر
بخش برق در ایران همچنان بهشدت متکی بر گاز طبیعی است و در مواردی از سوخت مایع نیز استفاده میکند. در حالیکه بسیاری از کشورهای منطقه در مسیر افزایش سهم انرژی خورشیدی و بادی گام برداشتهاند، ظرفیت تجدیدپذیر ایران هنوز با پتانسیل واقعی خود فاصله دارد. ادغام منابع تجدیدپذیر در شبکه، چالشی فنی و مدیریتی است؛ زیرا تولید برق خورشیدی در میانهروز به اوج میرسد و در غروب کاهش مییابد. این الگوی متغیر تولید، نیاز به نیروگاههای انعطافپذیر را افزایش میدهد.
برآوردها نشان میدهد که تا سال ۲۰۳۵، تقاضا برای «انعطافپذیری کوتاهمدت» بیش از سه برابر خواهد شد.در ایران، با وجود ناوگان گسترده اما نسبتا قدیمی نیروگاههای گازی، بهینهسازی واحدهای موجود برای پاسخ سریع به نوسانات بار باید در اولویت قرار گیرد. توسعه فناوریهای ذخیرهسازی انرژی و سیستمهای پاسخ به تقاضا نیز از ارکان حیاتی شبکهای مدرن و پایدار است.
بحران سرمایش و اوجگیری مصرف
گرمایش جهانی و افزایش دمای تابستانی، بهویژه در فلات مرکزی و جنوب ایران، تقاضای بیسابقهای برای برق ایجاد کرده است. پیشبینیهای آژانس انرژی نشان میدهد شاخص «روزهای نیاز به سرمایش» طی دهه آینده دستکم ۱۰ درصد افزایش مییابد. در ایران، مصرف برق در تابستان بهدلیل افزایش کولرهای گازی و گسترش شهرنشینی، تا ۵۰ درصد بیش از میانگین زمستان است. اگر این روند مدیریت نشود، بحران سرمایش به بزرگترین تهدید پایداری شبکه برق کشور بدل خواهد شد.
با این حال، اوج مصرف سرمایشی عمدتا در نیمه ابتدایی روز اتفاق میافتد؛ زمانی که تولید خورشیدی نیز در بیشترین میزان است. با بهرهگیری از فناوریهای ذخیره حرارتی و عایقسازی هوشمند ساختمانها میتوان از این همافزایی طبیعی میان تولید و مصرف بهره گرفت و فشار بر شبکه را کاهش داد.
حلقه مفقوده مدیریت تقاضا
بر اساس اطلاعات آژانس انرژی، ساختمانها حدود ۳۵ درصد از مصرف نهایی انرژی در ایران را به خود اختصاص میدهند. در حالیکه در کشورهای حاشیه خلیج فارس بیش از ۹۰ درصد انرژی ساختمانها از برق تامین میشود، در ایران تنها حدود ۱۷ درصد آن برقی است و عمده گرمایش با گاز صورت میگیرد. این تفاوت، فرصتی دوگانه ایجاد میکند. کشور میتواند از یکسو بهرهوری سامانههای سرمایشی و لوازم خانگی را با تدوین و اجرای استانداردهای حداقل عملکرد انرژی (MEPS) ارتقا دهد و از سوی دیگر مصارف گرمایشی را بهتدریج با بهرهگیری از فناوریهایی مانند پمپهای حرارتی به سمت استفاده از برق هدایت کند.
اجرای همزمان این سیاستها، رشد تقاضای برق را کنترل و ساختار مصرف را به سمت انعطافپذیری بیشتر سوق میدهد. ایران میتواند از تجربههای موفق کشورهای منطقه، مانند برنامه جایگزینی کولرهای کمبازده در عربستان یا طرحهای تشویقی اردن، بهره گیرد. بدون سیاستهای قوی بهرهوری، رشد بیرویه مصرف نهتنها تعادل عرضه و تقاضا را بر هم میزند، بلکه فشار مضاعفی بر بودجه یارانه انرژی کشور وارد میکند.

تهدید «آبی» ناترازی برق
بحران منابع آب در ایران به یکی از چالشهای راهبردی توسعه اقتصادی تبدیل شده است. گرچه میزان اتکای ایران به آبشیرینکنها کمتر از کشورهای خلیج فارس است، اما روند فزاینده خشکسالی کشور را به سمت استفاده گستردهتر از این فناوریها سوق داده است. تحولات جهانی نشان میدهد فناوریهای جدید اسمز معکوس (RO) جایگزین روشهای حرارتی پرمصرف شدهاند؛ تغییری که مصرف گاز را کاهش داده و وابستگی فرآیند آبشیرینکنی به برق را افزایش داده است.
در نتیجه، توسعه آبشیرینکنها بهویژه در جنوب کشور، فشار تازهای بر روی شبکه برق ایجاد میکند. بااینحال، در صورت اتصال این تاسیسات به سامانههای ذخیره انرژی و نیروگاههای خورشیدی، میتوان رابطه میان آب و انرژی را بهگونهای پایدار بازتعریف کرد.
دادههای گزارش آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد که ایران در سال ۲۰۲۳ بیشترین میزان برداشت روزانه آب شیرین در میان کشورهای منطقه را داشته است.بر این اساس در کشور روزانه حدود ۳۲۰۰ لیتر به ازای هر نفر آب برداشت میشود که حدود ۹۰ درصد آن در بخش کشاورزی مصرف میشود. این رقم بیانگر فشار شدید بر منابع آب سطحی و زیرزمینی و آسیبپذیری کشور در برابر خشکسالی و تغییرات اقلیمی است.
در مقایسه، عراق حدود ۲۸۰۰ لیتر، امارات نزدیک به ۱۸۰۰ لیتر، و عربستان سعودی حدود ۱۲۰۰ لیتر به ازای هر نفر در روز برداشت دارند. این وضعیت ضرورت اقدام فوری در حوزه اصلاح الگوی کشت، افزایش بهرهوری آبیاری، کاهش کشت محصولات پرآببر و مدیریت تقاضای آب در بخش کشاورزی را برجسته میکند.
منافع همکاری منطقهای
یکی از ظرفیتهای کمتر بهرهبرداریشده ایران، اتصال منطقهای شبکههای برق است. تجربه موفق شبکههای برق شورای همکاری خلیج فارس (GCC Grid) نشان میدهد همکاری در حوزه انرژی میتواند امنیت و بهرهوری را افزایش دهد. مطالعات بینالمللی برآورد میکند که توسعه بازار برق اعراب میتواند تا سال ۲۰۳۵ حدود ۱۹۶میلیارد دلار از هزینههای سیستم برق منطقه را کاهش دهد. برای ایران، گسترش تبادل برق با عراق و احتمال اتصال به شبکه مشرق عربی، علاوه بر منافع اقتصادی، نقشی کلیدی در پایداری شبکه دارد. این تبادل امکان صادرات برق در ساعات کممصرف و واردات در زمان اوج تقاضا را فراهم میکند.
اصلاح چارچوب نهادی
تجربه کشورهای منطقه نشان میدهد طراحی هوشمند سیاستهای حمایتی پیششرط موفقیت گذار انرژی است. بسیاری از کشورها از سیاست تعرفه تضمینی (Feed-in Tariff) به سمت مناقصههای رقابتی حرکت کردهاند تا هزینه تولید برق تجدیدپذیر کاهش یابد. در ایران، طرح تعرفه تضمینی در ابتدا انگیزه سرمایهگذاری ایجاد کرد، اما ناپایداری نرخ ارز، تاخیر در پرداختها و پیچیدگی مقررات موجب تضعیف این سیاست شد. اکنون زمان بازنگری در چارچوبهای حقوقی و مالی است تا زمینه مشارکت گستردهتر بخش خصوصی و سرمایهگذاران منطقهای فراهم شود. سادهسازی صدور مجوزها، تضمین قراردادهای خرید برق (PPA) و ثبات مقررات، سه محور کلیدی برای بازگرداندن اعتماد به بازار برق ایران هستند.
پیوند انرژی پاک با توسعه صنعتی
گذار جهانی به سمت انرژی پاک تنها الزام زیستمحیطی نیست؛ فرصتی برای بازآفرینی صنعتی و اقتصادی نیز هست. کشورهای منطقه با بهرهگیری از انرژی خورشیدی ارزان و زیرساختهای صنعتی خود، در حال جذب بخشهایی از زنجیره جهانی تولید تجهیزات انرژی پاکاند. ایران نیز از مزیتهای مشابهی مانند منابع معدنی قابلتوجه، نیروی انسانی ماهر و پایه صنعتی گسترده برخوردار است.
توسعه صنایع مرتبط با انرژیهای پاک (از تولید پنل خورشیدی و باتری تا هیدروژن کمانتشار) میتواند اقتصاد ایران را از اتکای صرف بر سوختهای فسیلی به سمت فناوری و ارزش افزوده سوق دهد. پیوند سیاست انرژی با سیاست صنعتی، مسیر اشتغال پایدار و افزایش صادرات غیرنفتی را هموار میکند.
الزامات مالی و فرصتهای صادراتی
در سناریوی تداوم مصرف فعلی، بخش بزرگی از نفت و گاز کشور در نیروگاهها مصرف میشود، منابعی که میتوانستند در بازارهای جهانی ارزآوری بالایی داشته باشند. برآوردها نشان میدهد اگر کشورهای منطقه از توسعه انرژیهای تجدیدپذیر غافل شوند، تا سال ۲۰۳۵ حدود ۴۸۰میلیارد دلار از درآمد صادراتی نفت و گاز از دست خواهد رفت. برای ایران، این رقم معادل دههامیلیارد دلار فرصت ازدسترفته است.
جایگزینی نیروگاههای نفتسوز با ظرفیت خورشیدی، علاوه بر مزایای زیستمحیطی، از نظر اقتصادی نیز توجیهپذیر است؛ زیرا هزینه احداث یک نیروگاه خورشیدی میتواند ظرف دو سال از محل صرفهجویی ناشی از صادرات نفت بازپرداخت شود. بدینترتیب، گذار انرژی از یک تعهد زیستمحیطی به یک تصمیم عقلانی اقتصادی تبدیل میشود.
تابآوری، نوآوری و نوسازی
شبکه برق ایران برای ورود به دهه آینده نیازمند بازتعریف راهبردی است. ترکیب سه محور بهرهوری، تجدیدپذیرها و اتصال منطقهای میتواند بنیان یک شبکه برق تابآور را شکل دهد. این تحول باید با اصلاحات نهادی در سازمانهای دولتی حوزه انرژی، بهروزرسانی شبکه انتقال و توزیع، و برنامهریزی جامع برای ذخیرهسازی انرژی همراه شود. ایران از مزیتهای منحصربهفردی نظیر تابش خورشیدی بالا، منابع گازی ارزان برای پشتیبانی گذار، زیرساخت صنعتی گسترده و موقعیت جغرافیایی راهبردی در میان شبکههای انرژی منطقه برخوردار است. آژانس انرژی تاکید میکند که مانع اصلی تحقق این ظرفیتها، کمبود منابع نیست، بلکه فقدان برنامهریزی منسجم، ناپایداری سیاستی و کندی نوسازی زیرساختها است.