فوتبال خالی

سال گذشته ظهور یک مهاجم جوان در ترکیب ملوان، امیدواری اهالی فوتبال را به همراه داشت. فوروارد ۱۹ ساله‌ای که برای گذراندن خدمت سربازی راهی بندرانزلی شده بود و پس از به ثمر رساندن ۸ گل و ثبت ۴ پاس گل در تمامی رقابت‌ها، تبدیل به سوژه اصلی نقل و انتقالات شد. هر روز یک خبر از مذاکره مدیران استقلال و پرسپولیس با مدیریت پیکان به عنوان باشگاه اصلی غندی پور منتشر و اعدادی نجومی از ۲۰‌میلیارد گرفته تا ۱۰۰‌میلیارد تومان برای رضایتنامه وی مطرح می‌شد.

در نهایت هم مهاجم سابق تیم ملی جوانان آن‌طور که خودش گفت، تصمیم گرفت برای پیشرفت بیشتر راهی امارات شود و با پرداخت ۸۵۰ هزار یورو از سوی شباب الاهلی، به عضویت این باشگاه درآمد. غندی پور در دو هفته ابتدایی لیگ برتر امارات مقابل تیم‌های الظفره و الوحده به‌عنوان یار جانشین به زمین رفت و پس از آن هم در لیگ نخبگان آسیا برابر تراکتور حضور تعویضی داشت.

بعد از بازگشت سردار آزمون به میادین، فرصت هموطن جوان او حتی از همین هم کمتر شد تا پس از ۵۷ دقیقه بازی و بدون تاثیرگذاری خاصی، اکنون راهی الوحده شود تا شاید زیر دست ژوزه مورایس بتواند توانایی‌هایش را نشان دهد. سرمربی سابق سپاهان که در تیم فعلی‌اش دو بازیکن ایرانی دیگر هم دارد؛ محمد قربانی ملی پوش و یک جوان همسن غندی پور یعنی مبین دهقان که کلا در این فصل ۹۲ دقیقه به میدان رفته است!

از این دست استعدادهای گذرا در فوتبال ایران می‌توان کلی مثال زد. درواقع خروجی‌های لیگ برتر نفراتی از این شکل هستند که پس از یک فصل درخشش، به محاق می‌روند دیگر هیچ خبری از آنها نمی‌شود. همین امسال به جز دهقان و غندی پور، دو جوان فصل گذشته نساجی یعنی امیرحسین سام‌دلیری و مرصاد سیفی هم به ترتیب راهی اتحاد کلبا و شباب الاهلی شدند تا به جمع ایرانی‌های پرتعداد این لیگ بپیوندند.

اوضاع هیچ‌کدام هم چندان جالب نیست و زیاد مورد استفاده قرار نمی‌گیرند. نکته مهم این است تمامی استعدادهایی که امسال سر از امارات درآوردند، با گرفتن اقامت، بازیکن مقیم محسوب شده و سهمیه خارجی را اشغال نمی‌کنند. احتمالا هم پس از مدتی دوباره به کشور باز می‌گردند اما خب برچسب لژیونر روی اسمشان الصاق شده و بعید است به همین راحتی راضی به حضور در هر تیمی شوند.

در نتیجه تمام امیدی که به این فوتبال خالی از مهارت تازه بسته شده، مشتی بازیکن تازه کار هستند که به روسیه و امارات فرستاده می‌شوند تا جیب واسطه‌ها پر شود. در نهایت تیم ملی می‌ماند و نفرات سالخورده‌اش که تورنمنت به تورنمنت پیرتر می‌شوند. باز حداقل این جوان‌ها امید دارند که در آینده به جایی برسند؛ با کاپیتان بدون باشگاه تیم ملی چه کنیم که حتی شایعه‌ای هم برای پیدا کردن تیم جدید، اطرافش شنیده نمی‌شود!