هاشمیان و حامیانش در جهان موازی
از چی حمایت میکنید؟
بیایید یک بار از اول مرور کنیم؛ هاشمیان یک بازیکن بازنشسته فوتبال بود که بدون حتی یک روز سابقه سرمربیگری ناگهان هدایت پرسپولیس را به دست گرفت، ضمن ارائه بدترین بازیها، از ۸ بازی صاحب تنها ۲ برد شد و در نهایت درخواستهای باشگاه برای برگزاری جلسه توافق و جدایی از تیم را رد کرد. به این ترتیب مدیران پرسپولیس به ناچار او را اخراج کردند و حالا هم گفته میشود هر دو پایش را در یک کفش کرده که حتما باید تا ریال آخر غرامتش را بگیرد.
این در حالی است که مثلا خوان کارلوس گاریدوی خارجی فصل گذشته در شرایط مشابه قید دریافت غرامت را زد و گفت پولش را فقط تا روزی که کار کرده میخواهد. حالا اینکه کجای چنین روندی جای تقدیر و تحسین داشته، به واقع نامشخص است و آدم بیش از همه گیر و گورهای پرونده وحید، برای متشکلترین ساختار مربیان در فوتبال ایران نگران میشود.بعضیها البته در مورد عملکرد ضعیف هاشمیان و لزوم اخراج او بحث چندانی ندارند، اما مدعی هستند نوع کنار گذاشته شدن این مربی محترمانه نبود. حتی این هم عجیب است.
خب چه باید میکردند؟ امسال مورینیو از فنرباغچه و تنهاخ از لورکوزن به چه شکل برکنار شدند؟ کسی برایشان طاق نصرت زد و اسفند دود کرد؟ تازه در مورد وحید، به او فرصت داده شد ذوبآهن پایین جدولی را ببرد و برود. رئیس هیاتمدیره هم پس از همان بازی دست این مربی را گرفت و به سمت تماشاگران برد. این رسما یک خداحافظی بود، اما خود هاشمیان زیر بار آن نرفت و روز بعد هم در تمرین حاضر شد. چه بسا اگر وحید در جلسات باشگاه حضور مییافت و به توافق میرسید، حتی یادگاری و یادبودی هم به او میدادند و شکل داستان بهتر هم میشد. الان کجای این داستان غیرمحترمانه است؟ انتظار داشتید چه کار بیشتری صورت بگیرد؟
از آن سو اظهارنظرهای حمایتی هم ادامه دارد و یک عده همین الان، جلوی چشم این همه آدم دنبال قلب واقعیت و مظلومسازی از هاشمیان هستند. به عنوان مثال مهدی تارتار، سرمربی گلگهر گفته: «در مورد هاشمیان بیانصافی شد. چه اتفاقی میافتاد اگر یک نیمفصل به او زمان میدادند؟ مگر همین اوسمار در پرسپولیس رزومه جمع نکرد و به تایلند نرفت؟ پس چرا کسی پشت وحید نایستاد؟» چطور میتوان باور کرد تارتار که خودش سالها مربیگری کرده، فرق بین اوسمار و هاشمیان را نداند؟
اصلا شاید مربی برزیلی در دوره جدید حضورش در پرسپولیس موفق نباشد، اما دوره قبلی، او یک تیم خسته و آشفته را تبدیل به مجموعهای جذاب و تماشایی کرد که با ارائه فوتبال هجومی، در نهایت جام قهرمانی را بالای سر برد. حتی همان باخت به آلومینیوم اراک در تجربه اول اوسمار هم کسی را آزرده نکرد، چون آنقدر تیم او خوب بود که همه از تماشایش کیف کردند. تیم هاشمیان کجا ۲۰ درصد آن فوتبال را بازی کرد؟ بعد اگر خود اوسمار یا هر مربی خارجی دیگری امسال با این بازیها چنین نتایجی میگرفت، اخراج نمیشد؟ چرا برای حمایت صنفی از مربیان ایرانی، حقیقت را زیر پا له میکنید؟