نقدی بر دو افشاگری دیرهنگام؛
هر که گفت نبرید، شمـا ببرید!
اول؛ به بحرین ببازید!
ادعای اول را بهروز رهبریفرد مطرح کرد؛ این که از بالا خواسته بودند تیم ملی ایران در مسابقه انتخابی جامجهانی ۲۰۰۲ برابر بحرین در منامه برنده نشود و به مرحله نهایی صعود نکند. اگر خاطرتان باشد آن بازی معروف را تیم ملی با نتیجه عجیب ۳ بر یک باخت و روز بسیار تلخی برای فوتبال ایران رقم خورد؛ مخصوصا که شادمانی بحرینیها با پرچم عربستان در پایان مسابقه، قاب بسیار ناگواری در حافظه مردم کشورمان ساخت. این دیدار روز ۲۹مهرماه ۱۳۸۰ برگزار شد و البته کمتر کسی حاضر است اظهارات رهبریفر را تایید کند. میروسلاو بلاژوویچ، سرمربی وقت تیم ملی در قید حیات نیست و رضا چلنگر، مترجم او با قاطعیت مدعی شده هیچ حرف و حدیثی در این مورد نشینده.
ادعای رهبریفر در کل باگهای زیادی داشته؛ از جمله این که مقامات کشور ۴ سال پیش طعم شادی عمومی ناشی از صعود به جامجهانی را چشیده بودند و دلیلی نداشت از تکرار آن اتفاق بترسند. دوم این که هیچ آدم عاقلی برای باختن و صعود نکردن، سرمربی تیم سوم جهان (کرواسی) را استخدام نمیکند و سوم این که با وجود آن شکست، تیم ملی به تلاش برای صعود ادامه داد، در دو بازی رفت و برگشت امارات را برد و در پلیآف بین قارهای، در رقابتی بسیار نزدیک در مجموع دو بر یک به ایرلند جنوبی قبراق و سرحال باخت. اینها همخوانی چندانی با هم ندارند.
دوم؛ پرسپولیس را نبرید!
ادعای دوم را هم علیرضا نیکبخت واحدی مطرح کرده؛ این که در دربی معروف ۹ نفره، مرحوم منصور پورحیدری سرمربی استقلال و مرحوم داریوش مصطفوی رئیس فدراسیون در رختکن استقلال حاضر شدهاند و از بازیکنان این تیم خواستهاند با وجود برتری نفری، به پرسپولیس گل نزنند تا شرایط از کنترل خارج نشود. بازی مورد اشاره نیکبخت، روز دوم مهر ۷۸ برگزار شد؛ جایی که نادر محمدخانی و اسماعیل حلالی همان نیمه اول کارت قرمز گرفتند تا پرسپولیس پیش از دقیقه ۳۰ بازی، ۹ نفره شود. بسیاری از سرخپوشان در آن شرایط نگران باخت پرگل بودند، اما بازی با تساوی بدون گل پایان یافت.
چنان که میبینید، نیکبخت هم پای دو تن از چهرههای فقید فوتبال ایران را وسط کشیده؛ کسانی که نیستند تا صحت و سقم این مطالب را تایید کنند. این ادعا هم باگهای زیادی دارد؛ از جمله این که تصاویر بازی نشان میدهد استقلال تا آخرین دقایق به شدت روی دروازه پرسپولیس فشار میآورد و حتی تیر دروازه این تیم را لرزاند. آن سبک بازی، طبیعتا تناسبی با ادعای تلاش برای نبردن مسابقه ندارد.
شما چرا گوش کردید؟
ما در هیچیک از دو ادعای مطروحه، داخل تیم نبودیم و نمیدانیم دوستان راست میگویند یا نه. گرچه هرگز برایمان قابل فهم نبوده که در میدان به این مهمی، چطور میتوان آن همه بازیکن و مربی را به طور مخفیانه برای نبردن یک بازی متقاعد کرد. با این حال طرح چنین ادعاهایی، از بار گناه بازیکنان کم که نمیکند هیچ، آنها را کمارزشتر هم جلوه میدهد. گیریم که یک عده گفتند نباید ببرید؛ حس غیرت و تعصب و حلالخوری شما کجا رفته؟ مسوولیتتان در قبال آن همه هوادار بیگناه کجا رفته که به همین راحتی میپذیرید و وا میدهید؟
یعنی تا این اندازه ترسو و میانمایه هستید که ترجیح میدهید احساسات پاک میلیونها نفر را با خواست و اراده برخی مقامات تاخت بزنید؟ اگر چنین است که تا آخر عمر نباید سرتان را بالا بگیرید، چه برسد به این که اینطور با افتخار، کمکاریتان را شرح بدهید. کاش هر که، هر زمان از شما خواست به ملت پشت پا بزنید و از قصد بازنده شوید، شما گوش ندهید و کار خودتان را بکنید. اینطوری خیلی شرافتمندانهتر است و البته یقین بدانید مردم سی سال بعد، ادعاهایتان را به همین راحتی قبول نخواهند کرد.