عجب مردم کـم‌توقعی!

باورکردنی نیست، اما این آمار شرم‌آور در حالی به ثبت رسیده که چند روز قبل‌تر مثلا بازی منچسترسیتی و فولام با نتیجه ۵‌بر‌۴ به سود تیم پپ گواردیولا تمام شده بود. این یعنی یک بازی لیگ برتر انگلیس، ۵۰ درصد بیشتر از کل مسابقات یک هفته لیگ برتر ایران گل داشته! آمار آنقدر زشت و چرک و کوبنده است که اصلا جای بحث باقی نمی‌گذارد.

اولین بار هم نیست که چنین اعدادی ثبت می‌شود و بارها گفتیم و نوشتیم سال‌هاست میانگین تعداد گل در لیگ برتر ایران، به دو گل در هر مسابقه نمی‌رسد. یعنی به طور متوسط، تیم‌ها با این همه مخارج و اهن و تلپ و ریخت و پاش و هتل و هواپیما و ماساژور و... نمی‌توانند در هر بازی خود یک گل زده داشته باشند. بعد، از همه خنده‌دارتر، دعوا سر این فوتبال بنجل است و این که چه کسی از چه کسی بهتر کار کرده!

داستان مثل این است که یک رستوران با کلی هزینه و زرق و برق تاسیس شود، گرسنگان را به صف کنند و کلی هیاهو راه بیندازند که حالا قرار است از این مطبخ، مرصع‌پلوهای آنچنانی بیرون بیاید، در نهایت اما شاهد نصف بشقاب برنج شفته یخ زده باشیم. قشنگ حکایت یک مویز و چهل قلندر است، اما آدم باورش نمی‌شود که بعضی هواداران افراطی فوتبال، چگونه سر همین مویز هم به جان هم می‌افتند و می‌خواهند اینطور وانمود کنند که ما خیلی بهتر بودیم!

بعد از دربی کسالت‌بار اخیر، پرسپولیسی‌ها پز ۸ سال شکست نخوردن‌شان در این مسابقه را می‌دادند و استقلالی‌ها هم به دو قهرمانی چند دهه قبل‌شان در آسیا مباهات می‌کردند. این طرف، پرتکرارترین صحنه مربوط به کوشکی می‌شد که سرژ اوریه را دریبل زد و آن طرف هم کلی آهنگ میکس کرده بودند روی صحنه لایی زدن اوستون اورونوف به منیر حدادی! یعنی کسی کاری ندارد تیم‌هایی که هر کدام ۱۵، ۲۰‌میلیون دلار خرج کرده‌اند و ترانسفر مارکت ارزش مجموع بازیکنان‌شان را بالای چهار هزار‌میلیارد تومان تخمین زده، چرا باید اینقدر افتضاح و ترسو با هم بازی کنند.

بلکه ما ملت آنقدر کم‌توقع شدیم که با دو دریبل هم سر کیف می‌آییم و کری می‌خوانیم. خیلی آفت بدی است این پایین آمدن انتظارات؛ آنچه رفته‌رفته در همه زمینه‌ها به آن عادت کرده‌ایم، شبیه خو گرفتن به جدول قطعی برق و کنار آمدن با قطع شبانه آب، بدون حساب‌کشی از مسوولان  اصلی آن. فوتبال هم همین است و این ملت همیشه راضی، دو ساعت وقت می‌گذارد که صحنه یک لایی زدن را با آهنگ‌های حماسی برای اینستاگرام کات بزند، بی‌اعتنا به آن استادیوم کوچک و چمن زرد و زمین کج و تصویر تاریک و ساندویچ ۱۵۰ هزار تومانی استادیوم که با یک پر کالباس و کاهو پر شده... عجب، عجب!