نبرد در میدان اقتصاد

البته نه به شکل آنچه در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مدنظر قرار نمیگیرند. بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای هیئت دولت، بیش از آنکه یک توصیه مقطعی باشد، نقشه راهی استراتژیک برای عبور از وضعیت «نه جنگ، نه صلح» در اقتصاد ایران به شمار میرود. آنچه معظم له بر آن تأکید داشتند، ضرورت غلبه بر فضای تعلیق و انتظار، و جایگزینی آن باروحیه کار، تلاش و امید بود؛ نگاهی که میتواند نقطه آغاز خروج از رکود و بازگشت به مدار رشد پایدار باشد.
مسئله اصلی در شرایط کنونی، تداوم «وضعیت صبر و انتظار» است. بخش خصوصی و فعالان اقتصادی، در فضایی که آینده نامعلوم است -نه جنگ قطعی در جریان است و نه صلح پایدار تثبیتشده- از سرمایهگذاری و تولید بلندمدت بازمیمانند. نتیجه طبیعی چنین وضعیتی، کاهش رشد، تشدید رکود، کسری بودجه، ضعف مالیات ستانی و افزایش تورم خواهد بود. از همین روست که رهبر انقلاب هشدار دادند اقتصاد نباید منتظر تحولات بیرونی بماند.
این رویکرد به معنای انکار تأثیر تحولات خارجی نیست، بلکه دعوت به «برنامهریزی در سایه عدم قطعیت» است. دولت و بخش خصوصی باید سناریوهای محتمل را ترسیم و برای هر یک برنامه عملیاتی داشته باشند. اگر بنا بر صلح پایدار باشد، اقتصاد با سرعت بیشتری حرکت خواهد کرد؛ و اگر جنگ ناخواسته رخ دهد، سازوکار جایگزین باید بهسرعت فعال شود. تجربه دوران دفاع مقدس نیز نشان داد که اقتصاد ایران حتی در متن جنگ هم میتواند با تطبیقپذیری و کار مضاعف مسیر خود را حفظ کند.
در این میان، دو رکن برجستهاند: مسئولان و رسانهها. مسئولان باید با دو برابر کردن کارآمدی خود، نشان دهند که در برابر هر سناریو آمادهاند. وقتی فعال اقتصادی ببیند وزارتخانهای با برنامه جایگزین در حال کار است، اعتماد به تصمیمگیری پیدا میکند. رسانهها نیز باید روایتهای امیدآفرین را برجسته کنند؛ همانگونه که در جنگهای گذشته، نمایش صحنههای مقاومت و همبستگی اجتماعی روحیه ملی را تقویت کرد. امروز هم نشان دادن نمونههای واقعی از بخش خصوصی و دولتی که بهرغم مشکلات پیش میروند، میتواند فضای انفعال را بشکند.
از سوی دیگر، نقش اندیشمندان و اقتصاددانان در این شرایط کلیدی است. آنان باید در برابر جریانهای القاکننده یأس، روایتهای علمی و مبتنی بر تجربه را عرضه کنند و نشان دهند که اقتصاد ایران ابزارها و ظرفیتهای بالفعل برای حرکت دارد. توصیههای راهبردی رهبری در زمینه «نقشه راه کلان صنعت»، «هدایت اعتبارات بانکی به تولید» و «اولویتبندی درست میان اقدامات فوری و زیرساختی» همه نشان میدهد که اگر دولت اراده جدی داشته باشد، موتور اقتصاد میتواند دوباره روشن شود.
جمعبندی آنکه، خروج از وضعیت «نه جنگ، نه صلح» الزاماً وابسته به یک توافق خارجی یا تحول ژئوپلیتیک نیست. آنچه تعیینکننده است، میزان اعتمادبهنفس ملی، همت مسئولان، مشارکت بخش خصوصی و روایت درست رسانههاست. اقتصاد ایران اگر بهجای انتظار، روی ابتکار و تلاش مضاعف بایستد، حتی در میانه نا اطمینانیها میتواند مسیر رشد و ثبات را پیدا کند.