نصف جهان، کارد به استخوان

خُب فکر نکنید برای ما اصفهانی‌ها این‌یک حادثه نادر است، سال‌هاست که گوشه‌کنار شهر، گاهی خارج از شهر، توی دشت و بیابان‌ها ، محله‌های دورتر از مرکز اتفاق می‌افتاد و سریع با چند کامیون شن، ماسه؛خاک یا خرده‌سنگ پر می‌شد و بعد هم یک آسفالت روی آن و خلاص، می‌ترسیدیم سرمایه گریز شویم، قیمت املاک پایین بیاید و از این حرف‌ها، اما دیگر جای آبروداری نمانده، کار از گزارش‌های مطبوعاتی و کلیپ‌های ناشیانه چند اینفلوئنسر مطالبه گر گذشته است، بالاخره استاندار رفت توی تلویزیون همه آن حرف‌هایی را زد که سال‌ها ما مطبوعاتی‌ها، محیط‌زیستی ها یا کارشناس‌ها می‌زدند، فحش اش را هم ما می‌خوردیم که آقا اصفهان ستیز هستید! حالا می‌پرسم حالتان چطور است؟ آن درویش بنده خدا مگر چند سال همین صحبت‌ها را نمی‌کرد، بیت الهی دم به دقیقه هشدار نمی‌داد، اصلا مگر کور بودیم و پل خواجو با آن درزهای گشادش را نمی‌دیدیم، مسوولی می‌گفت، ما این‌ها را پیش‌بینی کرده بودیم، پیش‌بینی کردید هیچ کاری نکردید؟

چاه‌های غیرمجاز استان را سوراخ‌سوراخ کرده‌اند، یک عده چاه کنده‌اند ۳۰۰ متر و ۴۰۰ متر، جالب این‌که برق کشاورزی هم دارند، همه می‌روند یقه فولاد مبارکه یا ذوب‌آهن را می‌چسبند و واویلا می‌کنند، یک عده هم آدرس غلط می‌دهند، شهرها را به جان هم می‌اندازند تا چند نفر مجتمع‌های کشاورزی‌شان را رونق بدهند، کسی نمی‌پرسد ۱۰ هزار واحد صنعتی در این استان آب را از کجا می‌آورند، کسی نمی‌گوید اگر پساب را تصفیه کردید قرار نیست با آن مخارج آبفا را تامین کنید، باید آن را به طبیعت برگردانید. 

در همه این سال‌ها که زاینده‌رود خشک و جاری می‌شد، به‌جز فریادهای بی‌حاصل کدام اقدام عملی برای سامان دادن به این رودخانه دربه‌در صورت دادید؟ مگر ما شهروندان اختیارات خودمان را به شما تفویض کردیم که شهرمان را خراب کنید، بودجه‌هایمان هدر دهید، مدام جلسه بگذارید و ته قضیه فقط بگویید بالادست! بله بالادست هم یک عده شهروند دارد مثل ما، یک تعداد مدیر، نماینده و مسوول دارد مثل شما، آنجا پرشده از خطوط انتقال آب، تونل‌های چندگانه، انتقال آب بین‌حوزه‌ای و جنگ‌ودعوایش مانده برای ما مردمان پایین‌دست و بالادست، یکی دیگر سوداش را می برد، آلودگی، خشکی، فرونشست و خاک‌برسر شدن اش مانده برای ماها!

دوستی دارم که چند سال پیش خدا به او فرزند دختری داده ( امیدوارم او و همه بچه‌های این سرزمین سالم  و تندرست باشند) تعریف می‌کرد وقتی رودخانه جاری‌شده بود، بچه را برده لبِ رودخانه، تعریف می‌کرد دختربچه پرسیده «این‌همه آب از کجا اومده» یعنی این بچه تا آمده زبان باز کند رودخانه جاری به چشمش ندیده، این قصه شاید وقتی برایتان ملموس شود که از پیرمردهای قدیمی بپرسید یاد دارید خشکی زنده رود را ، تا برایتان بگویند کف این رودخانه را ندیده بودند که به یُمن مدیریت دوستان دیدند.

فکر نکنید درد فقط جاری نبودن رودخانه برای عشق‌وحال شهروندان و روحیه آن‌هاست، قصه بزرگ‌تر از این حرف‌هاست، مصرف آب شرب مردمان استان اصفهان مشخص است، میانگین اش اتفاقا از خیلی جاهای دیگر دنیا بخصوص بچه‌های پایتخت کمتر است، رودخانه زاینده‌رود هم یک دبی طبیعی دارد که بدون تونل‌های کوهرنگ و بهشت‌آباد و خط انتقال گلاب یک و دو و بهشت‌آباد و .... خودش کفاف آب شرب و حقابه محیط‌زیست و تالابِ سابق گاوخونی را می‌دهد.

یعنی اگر کاری به کار رودخانه نداشته باشیم، پمپ و نهر و خط انتقال و چاه غیرمجاز نگذاریم و نسازیم، کار خودش را می‌کند، اگر مدام به این اکوسیستم طبیعی به‌اصطلاح وَر نرویم، چاه‌ها و قنات‌ها را سیراب می‌کند، اگر نرویم در استان‌ همسایه به‌اندازه کاشی کردن کل اقیانوس‌ها، سرامیک و کاشی تولید نکنیم یا وسط بیابان گندله‌سازی احداث کنیم، سطح زیر کشت را ۴ برابر نکنیم این بلاها بر سرمان نازل نمی‌شود.

اگر تصمیم‌ساز محترم به‌جای خرج کردن بودجه عمومی برای آوردن آب از این گوشه، فلان رودخانه ۴۰۰ کیلومتر آن ورتر و ساختن فلان سد و فلان کشت و صنعت، دخالت نمی‌کرد، پول را خرج بهبود سیستم‌های انتقال آب، بالا بردن بهره‌وری کشت بدون افزایش سطح زیر کشت و نظارت دقیق بر چاه‌های مجاز و بستن چاه غیرمجاز، تعطیل کردن جنون ویلا سازی با استخرهای لاکچری وسطِ بیابان می‌کرد، امروز لازم نبود استاندار محترم برود توی تلویزیون بنشیند، آبروداری سنتی اصفهانی را کنار بگذارد و دادش دربیاید که ما مردمان اینجا فرونشست خاموش نداریم بلکه آتش‌فشان زیر پایمان هست.

اینجاست که من و شمای شهروند دیگر کارمان از درخواست‌های عاجزانه گذشته، دیگر نمی‌توان با عنوان‌های دهان‌پرکن همچون توسعه نامتوازن، تدابیر ضروری و برنامه‌های راهبردی، مقابله با نا ترازی‌ها و این حرف‌ها سرخودمان را گرم‌کنیم، تصمیم گیران عزیز، کارد به استخوان رسیده و ما شهروندان در این استان و استان‌های دیگر چیزی برای به دست آوردن که هیچ، برای از دست دادن هم نداریم، یکجا هوا ندارد، جای دیگر باران نیست و چشمه‌های چند هزارساله‌اش خشک‌شده، اینجا هم ما در اصفهان آب‌وهوا و دل‌خوشی و گردشگری را ازدست‌داده‌ایم و حالا زمین دارد زیر پایمان خالی می‌شود، ما از شما رودخانه جاری، هوای پاک و امنیت زیستن می‌خواهیم، نه به بهای بدبخت یکی دیگر در جای دیگر یا بیکار کردن آدم‌ها، می‌خواهیم فقط همان چیزهایی را داشته باشیم که قبل از نظرات کارشناسی و راهبردهای مشعشع برخی عزیزان داشتیم، آن توسعه‌ای که سوداش فقط در جیب برخی دوستان هست ارزانی خودتان، مرحمت فرموده ما را مس کنید.

* روزنامه‌نگار