چالشهای الکامپ
بررسی بزرگترین رویداد فناوری در گفتوگو با ایمان بیک

این رویداد که نخستینبار در سال ۱۳۶۹ با نام کامل «نمایشگاه بینالمللی کامپیوتر، برق، الکترونیک و ارتباطات» برگزار شد، نقطه آغازی برای نمایش توان شرکتهای داخلی و ورود فناوریهای نوین به بازار ایران بود. اما در آن زمان، نمایشگاه هنوز ساختار منظم و دائمی نداشت و برگزاری آن وابستگی زیادی به شرایط اقتصاد و تصمیمهای مقطعی در آن زمان داشت.
با گذر زمان و در دهههای ۷۰ و ۸۰، الکامپ رشد کرد. صنعت نرمافزار و سختافزار هر دو جای خودشان را باز کردند و دولت نیز با طرحهایی همانند «تکفا» (توسعه کاربری فناوری اطلاعات) به تزریق بودجه و توجه بیشتر به حوزه آیتی پرداخت. سرمایهگذاریها موجب شدند شرکتها بنیهشان قویتر شود، خدمات بینالمللی بیشتری ارائه دهند و محتوای نمایشگاه تنوع یابد.

از جمله بخشهایی همچون استارتآپها، برنامههای جانبی مثل «الکاماستارز»، «الکامپیچ»، «الکامتاکز» که اخیراً به نمایشگاه افزوده شدهاند، محصول همین روندها هستند. با همه این اوصاف، اگرچه الکامپ توانسته است تاثیر مهمی در بازار فناوری اطلاعات ایران داشته باشد، اما هنوز فاصله زیادی وجود دارد تا به نمایشگاه مرجع، بینالمللی و پیشرو در سطح منطقه یا فراتر از آن تبدیل شود. ساختار سیاستگذاری، موانع تحریم، کمبود تعاملات بینالمللی و ضعف در برنامهریزی بلندمدت از جمله دلایلیاند که از مسیر تحقق این هدف بزرگ بازدارنده بودهاند.
نخستین دورههای الکامپ چه ویژگیها و چالشهایی داشت که شکلگیری این رویداد را ممکن کرد؟
الکامپ از اواخر دهه ۶۰ بهصورت مستقل شکل گرفت. پیش از آن، در حاشیه نمایشگاه بینالمللی برگزار میشد. البته در ابتدا حوزههایی همانند مخابرات، ارتباطات و برق هم بخشی از این نمایشگاه بود. دقیق به یاد ندارم، اما چیزی شبیه نمایشگاه برق و مخابرات بود که بعدها از الکامپ جدا شد.
در سالهای نخست، نمایشگاه چندان منظم برگزار نمیشد، اما از اواخر دهه ۷۰ بهتدریج شکل جدیتری به خودش گرفت. در دهه ۸۰، با اجرای طرحهایی در دولت آقای خاتمی، بهویژه طرح تکفا که طی آن بودجهای به بخش فناوری اطلاعات تزریق شد، نمایشگاه الکامپ رونق گرفت. در همان سالها شرکتهای تازهای شکل گرفتند و توان مالی شرکتها تقویت و امکان حضورشان پررنگ شد.
آن زمان هنوز حضور شرکتها و سرمایهگذاران خارجی امکانپذیر بود، بنابراین نمایشگاه جلوهای بینالمللی داشت. حتی تا اوایل دهه ۹۰ نیز همچنان شاهد حضور برخی شرکتها بودیم، اما بهدلیل شدت گرفتن تحریمها، این حضور بهتدریج محدود شد؛ هم در مورد شرکتهای خارجی و هم برندها.
بهویژه در دهه ۸۰ تعداد زیادی برند خارجی همراه با نمایندگیهایشان در ایران حضور داشتند. عمدتاً شرکتهای سختافزاری که در بازار ایران نماینده داشتند و همین حضور، رونق ویژهای به نمایشگاه میبخشید. ویژگی دیگری که طی سالها تغییر کرد، تحول همزمان صنعت فناوری اطلاعات بود. در آن دوره، شرکتهای سختافزاری و نرمافزاری بهطور جداگانه فعالیت میکردند، اما رفتهرفته ساختار این شرکتها تغییر پیدا کرد. دیگر به آن شکل، شرکتهای تامینکننده سختافزار در بازار ایران حضور ندارند و بهجای آن، پلتفرمها شکل گرفتند. درحالیکه در آن زمان اساساً مفهومی بهنام «پلتفرم» وجود نداشت. بهطور کلی، عواملی که باعث شکلگیری و قوام الکامپ در سالهای اولیه شد، رشد سریع توجه به رایانه، دسترسی محدود به اینترنت و شکلگیری شرکتهایی بود که به واردات سیستمهای کامپیوتری، قطعات و تجهیزات میپرداخت. پس از آن، سرمایهگذاری دولت در طرحهایی همانند «تکفا» جنبوجوش تازه در بازار فناوری اطلاعات ایران بهوجود آورد.
طرح «توسعه کاربری فناوری اطلاعات» یا همان تکفا، تحت هدایت شورای عالی اطلاعرسانی پیش میرفت. ریاست شورا و دبیری آن بر عهده آقای مهندس جهانگرد بود و این طرح با همراهی دستگاههای دولتی، بهویژه سازمان مدیریت و برنامهریزی (سازمان برنامه و بودجه)، پیش برده شد.
تجربهها و درسهای کلیدی که از دورههای اولیه الکامپ بهدست آمد، چه تاثیری در روند توسعه و ارتقای رویداد داشت؟
الکامپ در طول سالها هیچگاه «مغز متفکر» نداشت. یعنی اینطور نبود که الکامپ با هدف اثرگذاری بر صنعت یا پیگیری روندها و ترندهای فناوری پیش آمده باشد. چنین رویکردی در کار نبود؛ بلکه برگزاری آن بیشتر به شکل اقتضایی صورت میگرفت. شرایط اقتصاد کلان و خرد تعیین میکرد که کدام شرکتها از این فرصت تبلیغاتی برای خودشان استفاده کنند. مسئلهای که همیشه درباره الکامپ مطرح بوده، نبود دبیرخانه دائمی و شورای سیاستگذاری منسجم است. سالها الکامپ بهصورت دستبهدست میان مجریان مختلف برگزار میشد. شرکت سهامی نمایشگاهها هر سال برگزاری را به مجری واگذار میکرد که معلوم نبود سال بعد همچنان برگزارکننده باشد یا خیر؟
بنابراین نهتنها هیچ شورای سیاستگذاری شکل نمیگرفت، بلکه حتی مجری نمایشگاه هم قادر نبود برای سال آینده برنامهریزی کند. طبیعی است که از چنین نمایشگاهی انتظار چندانی نمیتوان داشت. هیچ طرح یا ایدهای پشت برگزاری الکامپ وجود نداشت و نمایشگاه صرفاً بهشکل تصادفی و اقتضایی برگزار میشد؛ ثبتنام انجام میشد و شرکتها حضور مییافتند.
کدام تحول تکنولوژیک و اجتماعی در دهههای گذشته بیشترین نقش را در رشد الکامپ ایفا کرد؟
الکامپ همواره بهصورت اقتضایی و براساس شرایط روز پیش میرفت و هرگز تفکر راهبردی پشت آن وجود نداشت. بنابراین، فناوریها بهطور مستقیم باعث رشد الکامپ نمیشدند، بلکه نمایشگاه صرفاً بستری برای تبلیغات، برندینگ و حضور شرکتها تلقی میشد.
البته در دورهای که رشد سریع و گسترده رایانه در ایران رخ داد، طبیعی بود که شرکتهای سختافزاری و عرضهکنندگان قطعات حضور پررنگ در الکامپ داشته باشند. در دورهای دیگر، زمانی که دولت سرمایهگذاری گسترده در حوزه فناوری اطلاعات انجام داد، شاهد حضور پررنگ دستگاههای دولتی در نمایشگاه بودیم و تعامل میان دولت و بخش خصوصی در آن فضا دنبال میشد. هرچند همزمان بخش سختافزار نیز همچنان رشد داشت.
در مقطع بعد، یعنی دوره رشد سریع کاربران اینترنت، با وجود سرعت پایین و دسترسی از طریق دایلآپ یا نمونههای اولیه ایدیاسال، شرکتهای ارائهدهنده خدمات اینترنت توجه زیادی در نمایشگاه جلب کردند. با شکلگیری اپراتورها و افزایش تعداد آنها، یعنی زمانی که همراه اول مستقل شد، ایرانسل و سپس رایتل به وجود آمد و رقابت به سمت اپراتورها سوق یافت. در نیمه دوم دهه ۹۰ نیز رشد استارتآپها در ایران آغاز شد و بخشی از نمایشگاه به استارتآپها اختصاص پیدا کرد. بسیاری از استارتآپها و شرکتهای موفق در آن دوره بهعنوان کسبوکارهای نوپا در الکامپ حضور داشتند.
بنابراین، الکامپ عملاً همراه با تحولات فناورانه و اجتماعی کشیده شد و جلو آمد، بیآنکه نقشه راه یا سیاستگذاری کلانی پشت آن وجود داشته باشد.
در دورههای گذشته الکامپ، چه نوآوریها و تغییراتی در ساختار و محتوای رویداد مشاهده شده است؟
همه نوآوریها ساختار و محتوای الکامپ را دستخوش تغییر کردند و این تغییرات عمدتاً ناشی از تحولات بازار بود. البته در دورههای گذشته، بهویژه در هفت، هشت دوره گذشته، اتفاقهای تازهای رخ داد. از زمانی که سازمان نظام صنفی رایانهای توانست برگزاری الکامپ را برای مدتی طولانی (که تا امروز نیز ادامه دارد) در دست بگیرد و با همکاری مجری آن را برگزار کند، تحولاتی شکل گرفت. از جمله راهاندازی بخش استارتآپی یا «الکاماستارز»، ایجاد بخشهایی همانند «الکامپیچ» و «الکامتاکز» بود. این موارد نشان داد اگر برگزاری نمایشگاه برای مدت طولانی در اختیار نهادی مشخص باشد، امکان شکلگیری برنامهریزی حداقلی و توجه به روندهای روز وجود دارد. اما در سالهای پیش از نیمه نخست دهه ۹۰، چنین امکانی هرگز فراهم نشد، زیرا الکامپ هیچگاه بهطور مستمر در اختیار نهادی نبوده است.
شعار امسال «سرمایهگذاری هوشمند، توسعه پایدار» چه پیامی به فعالان حوزه فناوری و سرمایهگذاران منتقل میکند؟
واقعیت این است که در طول سالهای گذشته، شعار الکامپ هیچگاه به جریان واقعی در نمایشگاه تبدیل نشده و صرفاً در حد شعار باقی مانده است؛ بدون آنکه پشتوانه عملی یا راهبردی داشته باشد. این یکی از نقاط ضعف اصلی الکامپ است.
در نمایشگاههای مشابه، معمولاً شعار براساس روندهای روز انتخاب میشود و رویکرد نمایشگاه نیز با آن هماهنگ میشود. اما در الکامپ متاسفانه چنین اتفاقی نیفتاده است؛ یعنی شعاری انتخاب میشود، اما در فضای نمایشگاه جاری نمیشود، نقشی در توسعه یا انتقال پیام خاصی ایفا نمیکند و اصولاً توجه چندانی هم به آن نمیشود. البته بخشهایی همانند «الکامپتاکس» اضافه شده است که در آن مباحثی مطرح میشود، اما همان نیز کارکرد تبلیغاتی دارد و هنوز نمیتوان گفت الکامپ به فضایی برای شکلگیری گفتمان و گفتوگو تبدیل شده است. در تمام این سالها، الکامپ صرفاً نمایشگاه در سادهترین معنای آن باقی مانده است.
طبیعتاً مشکلاتی که برگزارکنندگان و شرکتکنندگان با آن روبهرو هستند، مشابه مشکلهای سالهای گذشته و متاثر از شرایط اقتصاد در کشورمان است. مسئله تحریمها همواره تاثیرگذار بوده و اکنون نیز با اضافه شدن موضوع «مکانیسم ماشه»، فضای بیاعتمادی بیشتری بر کشور حاکم شده است که طبیعتاً در الکامپ هم نمود پیدا میکند. در الکامپ نیز با مشکل جابهجایی نمایشگاه به دلیل شرایط جنگ مواجه شدیم که آسیب زیادی به شرکتها و رویدادها وارد کرد. بسیاری از شرکتها حضورشان را لغو کردند. در حال حاضر نیز به نظر میرسد توجه و هیجان لازم در حوزه فناوری اطلاعات چندان وجود ندارد.
از سوی دیگر، همزمانی برگزاری الکامپ با شروع سال تحصیلی نیز حضور مردم را دشوار کرده است. بهطور کلی، مشکلاتی که امروز بخش ICT کشورمان با آن روبهرو است، در الکامپ هم منعکس میشود.
به نظر شما، الکامپ چگونه میتواند به رویداد مرجع و بینالمللی در حوزه فناوری تبدیل شود؟
در طول سالهای گذشته، حتی در دورههایی که تحریمها اعمال نمیشد، الکامپ هرگز نتوانست به سطح نمایشگاههای منطقهای همانند جیتکس دوبی برسد. دلیل اصلی این امر آن است که ایران همواره در حاشیه تعاملات بینالمللی قرار داشته و ارتباطات جهانیاش ضعیف بوده است. با اضافه شدن تحریمها، این محدودیتها چند برابر شد. از سوی دیگر، کشورهای همسایه در تمام این سالها سرمایهگذاری گسترده در این حوزه انجام دادهاند، توجه ویژهای به جذب سرمایه خارجی داشتهاند و نمایشگاههای ICT را بر پایه یک تفکر و استراتژی مشخص شکل دادهاند؛ چیزی که در مورد الکامپ هرگز وجود نداشته است.
البته اگر روزی شرایط اقتصادی در کشورمان بهطور معناداری تغییر کند، تحریمها برداشته شوند، امکان حضور شرکتهای خارجی فراهم شود و سرمایهگذاری خارجی در حوزه آیسیتی شکل بگیرد، شاید بتوان تصور کرد که الکامپ تا حدی جنبه بینالمللی پیدا کند. اما تبدیل آن به نمایشگاه مرجع، واقعبینانه نیست.
ساختار سیاستگذاری، تصمیمگیری و حکمرانی فناوری اطلاعات در کشورمان به شکلی است که چنین ظرفیتی برای شکلگیری نمایشگاه مرجع وجود ندارد. بهویژه با حضور رقبای قدرتمند و تثبیتشده در منطقه. شاید در دهه ۸۰ برخی چنین آرزویی در سر داشتند، اما واقعیت نشان داد توان تحقق آن در کشور وجود نداشته و از این پس نیز وجود نخواهد داشت. در نتیجه، باید الکامپ را صرفاً بهعنوان نمایشگاه داخلی در حوزه فناوری اطلاعات پذیرفت؛ در همین حد و نه بیشتر.