دورنمای فلز زرد
چرا خرید طلا از سوی بانکهای مرکزی جهان شدت گرفت؟
اهمیت طلا در اقتصاد جهانی تنها به ذخایر رسمی محدود نیست. طلا در بازارهای مالی دارایی سرمایهگذاری محبوب نیز شناخته میشود. سرمایهگذاران به دلیل نقدشوندگی بالا، فقدان ریسک اعتباری و مصونیت در برابر تورم به طلا روی میآورند. در زمان وقوع بحرانهای مالی یا تنشهای ژئوپولیتیک، تقاضای سرمایهگذاری برای طلا معمولاً افزایش مییابد، زیرا طلا کارنامهای درخشان در حفظ ارزش در دوران بحران دارد. همچنین طلا به دلیل عرضه محدود و هزینه بالای استخراج، در بلندمدت کمیاب میشود که به حفظ ارزش آن کمک میکند.
از منظر تاریخی، نقش پولی طلا نیز اهمیت دارد. تا چند دهه پیش، ارزش بسیاری از ارزهای معتبر جهان به طلا قابل تبدیل بود و بانکهای مرکزی برای حفظ ثبات پول ملی به خریدوفروش طلا میپرداختند. اگرچه امروز نظام پولی بر پایه دلار و ارزهای فیات است، اما طلا همچنان بهعنوان پشتوانه نامحسوس سیستم مالی مطرح است و نوسان آن میتواند بر انتظارات تورمی و سیاستهای بانکهای مرکزی تاثیر بگذارد. به بیان دیگر، طلا همبستگی معکوس با دلار آمریکا و سایر داراییهای مالی دارد،از اینرو ابزار متنوعسازی سبد داراییها تلقی میشود.
در کنار نقش مالی، طلا در جواهرسازی و برخی کاربردهای فناوری نیز سهم دارد. سالانه تقاضای قابلتوجهی از سوی صنایع جواهر و تقاضای مصرفی (بهویژه در کشورهایی همانند هند و چین) وارد بازار طلا میشود که حدود نیمی از تقاضای جهانی را تشکیل میدهد. هرچند کاربرد صنعتی طلا (مانند قطعات الکترونیکی و پزشکی) سهم کوچکتری نسبت به نقره دارد، کاربردهای تخصصی نیز بر اهمیت طلا بهعنوان فلزی با ویژگیهای فیزیکی منحصربهفرد میافزاید. مجموع این عوامل، طلا را به کالایی با نقش محوری در اقتصاد جهانی تبدیل کرده که تحولات آن فراتر از بازار کالایی ساده، بازتابی از شرایط کلان اقتصادی و رویکرد سیاستگذاران مالی است.
چشمانداز آینده
بازار طلا: در سال گذشته بازار طلا شاهد رکوردشکنیهایی بوده است. قیمت طلا در سال ۲۰۲۴ (به قیمتهای واقعی) از اوج تاریخی دوره بحران نفتی ۱۹۷۹ نیز فراتر رفت. این رشد تحت تاثیر عواملی همچون تنشهای ژئوپولیتیک، تورم بالا و تضعیف نسبی دلار آمریکا رخ داده است. چشمانداز آینده طلا به میزان زیادی وابسته به سیاستهای پولی و وضع اقتصاد کلان جهانی است. در صورت تداوم نرخهای بهره واقعی پایین یا منفی، جذابیت نگهداری طلا بهعنوان پوشش تورم حفظ میشود. هرچند افزایش نرخهای بهره اسمی میتواند هزینه نگهداری طلای بدون بهره را بالا ببرد، اما تجربه تاریخی نشان میدهد تقاضای طلا نسبت به نرخ بهره کمحساسیت است. برای مثال در دهه ۱۹۹۰ با وجود نرخهای بهره بالا، بانکهای مرکزی سالانه بهطور متوسط ۴۵۰ تن طلا میخریدند. از سوی دیگر، انتظار میرود ادامه نااطمینانیهای ژئوپولیتیک (همانند جنگها یا تنشهای تجاری) همچنان سرمایهگذاران و بانکهای مرکزی را به سمت طلا سوق دهد. تحلیلگران پیشبینی میکنند طلا نقش خودش را بهعنوان دارایی امن بلندمدت حفظ کند و حتی در رقابت با داراییهای نوظهوری همانند رمزارزها نیز جایگاهش را بهعنوان دارایی ملموس و مورد اطمینان از دست ندهد. بهعلاوه، رشد تقاضای مصرفی در بازارهای نوظهور (مثل طبقه متوسط روبه رشد در آسیا) میتواند به حمایت از قیمت طلا در بلندمدت کمک کند.
از منظر عرضه، رشد تولید معادن طلا محدود بوده است. تولید جهانی طلا در سالهای گذشته تقریباً ثابت بوده یا با رشد کمتر از یک درصد همراه بوده است. سرمایهگذاری ناکافی در اکتشاف معادن جدید و دشواریهای فنی استخراج، عرضه طلا را با محدودیت مواجه کرده است. این مسئله در کنار افزایش تقاضا، پتانسیل تداوم روند صعودی قیمت طلا را ایجاد میکند، مگر آنکه تحولات فناوری یا بازیافت طلا بهطور چشمگیری عرضه را افزایش دهد.
بازار نقره: نقره بهعنوان فلزی دومنظوره (هم فلز گرانبها و هم فلز صنعتی) چشمانداز متفاوتی با طلا دارد. در سال ۲۰۲۵ قیمت نقره جهش کمسابقهای را تجربه کرد و به رکورد تاریخی حدود ۵/۵۴ دلار در هر اونس در اکتبر این سال رسید. بازده نقره در سال ۲۰۲۵ (تا اوایل نوامبر) در حدود ۶۷ درصد افزایش یافت که حتی از رشد طلای همدوره (۵۲ درصد افزایش) فراتر بود. این رشد قابلتوجه نشاندهنده افزایش اقبال سرمایهگذاران به نقره بهعنوان دارایی جایگزین طلا و بهرهمندی از نوسان بیشتر بازار نقره است (نسبت قیمت طلا به نقره طی این دوره از بیش از ۱۰۰ به حدود ۷۸ کاهش یافت که حاکی از عملکرد قوی نقره نسبت به طلاست). بااینحال، سمتوسوی بلندمدت بازار نقره بیش از هر چیز به تقاضای صنعتی آن گره خورده است. نقره فلز کلیدی در صنایع الکترونیک، عکاسی صنعتی و بهخصوص فناوریهای انرژی پاک است. رشد انرژی خورشیدی نمونه بارز است. سلولهای فتوولتائیک (خورشیدی) از نقره بهعنوان رسانای الکتریکی استفاده میکنند و پیشبینی میشود طی دهه جاری میلادی مصرف نقره در بخش انرژی خورشیدی بهطور تجمیعی به حدود ۸۲۰ میلیون اونس تا سال ۲۰۳۰ برسد. همچنین در تولید خودروهای برقی و هیبریدی و تجهیزات الکتریکی، کاربرد نقره رو به افزایش است که تخمین زده میشود تا سال ۲۰۳۰ بیش از ۷۲۵ میلیون اونس نقره در این حوزهها مصرف شود. این رشد تقاضای ساختاری نقره در حوزه فناوری و صنعت، چشمانداز بلندمدت نقره را پررنگ میکند.
با وجود این، چالشهایی نیز در بازار نقره وجود دارد. بهرغم روند صعودی تقاضا، در سالهای گذشته عرضه نقره نتوانسته بهطور کامل پاسخگوی تقاضا باشد و بازار با کمبود ساختاری (کسری عرضه) مواجه شده است. برای پنجمین سال پیاپی تا سال ۲۰۲۵، تقاضای جهانی نقره از عرضه آن فراتر بوده که این امر به عوامل متعددی همچون محدودیت رشد تولید معادن، کاهش عیار معادن موجود و نیز انباشت سرمایهگذاری (صندوقهای قابل معامله و سکه و شمش) از سوی سرمایهگذاران نسبت داده میشود. در کوتاهمدت، رکوردشکنی قیمت نقره در سال ۲۰۲۵ سبب شده در برخی صنایع صرفهجویی و کاهش مصرف نقره در هر واحد محصول (thrifting) صورت گیرد. برای مثال تولیدکنندگان پنلهای خورشیدی بهدنبال کاهش میزان نقره در هر سلول برای کنترل هزینه هستند. این روند ممکن است رشد تقاضای فیزیکی نقره را تعدیل کند. مجموع چشمانداز بیانگر آن است که نقره به دلیل نقشی که در تحول بهسوی انرژیهای پاک و فناوریهای نوین دارد، در بلندمدت با تقاضای پایدار و رو به رشدی مواجه است و این میتواند قیمتهای آن را در سطوح تاریخی بالا نگه دارد.

خرید طلا از سوی بانکها
یکی از مهمترین تحولات بازار طلا در دهه گذشته، بازگشت بانکهای مرکزی به عرصه خریداران طلاست. پس از سالها (دهه 1990 و اوایل 2000) که بانکهای مرکزی عمدتاً فروشنده طلا بودند، از سال 2010 این روند معکوس شد. از سال 2010 به بعد بانکهای مرکزی جهان بهصورت پیوسته خالص خریدار طلا بودهاند. روند خرید خالص سالانه طلا از سوی بانکهای مرکزی بیانگر شتابگیری تقاضای رسمی طلا در سالهای گذشته بوده است.
پس از افزایش قابلتوجه خرید طلا از سوی بانکهای مرکزی در اواخر دهه ۲۰۱۰، این روند در سالهای 2022 و 2023 به اوج تاریخی رسید. در سال 2022 بانکهای مرکزی رکورد بیسابقه هزار و 136 تن طلا را به ذخایر خودشان افزودند که بالاترین میزان سالانه ثبتشده از 1950 به اینسو محسوب میشود. در سال 2023 نیز این روند قدرتمند تداوم یافت و حدود هزار و 37 تن طلا از سوی بانکهای مرکزی خریداری شد. به این ترتیب طی دو سال 2022 و 2023، بیش از دو هزار تن طلا به ذخایر رسمی جهان افزوده شد که بیش از یکچهارم کل خرید طلای بانکهای مرکزی در 14 سال گذشته را تشکیل میدهد. روند خرید در سال 2024 نیز کماکان قوی بود و برای سومین سال پیاپی خرید رسمی طلا بالای هزار تن باقی ماند.
دلایل این موج بیسابقه خرید طلا از سوی بانکهای مرکزی چیست؟ بررسیها و نظرسنجیهای بینالمللی چند عامل کلیدی را برجسته میکنند:
حفظ ارزش در بلندمدت و پوشش ریسک تورم: براساس نظرسنجی شورای جهانی طلا، مهمترین انگیزه بانکهای مرکزی برای نگهداری طلا نقش آن بهعنوان ذخیره ارزش بلندمدت و محافظ در برابر تورم است. طلا در درازمدت توانسته قدرت خرید را حفظ کند و در مواجهه با تورمهای افسارگسیخته ارزش خودش را از دست ندهد. بسیاری از بانکهای مرکزی نگران چاپ پول و افزایش بدهیهای دولتها هستند و طلا را سپری در برابر کاهش ارزش ارزهای فیات میدانند.
عملکرد مطلوب در دوران بحران: طلا در زمان بحرانهای مالی و بیثباتیهای سیاسی عملکرد بهتری نسبت به داراییهای دیگر داشته است. تجربه بحران مالی 2008 و پس از آن، بانکهای مرکزی را متوجه این حقیقت کرد که داشتن مقداری طلا در ترازنامه، در شرایط بحرانی میتواند ثباتبخش باشد. برای مثال، در جریان بحران مالی و رکود اقتصادی، قیمت طلا رشد کرد و ذخایر طلای بانکها به کمک ثبات ذخایرشان آمد. از اینرو طلا بهعنوان دارایی امن (Safe Haven) نزد سیاستگذاران پولی محبوبیت یافته است.
متنوعسازی سبد ذخایر و کاهش وابستگی به دلار: در سالهای گذشته بحث کاهش وابستگی به دلار آمریکا در میان قدرتهای اقتصادی و نوظهور مطرح بوده است. تحریمهای مالی و استفاده ابزاری از دلار در نظام بانکی جهانی (همانند مسدودسازی ذخایر ارزی روسیه در سال 2022) این روند را تشدید کرده است. طلا دارایی بدون ریسک اعتباری و مستقل از هر دولت است و گزینهای جذاب برای تنوعبخشی به ذخایر محسوب میشود. در نظرسنجی سال 2024 شورای جهانی طلا، حدود دوسوم بانکهای مرکزی متنوعسازی پورتفوی ذخایر را اصلیترین انگیزه خرید طلا عنوان کردهاند.
طلا نقش بیمه در برابر ریسکهای ژئوپولیتیک و تحریمی را ایفا میکند؛ بهطوری که برخی بانکهای مرکزی اقتصادهای نوظهور صراحتاً به انگیزه «نگرانی از تحریمها» در افزایش ذخایر طلای خود اشاره کردهاند. برای کشورهایی که با ریسک محدودیت دسترسی به ذخایر دلاری مواجهاند، نگهداری طلا راهکاری برای مصونسازی ذخایر تلقی میشود.
نقدشوندگی و کارکرد در بازار ارز: برخلاف تصور رایج، طلا دارایی نسبتاً نقدشوندهای در بازارهای بینالمللی است و میتواند در مواقع اضطراری برای دخالت در بازار ارز به کار رود. حجم معاملات روزانه طلا در بازارهای لندن و نیویورک به حدود 150 میلیارد دلار میرسد که قابل مقایسه با اوراق خزانهداری آمریکاست. تجربه تلاطمهای بانکی سال 2023 در آمریکا نشان داد حتی در اوج بحران، اختلاف قیمت خریدوفروش (اسپرد) طلا افزایش چندانی نیافت و بازار طلا عمق کافی داشت. این ویژگی طلا را بهعنوان ابزار نقدشونده در زمان بحران ارزی برای بانکهای مرکزی جذاب کرده است.
علاوه بر عوامل فوق، روندهای ژئوپولیتیک بلندمدت نیز بیتاثیر نبودهاند. شکلگیری ائتلافهای جدید اقتصادی (نظیر بریکس) و بحث استفاده از ارزهای محلی در تجارت میان این کشورها باعث شده طلا بهعنوان دارایی بیطرف برای تسویهحسابها مورد توجه قرار گیرد. برخی اقتصادهای آسیایی و خاورمیانه (همانند چین، روسیه، ترکیه و هند) در سالهای گذشته خریدهای طلای قابلتوجهی داشتهاند که وزن دلار و یورو را در ذخایر خودش کاهش دهند. بهطور کلی، بیشترین خریداران طلا بانکهای مرکزی بازارهای نوظهور بودهاند که در پی تقویت پشتوانه پول ملی و کاهش آسیبپذیری در برابر نوسان سیستم مالی بینالمللی هستند.
از منظر آماری، تغییر رویکرد بانکهای مرکزی بهخوبی قابل مشاهده است. در دهه 2010 میلادی میانگین خرید سالانه طلا از سوی بانکهای مرکزی حدود 510 تن بود. این رقم در سه سال گذشته به بیش از هزار تن در سال افزایش یافته است. اکنون کل ذخایر طلای رسمی جهان نزدیک به 36 هزار تن برآورد میشود که تقریباً به سطوح زمان نظام برتون وودز (اوج نقش تاریخی طلا در ذخایر) رسیده است. همچنین سهم طلا از ذخایر ارزی جهانی نیز از حدود 10 درصد در دهههای قبل به بیش از 20 درصد در سال 2024 ارتقا یافت. این ارقام همگی موید بازگشت قدرتمند طلا به کانون توجه سیاستگذاران پولی است.
طلا در ایران: ذخایر رسمی و رویکرد سرمایهگذاران
ذخایر رسمی طلا: ایران نیز همسو با روند جهانی طی سالهای گذشته اهتمام بیشتری به طلا نشان داده است. هرچند آمار رسمی بینالمللی از ذخایر طلای ایران همواره شفاف نبوده، اما گزارشهای داخلی حکایت از آن دارد که بانک مرکزی ایران سهم قابلتوجهی از ذخایرش را به طلا اختصاص داده است. به گفته مقامهای بانکی، ایران در سالهای گذشته با استفاده از فرصتهایی نظیر درآمدهای ارزی بلوکهشده، بخشی از این منابع را بهصورت طلا وارد کشورمان کرده است. آمارها نشان میدهد در سال ۱۴۰۱ (مارس 2022-مارس 2023) ایران حدود 100 تن طلا وارد کرده که ارزشی معادل هشت میلیارد دلار داشته است. بانک مرکزی ایران اعلام کرده که تا اوایل سال 2023 میلادی حدود ۲۰ درصد از کل ذخایر ارزی را به طلا تبدیل کرده است. این اقدام بخشی از راهبرد کشورمان برای تنوعبخشی به ذخایر و مقاومت در برابر تحریمها بوده است. بهویژه پس از تشدید تحریمهای مالی و محدودیت دسترسی ایران به دلار و یورو، طلا بهعنوان دارایی راهبردی برای پشتوانه پول ملی اهمیت بیشتری یافت. کاهش تعرفه واردات طلا به صفر در اواخر سال 2022 نیز گامی در جهت تسهیل ورود طلا و تقویت ذخایر رسمی محسوب میشد.
براساس برآوردهای غیررسمی، ذخایر رسمی طلای ایران طی دو دهه گذشته با نوسان مواجه بوده است. در سال 2012 منابع خبری از رقم قابلتوجه حدود 900 تن طلا در ذخایر ایران خبر میدادند که به نظر میرسد اغراقآمیز بوده یا بخشی از آن در سالهای بعد صرف مداخله در بازار ارز شده است. گزارشها حاکی از آن است که ذخایر طلای بانک مرکزی ایران در میانه دهه 2010 تا حدود 90 تن کاهش یافته بود. اما در سالهای گذشته با سیاست خرید و واردات طلا، این ذخایر دوباره ترمیم شده است. هرچند رقم دقیق فعلی اعلام نمیشود، اما شواهد نظیر همان 100 تن واردات در یکسال و تخصیص ۲۰ درصد ذخایر به طلا نشان میدهد موجودی طلای ایران به بالاترین سطح در چند دهه گذشته رسیده است. تقویت ذخایر طلا برای ایران دو کارکرد اصلی داشته است. نخست، پشتوانهای برای ریال در شرایط افت ارزش پول ملی و تورم بالا فراهم کرده و دوم، بهعنوان حائلی در برابر بازگشت تحریمهای بینالمللی عمل میکند. طلا دارایی فیزیکی است که خارج از نظام بانکی دلاری نگهداری میشود و دسترسی به آن تحت تاثیر محدودیتهای سوئیفت یا فشارهای سیاسی قرار نمیگیرد.
رفتار سرمایهگذاران و مردم: فرهنگ سرمایهگذاری در طلا در میان مردم ایران ریشهدار است. سکههای طلا و جواهرات همواره یکی از رایجترین محلهای پسانداز خانوارهای ایرانی در کنار ارزهای خارجی و مستغلات بودهاند. در سالهای گذشته با تشدید تورم و کاهش ارزش ریال، این تمایل به وضوح افزایش یافته است. براساس گزارش شورای جهانی طلا، تقاضای کل طلا (شامل جواهرات، سکه و شمش) در ایران طی 9 ماه ابتدایی سال 2025 به حدود 58 تن رسیده که ایران را در رتبه پنجم جهان از نظر تقاضای مصرفی طلا قرار داده است. این رقم قابلتوجه حتی از کشورهایی همچون امارات و بسیاری از اقتصادهای بزرگ اروپایی بالاتر است و تنها پس از چین، هند، ایالاتمتحده و ترکیه قرار دارد. عطش خرید طلا در ایران ناشی از ترکیب عواملی همانند حفظ ارزش دارایی در برابر تورم دورقمی و بیثباتی ارزی، نبود گزینههای سرمایهگذاری جایگزین پربازده داخلی و نگرش فرهنگی مثبت به طلا بهعنوان سرمایه امن است.
یکی از نمودهای علاقه مردم به طلا، بازار پررونق سکههای بهار آزادی و امامی است که همچون ابزار سرمایهگذاری خرد استفاده میشوند. تغییرات قیمت سکه طلا در ایران بازتاب نوسان نرخ ارز و اونس جهانی طلاست و سرمایهگذاران خرد ایرانی بهدقت این بازار را دنبال میکنند. در دورههایی که ارزش ریال تضعیف میشود یا چشمانداز تورمی روبه افزایش است، تقاضای سفتهبازانه برای سکه و طلای آبشده نیز افزایش مییابد که باعث جهش بیشتر قیمتها میشود. این رفتار دوری سرمایهگذاران از پول ملی و حرکت به سوی داراییهای حقیقی طلا، چالشی برای سیاستگذاران اقتصادی، اما درعینحال نشاندهنده اعتماد جامعه به طلا همچون پناهگاه مالی است.
از منظر بازار رسمی، در سالهای گذشته تلاش شده با راهاندازی ابزارهای نوین مانند گواهی سپرده سکه طلا در بورس کالا و صندوقهای سرمایهگذاری طلا، این تقاضا به کانالهای رسمی هدایت شود. هرچند این اقدامات تا حدی موفق بوده، اما همچنان بخش اعظم معاملات طلا در بازار سنتی (صرافیها و طلافروشیها) انجام میشود و طلای فیزیکی ترجیح نخست سرمایهگذاران ایرانی است. حتی در مقاطعی که قیمت طلا به رکوردهای جدید رسیده، شواهد نشان میدهد خانوارهای ایرانی بهجای فروش طلای ذخیرهشده، اغلب تمایل به نگهداری آن داشتهاند، با این دید که طلا پشتوانه مالی اطمینانبخشی در فضای اقتصادی پرتلاطم در کشورمان است.
نتیجهگیری
طلا و نقره بهعنوان دو فلز گرانبها از دیرباز نقش اساسی در اقتصاد و فرهنگ مالی جهان داشتهاند. طلا همچنان در کانون نظام مالی بینالمللی حضور دارد. بانکهای مرکزی بهدلیل ملاحظات امنیت مالی و راهبردی، ذخایر طلای را به بالاترین سطوح در چند دهه گذشته رساندهاند و سرمایهگذاران نیز در مواجهه با عدم قطعیتهای اقتصادی، طلا را پناهگاه مطمئنی قلمداد میکنند. نقره نیز با برخورداری از کاربردهای صنعتی گسترده، جایگاه ویژهای در آینده اقتصاد سبز پیدا کرده و رشد تقاضای آن نویدبخش تداوم اهمیت این فلز در سالهای پیشرو است. بررسی چشمانداز بازار طلا و نقره نشان میدهد که ترکیبی از عوامل سنتی (مانند نقش پوشش ریسک در برابر تورم و بیثباتی) و عوامل نوظهور (مانند تحولات فناوری و ژئوپولیتیک) بر این بازارها اثرگذار است.
برای اقتصاد ایران، طلا نهتنها بخشی از راهبرد تابآوری در برابر فشارهای خارجی است، بلکه در سطح خرد نیز یکی از ارکان سرمایهگذاری مردم است. افزایش سهم طلا در ذخایر رسمی ایران و تقاضای بالای داخلی برای طلا بیانگر آن است که در فضای بیثباتی اقتصادی، اعتماد به پول ملی کاهش و تمایل به داراییهای حقیقی افزایش مییابد. هرچند این روند میتواند چالشی برای سیاستگذاران پولی باشد، اما از منظر کلان، نشاندهنده اهمیت حیاتی طلا در حفظ ثبات مالی و اطمینانبخشی به بازیگران اقتصادی است.
در مجموع، صنعت طلا و نقره در حال تجربه دورهای پرفروغ است. طلا بار دیگر جایگاه تاریخیاش را بهعنوان پشتوانه اقتصاد جهانی تحکیم کرده و نقره به واسطه نقشی که در فناوریهای آیندهنگر دارد بر اهمیت خودش افزوده است. سیاستگذاران، سرمایهگذاران و حتی عموم مردم بیش از پیش به این دو فلز به دید استراتژیک مینگرند. استمرار روند کنونی حاکی از آن است که طلا و نقره نهتنها یادگاری از گذشته اقتصاد نیستند، بلکه عناصر کلیدی در معماری آینده نظام مالی و صنعتی جهان است.