داستان یک کراوات؛
دیپلماسی فرهنگی و سفیری که روایت میسازد
محمدرضایی فرد: کیم جونپیو، سفیر کره جنوبی در ایران، که پیشتر ترانههای «جانِ مریم» و «پرسون پرسون» را به زبان فارسی اجرا کرده، این بار در بازدید از شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان و چند مجموعه دیگر، با کراواتی منقش به ابیات فارسی در خط نستعلیق ظاهر شد. این تصمیم، در ادامه کنشهای فرهنگی گذشته او، نشان میدهد سفیر کره آگاهانه و احتمالاً با برنامهای مشخص، در حال برداشتن گامهایی برای ارتباط با قلب و بدنه اجتماعی مردم ایران است.
این حرکت کوچک، نمونهای از چیزی است که کارشناسان «دیپلماسی فرهنگی» مینامند. فراتر از سخنرانیها و مذاکرات، دیپلماسی فرهنگی میتواند پیامهای صمیمی و غیررسمی را منتقل و بهنوعی دریچهای به قلب جامعه باز کند. کراواتی با ابیات فارسی نه صرفا یک پوشش، بلکه نمادی از احترام به فرهنگ میزبان و تلاشی برای ایجاد اعتماد است که نوعی پیوند انسانی با جامعه هدف برقرار میکند. این انتخاب سفیر کره بهخوبی نشان که در روابط بینالملل، جزئیاتی هرچند کوچک مانند نوع کراوات تا چه اندازه میتواند موثر باشد.
از همین منظر، میتوان سفیر کره را بهنوعی سازنده محتوایی دید که نهتنها یک نماینده رسمی دولت بلکه کسی است که با زبان فرهنگ، روایت سازی میکند. اجرای ترانههای فارسی و پوشیدن کراوات نستعلیق، همگی بخشی از یک روایت غیررسمی هستند که مردم میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. از این منظر میتوان گفت دیپلماسی عمومی، زمانی اثرگذار است که مخاطب با سفیر و رفتارهایش ارتباط انسانی برقرار کند و نه صرفاً نقش یک مقام رسمی را مشاهده کند. بنابراین میتوان گفت موفقترین سفیران امروز کسانی هستند که فراتر از پروتکل، روایت میسازند و داستانی از کشورشان به جهان منتقل میکنند.
البته این اقدام سفیر را میتوان از منظر دیگری هم بررسی کرد و آن برند سازی ملی است. وقتی یک سفیر خارجی از اِلمانها و نمادهای فرهنگی یک کشور بهره میبرد، به جهان نشان میدهد که این فرهنگ و هنر قابلیت تاثیرگذاری و اعتبار بینالمللی دارد. خط نستعلیق، موسیقی فارسی و ادبیات کلاسیک، همه بخشی از قدرت نرم ایران و نشات گرفته از یک تمدن غنی هستند؛ سرمایههایی که اگر به شکل هدفمند استفاده شوند میتوانند در ایجاد تصویری فرهنگی از ایران در عرصه بینالملل موثر باشند. بنابراین سفیر کره با استفاده از کراوات نستعلیق، عملاً این سرمایه نرم را برجسته کرد و بیآنکه نیازی به تبلیغات رسمی باشد، گواهی به قدرت فرهنگی ایران داد.
اما چرا چنین حرکات ظاهراً ساده، اثرگذاری عمیقی دارند؟ جواب این سوال را باید در ارتباط انسانی جستوجو کرد. روانشناسی ارتباطات میگوید افراد بیش از آنکه تحت تاثیر سخنان رسمی و استدلالهای خشک قرار بگیرند، با اشتراکات احساسی و نمادهای مشترک ارتباط میگیرند. یک کراوات، یک ترانه یا حتی یک لبخند صادقانه میتواند با از بین بردن دیوارهای بیاعتمادی، فضایی برای گفتوگو و تعامل فراهم کند.
البته بهتر است بدانیم این رویکرد، تنها مختص کره جنوبی نیست. نمونههای جهانی زیادی وجود دارد که نشان میدهند رهبران و دیپلماتها با استفاده از نمادهای فرهنگی و پوششهای بومی کشورهای میزبان، ارتباط خود را با مردم تقویت میکنند. جاستین ترودو، نخستوزیر سابق کانادا، بارها بالباسهای محلی در جمع مردم ظاهرشده؛ رؤسای جمهور آمریکا مثل جیمی کارتر، جورج بوش و باراک اوباما نیز گاهی بالباس محلی کشور میزبان ظاهرشدهاند.
در مورد کره جنوبی، مواردی چون غذای کیمچی گرفته تا سبکی از موسیقی که اصطلاحا کی پاپ نام گرفته، گویای این است که قدرت نرم وقتی آگاهانه و خلاقانه به کار گرفته شود، میتواند بسیار تاثیرگذار باشد و با ایجاد یک برند ملی در عرصه بینالمللی، جای خود را در اذهان مردم جهان باز کند و مقدمهای قوی برای تقویت گردشگری و اقتصاد فرهنگ باشد. بهبیاندیگر این قدرت نرم میتواند پایهای برای تعاملات بلندمدت فراهم کند و شرایطی را به وجود آورد که شعار سالیان دراز کشور، اقتصاد بدون نفت، به عمل نزدیک شود.
دقیقا در همین نقطه است که ایران بافرهنگی عظیم و غنی خود فرصت بزرگی دارد. حافظه فرهنگی غنی، موسیقی سنتی و خط نستعلیق، ابزارهایی هستند که میتوانند به شکل غیرمستقیم، تصویر ایران را در جهان ارتقا دهند اما پرواضح و پیداست که استفاده از چنین سرمایههایی نیازمند یک نگاه آگاهانه و استراتژیک است که به نظر چندان در عمل اجرایی نمیشود.
یادگیری از نمونههای موفق جهان و توجه به ظرفیتهای داخلی کشور فرصت بزرگی برای ایران است تا سهم بزرگتری از صحنه دیپلماسی فرهنگی داشته باشد. در جهانی که تنشها و رقابتهای سیاسی با محوریت خاورمیانه زیاد است، دیپلماسی فرهنگ میتواند نوعی دیپلماسی صلح باشد.