photo_2025-12-01_12-29-40 copy

به نظر شما در حال حاضر بزرگ‌ترین مشکل تولیدکنندگان رزین در کشور چیست؟

 اگر بخواهم صادقانه بگویم، بزرگ‌ترین چالش ما در حال حاضر، گرفتار شدن در دور باطل رکود تورمی است. رکود و تورم هم‌زمان، به شکلی متناقض‌نما، اما کاملاً واقعی، کل صنعت کشور را دربرگرفته است. از یک طرف تقاضا در بازار داخلی کاهش پیدا کرده، چون قدرت خرید صنایع پایین‌دستی و مصرف‌کننده نهایی افت کرده؛ از طرف دیگر، هزینه‌های تولید به دلیل تورم، به‌ویژه در انرژی، مواد اولیه، حقوق نیروی انسانی و حمل‌ونقل، مدام در حال افزایش است.

 این دو عامل همدیگر را تشدید می‌کنند. هرچه تورم بالا می‌رود، رکود عمیق‌تر می‌شود و در نتیجه بنگاه‌ها نقدینگی کمتری برای گردش سرمایه دارند. در چنین شرایطی، تولیدکننده بین دو دیوار فشرده می‌شود: از یک سو هزینه‌ها بالا می‌رود و از سوی دیگر، بازار توان پرداخت ندارد. این وضعیت، مثل منگنه‌ای است که روزبه‌روز تنگ‌تر می‌شود.

اجرای رای شورای رقابت درباره عرضه استایرن مونومر را تا چه حد در ثبات قیمت محصولات خود موثر می‌دانید؟

 اگر این مصوبه درست و شفاف اجرا شود، می‌تواند اثر مثبتی بر بازار داشته باشد. شورای رقابت در واقع آمده تا جلوی انحصار در عرضه مواد اولیه را بگیرد و شرایطی ایجاد کند که مصرف‌کنندگان واقعی بتوانند مستقیماً در بازار رقابتی حضور داشته باشند.

 در حال حاضر، در بازارهایی مثل استایرن مونومر، گاهی شاهد رقابت‌های کاذب هستیم؛ یعنی به دلیل کمبود عرضه یا تمرکز فروش در دست چند واحد خاص، قیمت‌ها به‌صورت غیرمنطقی بالا می‌رود. وقتی چند واسطه یا تولیدکننده بزرگ در عرضه دخالت دارند، در نهایت هزینه تمام‌شده برای تولیدکنندگان رزین افزایش می‌یابد و این افزایش قیمت، به مصرف‌کننده نهایی منتقل می‌شود.

 اگر عرضه استایرن مونومر در بستر رقابتی واقعی صورت بگیرد و تولیدکنندگان رزین بتوانند بدون تبعیض از منابع تامین بهره‌مند شوند، نه‌تنها ثبات قیمت برقرار می‌شود، بلکه پیش‌بینی‌پذیری بازار مواد اولیه نیز افزایش می‌یابد. پیش‌بینی‌پذیری برای تولیدکننده یعنی امکان برنامه‌ریزی، یعنی آرامش و اعتماد برای سرمایه‌گذاری.

موانع توسعه بازار صادرات این محصول را در چه می‌دانید؟ و به‌طورکلی توسعه صادرات را در گرو چه عواملی می‌دانید؟

در حوزه صادرات، اولین مانع و شاید اصلی‌ترین، تحریم‌هاست. شما هرچقدر هم تولیدکننده توانمندی باشید، وقتی قرار است کالایتان را به کشوری دیگر بفرستید، از مرحله اول یعنی ارسال اسناد تا مرحله نهایی یعنی انتقال پول، با سدهایی مواجه می‌شوید که بسیاری از آن‌ها از کنترل ما خارج است.

برای مثال، حتی اگر محصول ما، چه رزین غیراشباع باشد، چه آلکید یا هر نوع رزین دیگر، مشتری خارجی پیدا کند، به‌محض اینکه می‌فهمند مبدا کالا ایران است، می‌گویند: «ما نمی‌توانیم از ایران خرید کنیم؛ چون در تحریم هستید، نمی‌توانیم پول بفرستیم.» در این مرحله، تولیدکننده ناچار است به سراغ مسیرهای غیرمستقیم و پرهزینه برود؛ یعنی کالا را از طریق واسطه‌ها یا کشورهای ثالث صادر کند.

اما این تازه بخشی از ماجراست. چون از آن طرف، واردات مواد اولیه نیز سخت شده است. در واقع ما برای صادرات محصول نهایی نیاز به واردات برخی مواد پایه داریم. وقتی تخصیص ارز با تاخیر یا محدودیت انجام می‌شود، تولید به طور طبیعی متوقف یا کند می‌شود.

نتیجه این می‌شود که هم در سمت صادرات و هم در سمت تولید، با مانع روبه‌رو هستیم. تحریم‌ها مثل زنجیری هستند که از دو سو به پای تولیدکننده بسته شده است: از یک طرف صادرات را محدود می‌کند، از طرف دیگر تامین مواد اولیه را.

توسعه صادرات، فقط به معنای پیداکردن مشتری خارجی نیست. توسعه واقعی زمانی رخ می‌دهد که شما بتوانید در بازار هدف مستقر شوید، با مشتریان مذاکره کنید، قراردادهای پایدار ببندید و از ثبات در روابط تجاری برخوردار باشید.

اما در شرایط فعلی، ما وقتی با مشتری خارجی مذاکره می‌کنیم، به‌محض اینکه اسم ایران می‌آید، طرف مقابل با تردید برخورد می‌کند. می‌گوید: «ما نمی‌توانیم از مبدا شما کالا وارد کنیم و نمی‌توانیم پول برای شما بفرستیم.» این یعنی بی‌اعتمادی ساختاری ناشی از تحریم‌ها.

در چنین وضعیتی، تولیدکننده ایرانی ناچار است وقت و انرژی خود را صرف پیداکردن مسیرهای دورزدن تحریم کند، درحالی‌که باید وقت خود را صرف بهبود کیفیت، بهره‌وری و نوآوری کند. به زبان ساده‌تر، ما به‌جای تمرکز بر «توسعه بازار»، مدام درگیر «حاشیه بقا» هستیم.

اگر بتوانیم از مسیرهای رسمی بانکی و بیمه‌ای به بازارهای هدف متصل شویم و دولت به‌جای مداخله دستوری، نقش تسهیل‌گر را ایفا کند، بدون تردید ایران می‌تواند در رزین‌های پلی‌استری و آلکیدی، یکی از بازیگران مهم منطقه شود. ما از نظر دانش فنی، تجربه و حتی کیفیت، چیزی از رقبای ترکیه‌ای یا هندی کمتر نداریم؛ فقط نیاز به ثبات سیاستی و ارتباط مالی پایدار داریم.

مشکلات تولید در حال حاضر شامل چه مسائلی است؟

در بین تمام چالش‌ها، چیزی که بیش از همه تولیدکنندگان را آزار می‌دهد، کمبود نقدینگی و عملکرد انقباضی سیستم بانکی است.

ببینید، وقتی تورم سالانه ۴۰ تا ۵۰ درصد است، هزینه‌های جاری شرکت‌ها به‌صورت ماهانه افزایش پیدا می‌کند. از طرفی، نرخ سود بانکی بالا و دسترسی به تسهیلات دشوار شده است. بانک‌ها به‌جای اینکه شریک تولید باشند، بیشتر نقش ناظر سخت‌گیر را بازی می‌کنند. گرفتن یک تسهیلات ساده، ماه‌ها طول می‌کشد، وثایق سنگین می‌خواهند و عملاً برای واحدهای متوسط و کوچک، مسیر را می‌بندند.

در این شرایط، تولیدکننده برای تامین نقدینگی ناچار می‌شود از منابع شخصی استفاده کند یا فروش نقدی را فدای فروش مدت‌دار کند. نتیجه این می‌شود که گردش مالی بنگاه‌ها مختل می‌شود.

از سوی دیگر، نوسان نرخ ارز و سیاست‌های متغیر در تخصیص آن، برنامه‌ریزی تولید را تقریباً ناممکن کرده است. یک تولیدکننده نمی‌داند سه ماه بعد، نرخ ارز و قیمت مواد اولیه در چه سطحی است. وقتی پیش‌بینی‌پذیری از بین برود، سرمایه‌گذاری هم متوقف می‌شود.

به همه این‌ها باید افزایش هزینه‌های انرژی، مالیات‌های ناگهانی، و عدم همراهی دستگاه‌های اجرایی را هم اضافه کرد. در واقع ما با یک زنجیره از موانع روبه‌رو هستیم که از تامین مواد اولیه تا فروش محصول نهایی را تحت‌فشار گذاشته است.