چالشهای سرمایهگذاری در صنعت پتروشیمی بررسی شد
تمرکز بر تولید محصولات پایه

این اعداد بهخوبی نشان میدهند که بخش قابلتوجهی از سرمایهگذاریها هنوز روی محصولات پایه متمرکز است، نه روی صنایع پاییندستی که ارزش افزوده بالاتری ایجاد میکنند. بررسی دادههای گمرک هم این تصویر را تایید میکند؛ صادرات متانول و اوره طی پنج سال اخیر بیش از ۶۰درصد از تولید داخلی را تشکیل داده است، درحالیکه صادرات پلیمرها و محصولات پاییندستی کمتر از ۲۰درصد تولید کل است. این اختلاف نشان میدهد که شعار «تکمیل زنجیره ارزش» در عمل هنوز بهطور کامل محقق نشده است.
تحلیل روندها هم بیانگر آن است که بسیاری از طرحهای صنایع تکمیلی بدون مطالعه بازار و بر اساس صرفا ظرفیت خوراک اجرا شدهاند. به همین دلیل، ظرفیت نصبشده و ظرفیت واقعی تولید پاییندستی با هم فاصله زیادی دارند و این فاصله نشاندهنده پراکندگی سرمایه و عدم تمرکز روی زنجیرههای ارزش افزوده است. این وضعیت باعث میشود که کشور همچنان وابسته به صادرات محصولات پایه باشد و فرصتهای ایجاد ارزش افزوده در صنایع پاییندستی از دست برود.
درحالیکه ایران سالانه حدود ۶میلیون تن متانول و ۷میلیون تن اوره صادر میکند، میزان صادرات محصولات پاییندستی مانند پلیاتیلن و پلیپروپیلن کمتر از ۲میلیون تن است. این تفاوت نشاندهنده اولویت سرمایهگذاری در تولید محصولات میانی به جای تمرکز بر محصولات با ارزش افزوده بالاتر است. بررسی روند پنج ساله صادرات نیز نشان میدهد که سهم محصولات پاییندستی از کل صادرات پتروشیمی از ۲۵درصد به حدود ۱۸درصد کاهش یافته است، که بیانگر کندی توسعه صنایع تکمیلی و عدم تکمیل زنجیره ارزش است. پراکندگی جغرافیایی کارخانهها نیز بر مشکل افزوده است؛ بسیاری از طرحها در مناطقی اجرا شدهاند که دسترسی به زیرساختهای حملونقل و بازارهای هدف محدود است.
در مقابل، تمرکز روی چند منطقه خاص میتوانست با کاهش هزینههای لجستیک و افزایش بهرهوری، سهم صنایع پاییندستی را بیشتر کند. این دادهها نشان میدهند که سرمایهگذاریهای پراکنده، هم منابع مالی را هدر داده و هم کارکرد کل زنجیره ارزش را کاهش داده است. تحلیل کارشناسی نیز حاکی از آن است که بدون سیاستگذاری دقیق و تمرکز بر بازارهای صادراتی، ادامه این روند ممکن است باعث افزایش وابستگی به صادرات محصولات پایه شود و فرصتهای رشد داخلی صنایع تکمیلی را محدود کند.
طرحهای برنامه هفتم
بر اساس اطلاعات اعلامشده در برنامه هفتم توسعه و بستههای سرمایهگذاری وزارت نفت، بیش از ۴۰ پروژه در بخش صنایع تکمیلی پتروشیمی تعریف شده است. مجموع سرمایهگذاری این پروژهها بیش از ۵میلیارد دلار برآورد میشود، اما بررسی جزئیات نشان میدهد که تنها حدود ۳۰ درصد این سرمایهگذاری به پروژههای پاییندستی اختصاص یافته است. مابقی سرمایهگذاری به تولید محصولات پایه و میانی تعلق گرفته است که نشان میدهد هنوز تمرکز اصلی بر تولید محصولات با ارزش افزوده پایین است.
علاوه بر این، زمانبندی بسیاری از این پروژهها با تامین خوراک و زیرساختهای حملونقل همخوانی ندارد، که ریسک عدم بهرهبرداری کامل از ظرفیت نصبشده را افزایش میدهد. دادههای گمرک و گزارشهای وزارت نفت نیز نشان میدهد که بعضی از طرحها هنوز مراحل اولیه ساخت را طی میکنند، درحالیکه بازارهای هدف برای محصولات پاییندستی در داخل و خارج از کشور آمادهاند.
این وضعیت نشان میدهد که پراکندگی سرمایه و عدم برنامهریزی هماهنگ میتواند بهجای تکمیل زنجیره ارزش، موجب اتلاف منابع و افزایش وابستگی به صادرات محصولات پایه شود. کارشناسان تاکید دارند که تمرکز بر پروژههای استراتژیک پاییندستی، با توجه به ظرفیت خوراک موجود، میتواند بیشترین ارزش افزوده را ایجاد کند و سیاستهای توسعه برنامه هفتم را به واقعیت نزدیکتر سازد.
زیرساختها همگام نیستند
یکی از مهمترین عوامل بازدارنده تکمیل زنجیره ارزش، پراکندگی جغرافیایی کارخانههای پتروشیمی و صنایع تکمیلی است. بررسی نقشه مناطق صنعتی نشان میدهد که بخش عمدهای از کارخانههای تولید محصولات پایه و میانی در مناطق جنوبی کشور و نزدیک به منابع خوراک متمرکز شدهاند، درحالیکه صنایع پاییندستی و واحدهای فرآوری محصولات پاییندستی در نقاط پراکنده و بعضا دور از بازارهای مصرف داخلی واقع شدهاند. این پراکندگی منجر به افزایش هزینههای حملونقل و کاهش بهرهوری کل زنجیره ارزش میشود. دادههای وزارت نفت نشان میدهد که متوسط فاصله واحدهای پاییندستی تا واحدهای تولید خوراک حدود ۵۰۰ کیلومتر است و این فاصله در مناطق شمالی و مرکزی کشور تا ۸۰۰ کیلومتر نیز میرسد.
علاوه بر این، زیرساختهای لجستیکی مانند شبکه ریلی، خطوط لوله و ترمینالهای بارگیری در برخی از مناطق بهطور کامل آماده بهرهبرداری نیستند و این وضعیت باعث کاهش سرعت توسعه صنایع پاییندستی میشود. کارشناسان تاکید دارند که تمرکز سرمایه و طراحی متناسب با زیرساختها میتواند هزینهها را کاهش دهد و بهرهوری کل زنجیره را افزایش دهد. در غیر این صورت، پراکندگی سرمایه نه تنها مانع تکمیل زنجیره ارزش میشود، بلکه ریسک مالی پروژهها را نیز افزایش میدهد و ممکن است برخی کارخانهها بدون بهرهبرداری کامل باقی بمانند.
ضرورت تمرکز بر بازار
تکمیل زنجیره ارزش تنها به سرمایهگذاری و تولید محدود نمیشود، بلکه توجه به بازار و تقاضا اهمیت حیاتی دارد. دادههای گمرک نشان میدهد که در پنج سال اخیر، بخش عمدهای از محصولات پایه و میانی ایران به بازارهای خارجی صادر شده و تقاضای داخلی برای محصولات پاییندستی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بهعنوان مثال، ایران سالانه بیش از ۶میلیون تن متانول صادر میکند، درحالیکه پلیاتیلن و پلیپروپیلن داخلی کمتر از یکسوم تولید را پوشش میدهند. این اختلاف نشان میدهد که سیاستگذاری بر پایه ظرفیت خوراک و نه بر اساس نیاز واقعی بازار انجام شده است.
تحلیل کارشناسی نیز تاکید میکند که بدون مطالعه دقیق بازار و پیشبینی تقاضا، پروژههای پاییندستی نمیتوانند با ظرفیت کامل فعالیت کنند و سرمایهگذاری انجامشده ممکن است بازدهی کافی نداشته باشد. به همین دلیل، برخی از طرحهای پاییندستی علیرغم آماده بودن زیرساختها، همچنان با مشکل فروش روبهرو هستند و تولید آنها کمتر از ظرفیت نصبشده است. تمرکز بر نیاز بازار، هم داخلی و هم خارجی، میتواند نقش مهمی در تحقق شعار تکمیل زنجیره ارزش ایفا کند و از هدررفت منابع و پراکندگی سرمایه جلوگیری کند.
سهم پاییندستیها کمتر از انتظار
مطالعه روند پنج ساله سرمایهگذاری در صنایع پتروشیمی نشان میدهد که سهم پروژههای پاییندستی کمتر از یکسوم کل سرمایهگذاریها است. گزارشهای وزارت نفت حاکی از آن است که بیش از ۷۰درصد سرمایهگذاریها روی تولید محصولات میانی مانند متانول، اوره و الفینها متمرکز شده است، درحالیکه پروژههای پلیمر و محصولات پاییندستی سهم کمتری دارند. این الگوی سرمایهگذاری باعث شده است که ظرفیت تولید محصولات پایه به طور قابلتوجهی افزایش یابد، اما صنایع تکمیلی و پاییندستی همچنان در مراحل ابتدایی توسعه باقی بمانند.
علاوه بر این، پراکندگی جغرافیایی و عدم هماهنگی با بازار، بهرهوری این سرمایهگذاریها را کاهش داده است. بررسی پروژههای برنامه هفتم توسعه نشان میدهد که بسیاری از واحدها هنوز مراحل طراحی و ساخت را طی میکنند، درحالیکه بازار داخلی و خارجی آمادگی جذب محصولات پاییندستی را دارد. این وضعیت نشان میدهد که بدون تمرکز روی پروژههای استراتژیک و هماهنگی بین خوراک، زیرساخت و بازار، سرمایهگذاریها بازدهی مورد انتظار را ایجاد نخواهند کرد و پراکندگی سرمایه همچنان مشکل اصلی زنجیره ارزش باقی میماند.
پراکندگی سرمایه ریسک ایجاد میکند
با وجود چالشهای موجود، فرصتهای قابلتوجهی برای تکمیل زنجیره ارزش در ایران وجود دارد. ظرفیت خوراک موجود، منابع مالی و بازارهای صادراتی بالقوه، همگی زمینهساز توسعه صنایع پاییندستی هستند. بهعنوان مثال، با سرمایهگذاری هدفمند روی پروژههای پلیمر و صنایع پاییندستی در نزدیکی بازارهای داخلی و بنادر صادراتی، میتوان ارزش افزوده بیشتری ایجاد کرد و وابستگی به صادرات محصولات پایه را کاهش داد.
از سوی دیگر، پراکندگی سرمایه و نبود هماهنگی میان زیرساختها، بازار و خوراک، ریسکهای مالی و عملیاتی قابلتوجهی ایجاد میکند. دادههای گمرک نشان میدهد که برخی محصولات پاییندستی با ظرفیت کمتر از ۵۰ درصد تولید میشوند، که نشاندهنده عدم بهرهبرداری کامل از سرمایهگذاریهای انجامشده است. کارشناسان تاکید میکنند که برنامهریزی دقیق و تمرکز بر پروژههای کلیدی پاییندستی، با توجه به ظرفیت خوراک و بازارهای هدف، میتواند هم فرصتهای ایجاد ارزش افزوده را افزایش دهد و هم ریسکهای مالی و عملیاتی را کاهش دهد. بنابراین، ایران با اصلاح سیاستهای سرمایهگذاری و تمرکز بر بازار، میتواند گامهای موثری در جهت تکمیل زنجیره ارزش بردارد و از پراکندگی سرمایه جلوگیری کند.
اصلاح سیاستها مسیر را هموار میکند
تحلیل دادهها و روندهای سرمایهگذاری نشان میدهد که ایران هنوز در مرحله گذار بین تولید محصولات پایه و تکمیل زنجیره ارزش قرار دارد. سهم بالای محصولات میانی در سرمایهگذاریها و صادرات، پراکندگی جغرافیایی کارخانهها، و عدم تمرکز بر بازارهای هدف، همگی نشان میدهد که شعار تکمیل زنجیره ارزش هنوز بهطور کامل محقق نشده است. با این حال، ظرفیت خوراک، منابع مالی و بازارهای صادراتی موجود، فرصتهای ارزشمندی برای توسعه صنایع پاییندستی و افزایش ارزش افزوده فراهم میکنند.
تمرکز بر پروژههای استراتژیک، هماهنگی میان خوراک، زیرساخت و بازار، و سرمایهگذاری هدفمند در مناطق مناسب، میتواند مسیر تکمیل زنجیره ارزش را هموار کند و از پراکندگی سرمایه جلوگیری کند. دادههای رسمی، روندهای سرمایهگذاری و صادرات، و تحلیل کارشناسی همگی نشان میدهند که ایران در صورت اصلاح سیاستها و برنامهریزی دقیق، قادر است به تحقق شعار تکمیل زنجیره ارزش نزدیک شود و فرصتهای اقتصادی قابلتوجهی ایجاد کند.