رویای 16‌میلیون‌تن  تولید

محدودیت خوراک، فناوری‌های قدیمی و تمرکز بر پلیمرهای پایه، موانعی هستند که بدون رفع آن‌ها، هدف‌های اعلام‌شده ممکن است تحقق نیابد. هم‌زمان، جایگاه راهبردی ایران در منابع و موقعیت جغرافیایی، فرصت‌هایی فراهم می‌کند که استفاده از آنها به سیاستگذاری و سرمایه‌گذاری هوشمندانه نیاز دارد.

بازار جهانی پلیمر در دو دهه اخیر به یکی از مهم‌ترین موتورهای محرک اقتصاد صنعتی جهان تبدیل شده است. سهم این مواد در زنجیره‌های ارزش متعدد صنعتی و مصرفی به شدت افزایش یافته و در صنایع مختلف از خودروسازی، تجهیزات پزشکی و انرژی‌های نو گرفته تا بسته‌بندی، ساختمان، نساجی و کالاهای مصرفی، حضور پلیمرها به چشم می‌آید. 

بیش از یک‌سوم مصرف جهانی پلیمرها به بسته‌بندی اختصاص دارد و بخش‌های ساختمان و نساجی هرکدام ۱۵درصد از کل بازار را در اختیار دارند؛ این سه حوزه در مجموع حدود ۷۰درصد مصرف جهانی پلیمر را تشکیل می‌دهند. کشورهای چین، ایالات متحده و کره‌جنوبی بخش عمده‌ای از ظرفیت تولید جهانی پلیمرهای پایه و مهندسی را در اختیار دارند و سیاست‌های صنعتی این کشورها به شکل مستقیم بر عرضه و قیمت جهانی تاثیر می‌گذارد. تولید جهانی پلیمر در سال ۲۰۲۲ بیش از ۴۰۰‌میلیون تن برآورد شده و پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۵۰ به حدود یک‌میلیارد تن برسد. 

این رشد شتابان با توجه به محدودیت‌های زیست‌محیطی و ضرورت تولید پلیمرهای زیست‌تخریب‌پذیر، پرسشی اساسی ایجاد می‌کند که آیا تمرکز صرف بر افزایش ظرفیت تولید بدون به‌روزرسانی فناوری و توجه جدی به چالش‌های زیست‌محیطی، می‌تواند سود واقعی ایجاد کند؟ 

واقعیت آن است که در بسیاری از کشورها، رشد کمی بدون تحول کیفی، اثرات بلندمدت محدود و حتی پیامدهای زیست‌محیطی منفی داشته است. این پرسش برای کشور ما نیز اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا برنامه‌های توسعه ظرفیت تولید پلیمر تنها زمانی می‌توانند اثر واقعی اقتصادی و صادراتی داشته باشند که با نوآوری فناورانه و سیاستگذاری بلندمدت هماهنگ شوند. بدون این هماهنگی، افزایش ظرفیت عددی ممکن است تنها تصویری خوش‌بینانه از وضعیت صنعت ارائه دهد، بدون آن‌که تغییر بنیادین در عملکرد واقعی مجتمع‌ها حاصل شود.

  آسیا، میدان رقابت و مصرف

آسیا امروز نقش اصلی را در رشد مصرف جهانی پلیمر ایفا می‌کند و کشورهایی مانند چین، هند، کره‌جنوبی و کشورهای جنوب شرق آسیا موتور محرک این بازار به‌شمار می‌روند. رشد طبقه متوسط، توسعه صنایع بسته‌بندی و غذایی و ایجاد زیرساخت‌های صنعتی سبب شده تقاضا برای پلیمرهای پایه مانند پلی‌اتیلن، پلی‌پروپیلن و پلی‌وینیل کلراید به شدت افزایش یابد. در این میان، جایگاه ایران به دلیل منابع خوراک و موقعیت جغرافیایی استراتژیک، می‌تواند در بازار منطقه‌ای نقشی تعیین‌کننده ایفا کند؛ با این حال، بهره‌برداری کامل از این موقعیت مستلزم اصلاح سیاست‌ها، جذب سرمایه و انتقال فناوری است. 

بازارهای آسیایی به‌سرعت به سمت محصولات نوین و با ارزش افزوده بالا حرکت می‌کنند و رقبا با تکیه بر نوآوری و بهره‌وری، سهم خود را گسترش داده‌اند. در چنین فضایی، ایران با تمرکز عمده بر پلیمرهای پایه و ظرفیت اسمی، در معرض این پرسش قرار دارد که چگونه می‌تواند حضور موثر و پایدار داشته باشد. در شرایط فعلی، ظرفیت اسمی کشور اگرچه چشم‌گیر است، اما بدون توسعه زنجیره پایین‌دستی و محصولات تخصصی، امکان رقابت واقعی در بازارهای جهانی محدود خواهد بود. بنابراین مساله این است که برنامه‌های توسعه ایران تا چه اندازه با نیازهای نوآورانه بازار هماهنگ شده‌اند و آیا می‌توانند مزیت استراتژیک منابع و موقعیت جغرافیایی کشور را به سود رقابتی تبدیل کنند.

   تاریخچه و ظرفیت فعلی

تاریخچه تولید پلیمر در ایران نشان می‌دهد که این صنعت مسیر طولانی و پرچالشی را طی کرده است. تولید نخستین محصول پلیمری کشور، پلی‌وینیل کلراید، در اواخر دهه ۱۳۴۰ آغاز شد و از آن زمان، ظرفیت تولید پلیمرها به تدریج گسترش یافته است. امروز ظرفیت تولید محصولات پلیمری ایران حدود ۹‌میلیون تن برآورد می‌شود و بر اساس برنامه‌های توسعه‌ای، هدف‌گذاری برای رسیدن به ۱۶‌میلیون تن تا پایان برنامه هفتم در نظر گرفته شده است. این جهش عددی به‌ظاهر چشم‌گیر، اما همزمان سوال‌هایی جدی ایجاد می‌کند. بسیاری از مجتمع‌های تولیدی به دلیل محدودیت در تامین خوراک، فناوری‌های قدیمی، کمبود نیروی متخصص و مشکلات زیرساختی، از توان واقعی خود استفاده نمی‌کنند. 

بنابراین ظرفیت اسمی اعلام‌شده، اغلب با ظرفیت عملی بهره‌برداری فاصله دارد و رشد اعلامی ممکن است تنها در سطح آمار و ارقام باقی بماند. واقعیت این است که توسعه واقعی صنعت پلیمر بدون رفع این موانع، به تحقق اهداف تعیین‌شده نزدیک نخواهد شد. از این رو پرسش مهم این است که چگونه می‌توان با وجود محدودیت‌های عملیاتی، جهش عددی هدف‌گذاری شده را به رشد واقعی تبدیل کرد، آن هم در شرایط رقابتی منطقه‌ای و جهانی که رقبای ایران با فناوری پیشرفته و سرمایه‌گذاری مستمر، سهم بازار را گسترش می‌دهند.

ارزش افزوده و ضرورت تغییر مسیر

یکی از نکات محوری در تحلیل صنعت پلیمر ایران، تفاوت ارزش اقتصادی تولید مواد پایه و پلیمرهای با ارزش افزوده است. ارزش متانول در بازار جهانی حدود ۳۰۰دلار به ازای هر تن برآورد می‌شود، درحالی‌که متوسط ارزش پلیمرهای تولیدی کشور حدود ۱۰۰۰دلار است. این اختلاف ارزش اقتصادی، توجیه‌کننده حرکت از تولید مواد پایه به سمت تولید پلیمرهای با ارزش افزوده بالا است؛ حرکتی که می‌تواند اشتغال‌زایی، کاهش وابستگی به واردات و تقویت حضور ایران در بازار جهانی را به همراه داشته باشد. 

با این حال، تولید پلیمر به تنهایی ارزش افزوده واقعی ایجاد نمی‌کند؛ زمانی این ارزش تحقق می‌یابد که محصولات به صنایع پایین‌دستی منتقل شده و در قالب کالاهای مصرفی یا صنعتی با ارزش افزوده بالاتر به بازار عرضه شوند. تمرکز صرف بر پلیمرهای پایه بدون توسعه صنایع پایین‌دستی، نتیجه‌ای مشابه خام‌فروشی خواهد داشت، حتی اگر ظرفیت تولید افزایش یابد. از این رو، پرسش کلیدی این است که آیا برنامه‌های توسعه، ایجاد زنجیره ارزش کامل و شبکه تولید و توزیع رقابتی را در دستور کار دارند یا هدفگذاری‌ها همچنان محدود به ظرفیت اسمی و رشد عددی است.

داده‌ها و فاصله میان ظرفیت اسمی و عملی

آخرین آمار شرکت ملی صنایع پتروشیمی نشان می‌دهد تعداد مجتمع‌های پلیمری ایران از ۳ مجتمع در سال ۲۰۰۲ به ۳۱ مجتمع در سال ۲۰۲۴ رسیده است و حدود ۲۶ طرح پلیمری نیز در دست اجراست که پیش‌بینی می‌شود تا ۲۰۲۸ تکمیل شوند. ظرفیت اسمی مجتمع‌ها در عسلویه ۲‌میلیون و ۸۵۰ هزار تن، در ماهشهر ۳‌میلیون و ۸۸۰ هزار تن و در سایر مناطق ۲‌میلیون و ۶۴۱ هزار تن اعلام شده است.

بیشترین سهم تولید به پلی‌اتیلن سنگین با ۲‌میلیون و ۴۱۵ هزار تن، پلی‌اتیلن سبک با ۱‌میلیون و ۳۷۵ هزار تن و پلی‌پروپیلن با ۱‌میلیون و ۲۷۰ هزار تن اختصاص دارد. با وجود این ظرفیت‌ها، فاصله میان ظرفیت اسمی و ظرفیت عملی بهره‌برداری، موانعی جدی ایجاد کرده است. 

بسیاری از مجتمع‌ها به دلیل محدودیت خوراک، فناوری‌های قدیمی و مشکلات زیرساختی قادر به استفاده از توان کامل خود نیستند. در صادرات نیز تمرکز اصلی همچنان بر پلی‌اتیلن سنگین و سبک است و سهم پلیمرهای تخصصی و زیست‌تخریب‌پذیر اندک است. 

این داده‌ها نشان می‌دهد که صرف اعلام افزایش ظرفیت، بدون اصلاح زیرساخت‌ها و توسعه محصولات پیشرفته، تصویری خوش‌بینانه ارائه می‌دهد و واقعیت بهره‌برداری را منعکس نمی‌کند.

 گلوگاه توسعه پایدار

فناوری یکی از محورهای حیاتی برای توسعه صنعت پلیمر در ایران است. بیشتر مجتمع‌های پلیمری کشور با فناوری‌های قدیمی فعالیت می‌کنند و توان تولید پلیمرهای مهندسی یا زیست‌تخریب‌پذیر را ندارند. 

درحالی‌که بازار جهانی به سرعت به سمت تولید مواد پلیمری هوشمند، سبک و سازگار با محیط زیست حرکت می‌کند، ایران هنوز تمرکز عمده خود را بر پلیمرهای پایه معطوف کرده است. بدون به‌روزرسانی فناوری، جذب سرمایه خارجی و همکاری‌های بین‌المللی، افزایش ظرفیت عددی نمی‌تواند به ارزش افزوده واقعی و رشد پایدار منجر شود. 

این شکاف فناورانه، سوال مهمی ایجاد می‌کند: اگر توان تولید پیشرفته و نوآورانه نداشته باشیم، افزایش ظرفیت چه معنا و سودی برای اقتصاد ملی دارد؟ پاسخ به این پرسش، تعیین‌کننده مسیر آینده صنعت پلیمر ایران خواهد بود.

  فرصت اقتصادی

صنعت پلیمر می‌تواند نقش کلیدی در ایجاد ارزش افزوده، اشتغال و تقویت حضور ایران در بازار جهانی ایفا کند؛ اما تحقق این ظرفیت‌ها تنها با تکیه بر منابع طبیعی ممکن نیست. هماهنگی میان ظرفیت تولید، فناوری و سیاست‌های سرمایه‌گذاری، شرط لازم برای رقابت واقعی در بازار جهانی است. سه محور اساسی برای دستیابی به اهداف عبارت از تضمین تنوع و پایداری خوراک، جذب سرمایه داخلی و خارجی با سیاست‌های پایدار و توسعه فناوری و تولید پلیمرهای پیشرفته و زیست‌پایه هستند. این محور‌ها می‌توانند مسیر رشد واقعی و پایدار را ایجاد کنند و شکاف میان ظرفیت عددی و بهره‌برداری عملیاتی را کاهش دهند. 

بدون تحقق این سه محور، جهش عددی ظرفیت تولید پلیمر، تنها بر کاغذ بزرگ به نظر می‌رسد و تحول واقعی اقتصادی و صادراتی حاصل نخواهد شد. افزایش ظرفیت تولید پلیمر می‌تواند یکی از بزرگ‌ترین تحولات صنعتی ایران باشد، اما شکاف میان هدفگذاری و واقعیت، نشان می‌دهد بدون اصلاح ساختارها و بازتعریف مسیر توسعه، رشد عددی به معنای تحول واقعی نخواهد بود. صنعت پلیمر بیش از هر زمان دیگری نیازمند تصمیم‌هایی است که میان ظرفیت واقعی، فناوری و بازار جهانی تعادل برقرار کنند و آینده‌ای پایدار و ارزش‌آفرین ایجاد نمایند.