فولاد در گلوگاه لجستیک

نگاهی به آمار رسمی سال ۱۴۰۳ نشان میدهد که زنجیره فولاد کشور از مرحله کنسانترهسازی تا محصولات نهایی، مجموعا حدود به ۲۲۳میلیون تن (مواد اولیه ۱۷۰، محصولات میانی ۳۱ و محصولات نهایی ۲۲) را تولید کرده است. این عدد تنها یک شاخص تولید نیست بلکه معادل ۲۲۳میلیون تن «نیاز به جابهجایی»، «هماهنگی در حمل» و «مدیریت زیرساخت» است. با این حجم تولید، هر گلوگاهی در حملونقل میتواند به اختلالی زنجیرهای در سراسر صنعت تبدیل شود.
اگر این عدد را در مقیاس جهانی در نظر بگیریم، جایگاه ایران در نقشه فولاد جهان معنای دقیقتری پیدا میکند. بر اساس تازهترین گزارش انجمن جهانی فولاد در سال ۲۰۲۴ میلادی مجموع تولید فولاد خام جهان به رقمی بالغ بر یکمیلیارد و ۸۸۲میلیون تن رسیده است. ایران با ثبت تولید حدود ۳۱.۴میلیون تن فولاد خام در همین سال توانسته همچنان جایگاه دهمین تولیدکننده بزرگ فولاد جهان را حفظ کند. این در حالی است که میزان رشد تولید کشور در سال ۲۰۲۴ نسبت به سال پیش از آن نیز مثبت بوده و با وجود همه تنگناهای داخلی و فشارهای خارجی، مسیر باثباتی را طی کرده است. بنابراین ایران امروز نه در حاشیه، بلکه در متن نقشه جهانی فولاد قرار دارد.
سکوت سنگین جادهها و ریلهای فراموششده
در حال حاضر بیش از ۷۰ درصد حمل مواد و محصولات فولادی در ایران از طریق جاده و کامیون انجام میشود. این در حالی است که در کشورهای صنعتی سهم حمل ریلی در زنجیره فولاد بیش از نیمی از کل حمل را شامل میشود. سیستم حملونقل جادهای کشور با ناوگانی که بخش عمده آن فرسوده و غیر متخصص در حمل کالای فله و سنگین است، پاسخگوی چنین بار سنگینی نیست. حمل اسلب سنگین، کنسانتره و گندله با وسایل حمل عمومی بهجای واگنهای مخصوص، هزینهبر، پرریسک و در نهایت ناکارآمد است.
در مقابل، شبکه حملونقل ریلی با وجود مزیتهای رقابتی فراوان (از جمله هزینه کمتر، کاهش مصرف سوخت و پایداری محیطزیستی)، سهمی کمتر از ۳۰ درصد در حمل مواد اولیه دارد. کمبود خطوط اختصاصی ریلی برای معادن، ضعف اتصال مراکز فولادی به شبکه ریلی، کمبود شدید واگنهای تخصصی، کمبود مراکز و تجهیزات مدرن تخلیه و بارگیری ریلی، کمبود لکوموتیو و نیروی کشش از جمله عواملی هستند که مانع توسعه این بخش شدهاند.
رتبه دهم در تولید؛ رتبه ۱۲۳ در لجستیک
ایران امروز با تولید ۳۱میلیون تن فولاد میانی در جایگاه دهمین کشور تولیدکننده فولاد جهان ایستاده است. این جایگاه افتخارآمیز حاصل سرمایهگذاری گسترده در ظرفیتسازی و بومیسازی فناوری در بخش معدن و فولاد است.
اما همین ایران، در گزارش بانک جهانی در سال ۲۰۲۳ در شاخص عملکرد لجستیک (LPI) رتبهای پایینتر از ۱۲۳ در میان ۱۳۹ کشور بهدست آورده است. این شکاف ژرف میان رتبه صنعتی و رتبه لجستیکی کشور، معنایی روشن دارد: ساختار حملونقل و لجستیک کشور از پشتیبانی اصولی یک صنعت در تراز جهانی ناتوان است.
این تضاد، تنها یک آمار نیست بلکه نمود عینیِ گلوگاهی است که مزیتهای صنعتی را به ضد خود بدل میکند. صنایع بالادستی و پاییندستی فولاد در ایران در نبود یک شبکه لجستیکی موثر، مجبور به تحمل هزینههای سنگین، اتلاف زمان و کاهش سودآوری شدهاند. این وضعیت بهویژه در صادرات فولاد با توجه به رقابت شدید جهانی و حساسیت قیمت، به شدت آسیبزاست.
هزینههای پنهان لجستیک بر پیکره رقابتپذیری
واقعیت آن است که صنعت فولاد ایران نه به خاطر ضعف در تولید بلکه به دلیل چالشهای حملونقل، بخشی از توان صادراتی و سودآوری خود را از دست میدهد. هزینه حمل جادهای مواد اولیه از معادن دوردست تا کارخانهها گاه تا ۳۰ درصد قیمت تمامشده محصول را تشکیل میدهد. از سوی دیگر، تاخیرهای ناشی از محدودیتهای حمل در کنار فصلی بودن مصرف انرژی (قطعی برق و گاز)، سبب کاهش تولید، افزایش دپوی ناخواسته و بینظمی در برنامهریزی تولید و فروش میشود.
در عرصه صادرات نیز، ضعف زیرساختهای لجستیکی در بنادر جنوبی کشور از جمله بندرعباس و بندر امام خمینی، نارساییهای جدی در هماهنگی بین خطوط حمل، انبارداری و ترخیص کالا ایجاد کرده است. صادرات فولاد به ویژه اسلب، بیلت و ورق نیازمند دپوی سازمانیافته، بارگیری سریع و حمل یکپارچه از کارخانه تا کشتی است؛ موضوعی که در غیاب هابهای لجستیکی تخصصی همچنان یک آرزو باقی مانده است.
تجربه دیگران و مسیر پیش رو
در دهه اخیر، کشورهایی مانند هند، ترکیه و چین با تمرکز بر بازطراحی شبکه لجستیکی فولاد نهتنها بهرهوری داخلی را افزایش دادهاند بلکه سهم بیشتری از بازار جهانی را نیز به دست آوردهاند. چین با سرمایهگذاری وسیع در خطوط ریلی تخصصی،هابهای صادراتی و اتصال هوشمند لجستیکی میان معادن و فولادسازان مدل الهامبخشی برای کشورهای در حال توسعه فراهم کرده است.
ضرورت یک «سند ملی لجستیک فولاد»
صنعت فولاد ایران نمیتواند و نباید تنها از مسیر افزایش تولید و ظرفیتسازی حرکت کند درحالیکه ابزار انتقال این تولیدات به دست مصرفکننده نهایی همچنان ناکارآمد، پرهزینه و پرچالش باقی بماند. اکنون زمان آن رسیده است که مسوولان صمت، وزارت راه و شرکتهای بزرگ معدنی و فولادی کشور، در قالب یک جبهه مشترک، سند ملی لجستیک فولاد را تدوین و اجرا کنند. این سند میتواند شامل توسعه خطوط اختصاصی ریلی، ایجادهابهای لجستیکی منطقهای در استانهایی مانند یزد، کرمان، هرمزگان، خوزستان، خراسان و غیره، اصلاح تعرفههای حمل، مشوقهای صادراتی و توسعه زیرساختهای بندری تخصصی برای فولاد باشد.
سخن پایانی
صنعت فولاد، اگرچه نماد قدرت صنعتی ایران است اما بدون یک لجستیک هوشمند، کارآمد و هماهنگ، نمیتواند نقش خود را در توسعه اقتصادی کشور بهدرستی ایفا کند. لجستیک نه فقط یک ابزار پشتیبان، بلکه یکی از بازوهای راهبردی آیندهنگر صنعت فولاد است. امروز، بیش از هر زمان دیگر وقت آن است که این بازوی خاموش به جایگاه واقعی خود در سیاستگذاری صنعتی باز گردد.
* تحلیلگر لجستیک و زنجیره تامین