بازار سرمایه؛ مسیر محتوم تامین مالی کسب‌وکارهای کوچک و متوسط

در اقتصاد ایران نیز، به‌رغم سهم قابل‌توجه بنگاه‌های کوچک و متوسط از نظر تعداد، متاسفانه سهم آنها از تولید ناخالص داخلی، صادرات غیرنفتی و خلق ارزش افزوده، با ظرفیت بالقوه‌شان فاصله بسیاری دارد. یکی از دلایل این شکاف، نبود سیاست‌های منسجم حمایتی، دشواری‌های تامین مالی، و محدودیت‌های ساختاری در زنجیره تامین و بازارهای داخلی و بین‌المللی است.

در شرایطی که اقتصاد کشور تحت‌تاثیر فشارهای خارجی و محدودیت‌های ساختاری داخلی نیازمند تنوع‌بخشی به منابع رشد است، توجه ویژه به تقویت بنگاه‌های کوچک و متوسط می‌تواند مسیری پایدار و کم‌هزینه‌ برای توسعه اشتغال، کاهش وابستگی به نفت و افزایش تاب‌آوری اقتصادی باشد.

تجربه جهانی نیز گواهی روشن بر این واقعیت است. در کشورهای توسعه‌یافته، بنگاه‌های کوچک و متوسط سهمی بیش از ۹۰درصد از تعداد بنگاه‌ها، بیش از ۶۰درصد اشتغال و سهم قابل‌توجهی از صادرات را به خود اختصاص داده‌اند.

اکنون که کشور در مرحله‌ای حساس از بازسازی اقتصادی و بازتعریف اولویت‌های توسعه‌ای قرار دارد، زمان آن رسیده است که بنگاه‌های کوچک و متوسط از حاشیه به متن سیاستگذاری اقتصادی منتقل شوند. حمایت هدفمند دولت از طریق تسهیل مالی، کاهش موانع اداری، تقویت زیرساخت‌های صادراتی و توسعه نهادهای واسط مالی می‌تواند بستر مناسبی برای شکوفایی این بخش فراهم سازد.

اگرچه بنگاه‌های بزرگ با ظرفیت‌های گسترده سرمایه‌گذاری نقش مهمی در صنایع مادر دارند، اما این بنگاه‌های کوچک و متوسط‌ هستند که پویایی، تنوع و عمق واقعی اقتصاد را شکل می‌دهند. بی‌توجهی به آنها، به‌منزله نادیده گرفتن ظرفیت‌های درونی اقتصاد ملی است.

کسب‌وکارهای کوچک و متوسط در اقتصاد ایران با چالش‌های گوناگونی روبه‌رو هستند که یکی از مهم‌ترین آنها، بحران تامین مالی است. در واقع ادامه حیات این بنگاه‌ها به واسطه عواملی مانند محدودیت منابع، دارایی‌های مشهود محدود و ظرفیت وثیقه‌گذاری پایین، به‌شدت در معرض ریسک عدم تامین منابع مالی مورد نیاز قرار دارد. در گذشته نه‌چندان دور بازار پول تنها گزینه دردسترس برای این کسب‌و‌کارها بود اما در سال‌های اخیر چرخش رویکرد به سمت بازار سرمایه به‌عنوان یک جایگزین پایدار (و صد البته پرچالش) برای تامین مالی بنگاه‌های اقتصادی معادلات سنتی گذشته را بر هم زده است.

بازار سرمایه می‌تواند به جای منابع محدود و انقباضی بانک‌ها، بستری شفاف و ساختاریافته برای جذب منابع مردمی و نهادی فراهم کند. از سوی دیگر تامین مالی از بازار سرمایه به بنگاه‌ها اجازه می‌دهد بدون تحمیل فشار بازپرداخت‌های کوتاه‌مدت بانکی، در مقیاس ریالی بزرگ‌تر به منابع میان‌مدت و بلندمدت دسترسی یابند. این نوع تامین مالی خصوصا برای سرمایه‌گذاری در خطوط تولید، توسعه فناوری یا نوسازی تجهیزات حیاتی است.

یکی از مزیت‌های اصلی بازار سرمایه تنوع ابزارهای مالی است. SMEها می‌توانند از ابزارهایی چون اوراق مرابحه، اوراق اجاره، اوراق منفعت و اوراق سلف استاندارد برای تامین سرمایه استفاده کنند.

البته باید این نکته مهم را در نظر گرفت که تعامل با بازار سرمایه مستلزم شفاف‌سازی مالی، حسابرسی و انضباط مالی است. هرچند این فرآیند باعث بهبود عملکرد داخلی بنگاه، اعتماد سرمایه‌گذاران و بانک‌ها خواهد شد اما در کوتاه‌مدت بعضا باعث تحمیل هزینه‌های مازاد به شرکت می‌شود.

از دیگر موانع موجود جهت تامین مالی از بازار سرمایه می‌توان به ساختارهای فرآیندی پیچیده و فرآیندهای اداری در‌هم‌تنیده اشاره کرد. بسیاری از SMEها فاقد دانش تخصصی برای تعامل کارا با بازار سرمایه هستند. لذا جهت تسهیل و پیشبرد امور مرتبط با فرآیندهای پیچیده انتشار اوراق، نیاز به نهادهای واسط مالی که به صورت تخصصی در این زمینه فعالیت می‌کنند، وجود دارد.

به شهادت تجربه یکی دیگر از عواملی که مقبولیت تامین مالی از بازار سرمایه را نزد بعضی از صاحبان کسب‌و‌کار کمرنگ کرده، هزینه‌های اولیه انتشار است. هزینه‌هایی مانند مشاور عرضه، ضامن، حسابرس معتمد و بازارگردان ممکن است برای SMEها سنگین باشد. اما باید در نظر گرفت که به دلیل دوره‌های بازپرداخت میان‌مدت و بلندمدت این هزینه‌ها با صرفه‌جویی‌های دیگر جبران می‌شود.

با توجه به رویکرد جدید بازار سرمایه به کسب‌و‌کارهای کوچک و متوسط و همچنین اهتمام جدی به تسهیل و تسریع در فرآیند جذب منابع از مسیر بازار سرمایه می‌توان اوراق مرابحه و اوراق اجاره را به دلیل ماهیت شرعی و ساختار باثبات، مناسب‌ترین ابزارها برای این بنگاه‌ها در نظر گرفت. این اوراق معمولا با پشتوانه کالا، تجهیزات یا دارایی فیزیکی منتشر می‌شوند و سرمایه‌گذاران در ازای خرید آن، در جریان بازپرداخت و درآمد ناشی از آن شریک می‌شوند.

در سال‌های اخیر برخی شرکت‌های متوسط در حوزه‌های سلامت، صنایع غذایی و حمل‌ونقل موفق به انتشار اوراق مرابحه شده‌اند که نشان‌دهنده ظرفیت اجرای این مدل برای بنگاه‌های کوچک‌تر نیز هست. با حمایت نهادهایی مانند شرکت فرابورس، سازمان بورس، صندوق توسعه ملی و صندوق‌های ضمانت، این مسیر می‌تواند توسعه بیشتری نیز پیدا کند.

اقتصاد ایران برای خروج از رکود و دستیابی به رشد پایدار، نیازمند آزادسازی ظرفیت تولید در بنگاه‌های کوچک و متوسط است. تامین مالی از مسیر بازار سرمایه، به‌ویژه با ابزارهایی مانند اوراق مرابحه و اوراق اجاره، نه‌تنها استقلال مالی این بنگاه‌ها را افزایش می‌دهد، بلکه آنها را به بازیگران موثرتر در اقتصاد ملی تبدیل می‌کند.

در پایان باید اشاره کنم که تغییر ذهنیت از «بانک‌محوری» به «بازارمحوری» در تامین مالی، ضرورتی حیاتی برای آینده SMEها و در نهایت، برای آینده اقتصاد ایران است.

* دکترای مدیریت مالی