افزایش راندمان در تهران؟

  ضرورت نوسازی زیرساخت‌های فرسوده

بخش قابل‌توجهی از شبکه توزیع برق تهران دهه‌ها است بدون بازسازی اساسی فعالیت می‌کند و همین فرسودگی مداوم نه تنها به افزایش نرخ تلفات فنی در خطوط منجر شده بلکه احتمال بروز خاموشی‌های ناگهانی را نیز بالا برده است، زیرا تجهیزات کهنه و فاقد استانداردهای جدید در برابر تنش‌های حرارتی ناشی از افزایش بار تابستانه تاب‌آوری پایینی دارند و در صورت بروز خطا در بخشی از مدار، به‌جای عملکرد حفاظتی، خود به نقطه گسترش اختلال تبدیل می‌شوند.

به همین دلیل، برنامه برای جایگزینی کابل‌ها، پایه‌ها، مقره‌ها و اتصالات فرسوده با تجهیزات جدیدتر از نظر فنی اقدامی ضروری به‌شمار می‌رود، زیرا این به‌روزرسانی‌ها ظرفیت انتقال جریان را افزایش می‌دهد، مقاومت الکتریکی شبکه را کاهش می‌دهد و به کاهش اتلاف انرژی کمک می‌کند که در نهایت هزینه تولید و خرید برق را برای کل کشور پایین می‌آورد.

در شرایطی که تهران بیش از یک‌چهارم مصرف پیک کشور را به خود اختصاص می‌دهد، تلفات کوچک در این کلان‌شهر می‌تواند معادل مصرف کامل چند شهر متوسط باشد و از همین رو هر درصد بهبود در راندمان توزیع، از دیدگاه اقتصادی تاثیری چشم‌گیر دارد.

   تاثیر رشد مصرف و فشار بار پیک

افزایش جمعیت، توسعه ساخت‌وسازها، گسترش مراکز تجاری و استفاده روزافزون از وسایل سرمایشی باعث شده است که مصرف برق در تهران طی دهه گذشته پیوسته افزایش یابد و در پیک تابستان به رکوردهای تازه‌ای برسد که فشار زیادی بر شبکه وارد می‌کند و در صورت عدم نوسازی ظرفیت انتقال، احتمال فروپاشی موضعی را افزایش می‌دهد.

چنین وضعیتی در تابستان ۱۴۰۴ نیز مشهود بود و شرکت توزیع با اعمال محدودیت‌های زمان‌بندی‌شده و استفاده از برنامه‌های مدیریت بار توانست بدون خاموشی گسترده از این دوره عبور کند، اما روشن است که ادامه این روند بدون تقویت زیرساخت‌های فیزیکی ممکن نیست و صرفا با مدیریت مصرف نمی‌توان امنیت تامین را در آینده حفظ کرد. بنابراین تعویض ۵۰۰ دستگاه ترانسفورماتور فرسوده و جایگزینی آنها با مدل‌های جدید که راندمان بالاتری دارند و می‌توانند بار بیشتری را بدون داغ‌شدن یا افت ولتاژ تحمل کنند، از نظر فنی اقدامی منطقی به نظر می‌رسد، زیرا این تجهیزات نقطه اتصال بین شبکه فشار متوسط و فشار ضعیف هستند و خرابی در آنها معمولا باعث قطع برق چند صد مشترک می‌شود و به سرعت خسارت گسترده به صنایع و خانوارها وارد می‌کند.

   هدف‌گذاری برای کاهش تلفات انرژی

مقامات شرکت اعلام کرده‌اند که هدف از این طرح، کاهش حداکثری تلفات مطابق با استانداردهای بین‌المللی و بهبود شاخص‌های فنی همچون کیفیت و پایداری انرژی توزیع‌شده است که این رویکرد از دیدگاه اقتصادی و زیست‌محیطی نیز قابل دفاع است، زیرا هر مگاوات‌ساعت برقی که در مسیر توزیع از بین می‌رود در واقع هزینه مضاعف برای تولید یا خرید برق جدید تحمیل می‌کند و باعث افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای ناشی از فعالیت نیروگاه‌ها می‌شود.

تجربه سایر کلان‌شهرهای جهان نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری در کاهش تلفات معمولا بازگشت اقتصادی بالایی دارد، چون کاهش هر درصد تلفات می‌تواند معادل صرفه‌جویی صدها‌میلیارد تومان در سال برای سیستم برق‌رسانی باشد و از همین رو تمرکز این طرح بر کاهش تلفات، یکی از جنبه‌های مثبت و عقلانی آن تلقی می‌شود.

   نبود شفافیت درباره منابع مالی

با وجود این مزایا، یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف طرح اعلام‌شده، فقدان هرگونه اشاره به محل تامین بودجه آن است، زیرا اجرای نوسازی بیش از هزار کیلومتر شبکه و خرید و نصب ۵۰۰ دستگاه ترانسفورماتور به‌طور معمول نیازمند سرمایه‌گذاری چند هزار‌میلیارد تومانی است و در شرایط محدودیت بودجه عمومی و بدهی سنگین صنعت برق، چنین رقمی نمی‌تواند بدون برنامه مشخص و شفاف به سادگی تامین شود. اگر منابع مالی مشخص نشده باشد، احتمال دارد اجرای پروژه پس از آغاز با کسری بودجه مواجه شود و یا برای جبران هزینه‌ها افزایش تعرفه برق مشترکان در دستور کار قرار گیرد که این امر می‌تواند تبعات اقتصادی و اجتماعی گسترده‌ای ایجاد کند.

از سوی دیگر، دریافت وام‌های سنگین داخلی یا خارجی برای تامین مالی چنین پروژه‌ای نیز به دلیل نرخ بالای بهره و محدودیت‌های بازپرداخت، فشار مضاعفی بر شرکت توزیع وارد می‌کند و در صورت ناتمام ماندن پروژه، بدهی سنگینی بدون دستاورد ملموس به جا می‌گذارد. بنابراین تا زمانی که منابع مالی دقیق و پایدار اعلام نشود، هر چند ماهیت پروژه از نظر فنی قابل دفاع است، اما از منظر اقتصادی پرریسک خواهد بود.

 مشکلات اجرایی ناشی از مقیاس بزرگ طرح

یکی دیگر از چالش‌های مهم این طرح، حجم بسیار بالای عملیات اجرایی است که قرار است در قالب بیش از دو هزار طرح فنی در ۱۵ سرفصل تخصصی به‌صورت هم‌زمان پیش برود و این در حالی است که تجربه پروژه‌های زیربنایی در تهران نشان داده است که اجرای هم‌زمان طرح‌های گسترده معمولا با کمبود نیروی انسانی ماهر، محدودیت ظرفیت پیمانکاران، تاخیر در تامین تجهیزات و مشکلات هماهنگی بین‌بخشی مواجه می‌شود که در نهایت کیفیت اجرا را کاهش می‌دهد و هزینه‌ها را افزایش می‌دهد.

اجرای هزار کیلومتر نوسازی شبکه برق در یک بازه کوتاه، نیازمند ده‌ها گروه اجرایی و پیمانکار هم‌زمان است که در صورت نبود نظارت دقیق و ساختار مدیریتی قوی، احتمال بروز خطا، دوباره‌کاری و هدررفت منابع را افزایش می‌دهد. این در حالی است که نوسازی شبکه‌های برق معمولا در کشورهای دیگر به‌صورت مرحله‌بندی‌شده و با اولویت‌بندی مناطق بحرانی انجام می‌شود تا فشار بر سیستم اجرایی کاهش یابد و کیفیت عملیات حفظ شود. بنابراین از منظر مدیریت پروژه، اجرای هم‌زمان این حجم از عملیات یکی از نقاط آسیب‌پذیر طرح محسوب می‌شود و بهتر است پیش از آغاز، ساختار اجرایی آن به‌طور شفاف تشریح شود.

  زمان‌بندی کوتاه و ریسک کاهش کیفیت

هدف‌گذاری برای تکمیل این حجم از عملیات تا پیش از آغاز تابستان ۱۴۰۵ نیز از نظر فنی واقع‌بینانه به نظر نمی‌رسد، زیرا نوسازی زیرساخت‌های توزیع برق شهری شامل مراحل طراحی، خرید تجهیزات، اخذ مجوزهای حفاری، اجرا، تست و بهره‌برداری است و حتی در صورت تامین کامل منابع مالی و نیروی انسانی، اجرای چنین پروژه‌ای معمولا به چند سال زمان نیاز دارد.

تعیین ضرب‌الاجل کوتاه می‌تواند پیمانکاران را به کاهش کیفیت مصالح، حذف برخی مراحل کنترل کیفی یا انجام شتابزده عملیات وادار کند که در بلندمدت به افزایش خرابی‌ها و تحمیل هزینه‌های تعمیر و نگهداری سنگین منجر خواهد شد و این مساله نه‌تنها هدف اصلی طرح یعنی افزایش پایداری را نقض می‌کند بلکه سرمایه‌گذاری انجام‌شده را نیز بی‌ثمر می‌سازد. در مقابل، طراحی طرح با افق سه تا پنج ساله و اجرای مرحله‌ای آن می‌تواند هم فشار بودجه‌ای و هم ریسک افت کیفیت را کاهش دهد و در عین حال امکان ارزیابی مستمر و اصلاح مسیر را برای مدیران فراهم کند.

 لزوم هماهنگی با سایر پروژه‌های شهری

موضوع دیگری که در اطلاعیه شرکت توزیع به آن اشاره‌ای نشده اما در عمل می‌تواند عامل مهمی در موفقیت یا شکست پروژه باشد، هماهنگی با سایر پروژه‌های عمرانی و زیرساختی شهر تهران است، زیرا نصب کابل‌ها و ترانسفورماتورها نیازمند حفاری معابر، جابه‌جایی تاسیسات موجود و دریافت مجوز از نهادهای مختلف همچون شهرداری، شرکت مترو، آب و فاضلاب و مخابرات است و عدم هماهنگی میان این دستگاه‌ها معمولا باعث تاخیرهای طولانی و هزینه‌های اضافی می‌شود.

تجربه پروژه‌های گذشته نشان داده است که هم‌پوشانی عملیات حفاری چند دستگاه در یک منطقه می‌تواند منجر به تخریب مجدد معابر و دوباره‌کاری‌های پرهزینه شود و در صورت نبود برنامه مشترک، اختلال جدی در عبور و مرور شهری ایجاد کند که تبعات اجتماعی و اقتصادی زیادی خواهد داشت. بنابراین تا زمانی که سازوکار هماهنگی میان دستگاه‌ها برای این پروژه مشخص نشود، ریسک اجرایی آن بالا باقی خواهد ماند.

طرح نوسازی گسترده شبکه توزیع برق تهران از منظر فنی و بهره‌برداری اقدامی ضروری و اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد، زیرا فرسودگی زیرساخت‌های موجود، رشد سریع مصرف برق، فشار سنگین بار پیک تابستان و نرخ بالای تلفات انرژی، پایداری شبکه پایتخت را تهدید می‌کنند و بدون تقویت تجهیزات و جایگزینی اجزای کهنه، امکان تضمین تداوم برق‌رسانی به شهروندان وجود نخواهد داشت. با این حال، در شکل کنونی، طرح اعلام‌شده دارای نقاط ضعف جدی همچون نبود شفافیت درباره منابع مالی، زمان‌بندی کوتاه و غیرواقع‌بینانه، مقیاس اجرایی بسیار بزرگ بدون ارائه سازوکار مدیریت پروژه و نبود اشاره به هماهنگی با سایر نهادهای شهری است که در صورت بی‌توجهی به آن‌ها، می‌تواند منجر به نیمه‌تمام ماندن پروژه و هدر رفت منابع مالی شود.

از همین رو اجرای موفق این طرح مستلزم آن است که شرکت توزیع نیروی برق تهران بزرگ پیش از آغاز، جزئیات برنامه تامین مالی، زمان‌بندی مرحله‌ای، ساختار اجرایی و هماهنگی‌های بین‌بخشی آن را به‌طور شفاف اعلام کند تا این اقدام ضروری به جای آنکه به پروژه‌ای پرهزینه و پرریسک تبدیل شود، به ابزاری موثر برای تضمین پایداری برق پایتخت بدل شود.