زنجیره ناقص پتروشیمی؛ از خوراکمحوری تا سیاست صنعتی

وقتی توسعه بر اساس در دسترس بودن گاز متان و اتان تعریف میشود، طبیعی است که سبد محصولات پتروشیمی به سمت متانول، اوره و پلیاتیلن سنگین حرکت کند، ظرفیتهای پاییندستی خالی بماند و صنایع داخلی برای تهیه مواد کلیدی به واردات متکی شوند. ایران سالانه حدود ۸میلیون تن متانول، ۵میلیون تن اوره و بیش از ۳میلیون تن پلیاتیلن تولید و صادر میکند، اما در تامین محصولات زنجیره ارزش پروپیلن ناکام مانده و نیاز خود را از طریق واردات بیش از یکمیلیارد دلاری تامین میکند.
به عنوان نمونه در سال ۱۴۰۳، پلیاورتان از طریق واردات ۷۹هزارتنی به ارزش ۱۶۶میلیون دلار، پلیپروپیلن از طریق تولید داخلی ۹۰۰ هزارتنی و واردات ۵۰ هزارتنی به ارزش ۸۷.۵میلیون دلار، سوپرجاذبها از طریق واردات ۵۱ هزارتنی به ارزش ۱۲۵میلیون دلار و اکریلونیتریل از طریق واردات ۲۳ هزارتنی به ارزش ۳۱میلیون دلار عمدتا از کشورهای ژاپن، کرهجنوبی، چین و آلمان تامین شدهاند.
ریشه دوم این وضعیت، خطای راهبردی در تعیین اولویتها و جهتدهی به سرمایهگذاری است. ظرفیت اسمی صنعت به حوالی ۹۶میلیون تن رسیده، اما تولید واقعی حدود ۲۰میلیون تن کمتر است؛ زیرا طرحهای با خوراک گاز در نقاط بدون مزیت صرفا به جهت صادرات محصول تعریف شدهاند، رقابت منفی برای خوراک شکل گرفته و پروژههای اولویتدار که زنجیره را عمیق میکردند، از سرمایه محروم ماندهاند.
پیامد این مسیر، صادرات محصولات پایه و خاممحور و قفل شدن سرمایهها در طرحهای نیمهتمام است. هلدینگهای پتروشیمی به توسعه طرحهای با سرمایهگذاری پایین و نرخ بازدهی داخلی (IRR) بالا روی آوردهاند. از آنجا که صنعت پتروشیمی جهان پیوسته در حال تغییر است و از نوسانات و اتفاقات جهانی تاثیر میپذیرد، اقتصاد پایداری ندارد. در این شرایط، طرحهایی که مبتنی بر صادرات و ایجاد ارزش افزوده توسعه پیدا کردهاند، متناسب با تغییر شرایط جهانی همچون جنگ روسیه و اوکراین، توسعه فناوریهای نوین و تغییر تقاضای محصولات پاییندستی با چالش جدی روبهرو شدهاند.
تجربه کشورها نشان میدهد که راهبرد واحدی وجود ندارد، اما آنچه زنجیره را کامل میکند، رویکرد سیاستمحور و بازارمحور است، نه صرفا تکیه بر خوراک موجود. به عنوان نمونه، آمریکا با صنعت پتروشیمی به ارزش ۶۰۰میلیارد دلار، حدود ۲۰۰میلیارد دلار محصول صادر میکند، اما نیاز داخلی خود را از طریق واردات ۳۰۰میلیون دلاری تامین میکند. ارزش مصرف محصولات مصرفی در صنایع داخلی این کشور بیش از سه برابر ارزش صادراتی صنعت پتروشیمی است.
تا زمانی که نهادهای مالی و هلدینگها بر اساس یک چارچوب ملیِ اولویتهای راهبردی هدایت نشوند، سرمایه به جای تکمیل حلقههای میانی و نهایی، باز هم به سمت ظرفیتهای ارزان و ظاهرا آسان میرود.
اولویتگذاری باید روشن کند کدام زنجیرهها ارزشافزوده، اشتغال صنعتی و تابآوری ارزی بیشتری ایجاد میکنند و سپس منابع با ابزارها و مشوقهای تنظیمگری محدود به همانها هدایت شود. این تعیین اولویت فرابخشی است و باید در تمام لایههای کشور مدنظر قرار گیرد؛ به عنوان نمونه، وزارت صمت به عنوان متولی توسعه صنعتی و وزارتخانههای زیرساختی مانند وزارت بهداشت و وزارت راه و شهرسازی به عنوان مصرفکنندگان محصولات پتروشیمی، باید نیاز محصولات کلیدی همچون پیویسی گرید پزشکی و الیاف نساجی را اعلام کنند.
ناترازی ساختاری خوراک، سومین چالش است. وابستگی بالای صنعت پتروشیمی به منابع گازی، موجب میشود که در شرایط غیرمترقبه همچون ناترازی گاز در فصول سرد سال، امکان تامین پایدار خوراک وجود نداشته باشد. حدود ۱۲میلیون تن از ۲۰میلیون تن ظرفیت خالی صنعت، وابسته به عدم تامین پایدار خوراک است. در چنین شرایطی، چگونه میتوان انتظار داشت که صنعت بتواند سودآوری داشته باشد و از منابع خود برای توسعه طرحهای زنجیره ارزش استفاده کند؟
مادامی که مسیر از «خوراکمحوری» به «سیاست صنعتی» برنگردد، مادامی که اولویتگذاری ملی، تامین خوراک پایدار و سازوکار عرضه منصفانه اصلاح نشود، زنجیره ارزش پتروشیمی ناقص باقی خواهد ماند. راه برونرفت، بازتعریف مسیر توسعه بر مبنای سیاست صنعتی و اولویتگذاری ملی است؛ اولویتی که روشن کند کدام زنجیرهها بیشترین ارزشافزوده، اشتغال و تابآوری ارزی را ایجاد میکنند و منابع به جای پراکندگی، در همان حلقههای میانی و کلیدی متمرکز شوند.
تکمیل زنجیره ارزش تنها زمانی ممکن است که سه مؤلفه اصلی همزمان پیش بروند: تامین پایدار خوراک و اصلاح نظام تخصیص آن، هدایت سرمایهها از پروژههای خاممحور و صادراتی به سمت طرحهای میانمدت و کوتاهمدت در حوزههای کلیدی مانند پروپیلن و مشتقات آن، و همافزایی فرابخشی میان وزارتخانههای متولی توسعه صنعتی و مصرفکنندگان اصلی محصولات پتروشیمی. این همزمانی میتواند صنعت را از وضعیتی که صرفا بر صادرات متانول، اوره و پلیاتیلن تکیه دارد، به جایگاهی ارتقا دهد که در آن نیازهای داخلی پاسخ داده شده و صادرات، نتیجه مازادِ زنجیرهای کامل و ارزشآفرین باشد.
* کارشناس پتروشیمی