اعتماد؛پایه و اساس ابزارهای مالی

این است که اولی هیچ ارزش مصرفی برای ما ندارد. در واقع ما از کالاها و خدمات استفاده میکنیم اما ابزارهای مالی، صرفا وسیلهای برای رسیدن به یک هدف هستند نه خود هدف و دقیقا به دلیل همین نقش واسطهای آنهاست که ارزششان به اعتماد بستگی دارد. ما پول را میپذیریم، زیرا اعتماد داریم که میتوانیم روز بعد از آن برای خرید نیازهای خود استفاده کنیم. در سهام سرمایهگذاری میکنیم؛ زیرا اعتماد داریم که اقتصاد رشد خواهد کرد و شرکتها میتوانند سود خود را افزایش دهند و قیمتشان بالا رود. اما این برای تمام ابزارهای مالی صدق نمیکند. در واقع یک استثنا وجود دارد که ریسک طرف مقابل آن صفر است، زیرا ساخته دست بشر نیست و آن طلاست. در مقابل همه داراییهای مالی دیگر نوعی اعتبار هستند و فقط از نظر درجه متفاوتند. این تفاوتها سلسله مراتب ابزارهای مالی را تشکیل میدهند.
هرم معکوس اکستر
هرم معکوس اکستر، چارچوبی عالی برای ثبت سلسله مراتب داراییهای مالی و مدلسازی سیستم مالی، با هدف درک چرخههای بدهی است. این هرم که توسط جان اکستر، اقتصاددان فدرالرزرو، ساخته شده، داراییهای مالی را سطح بندی میکند. برعکس کشیده شدهاست، زیرا در بالا داراییهای اعتباری قرار گرفتهاند که حجیم و متورم میشوند (پول، سهام، اوراق)، و هرچه به سمت پایین حرکت میکنیم، داراییها کمیابتر و امنتر میشوند و نقد کردنشان سختتر است. در نوک هرم و در پایینترین نقطه، طلا قرار دارد؛ یعنی آخرین پناهگاه اعتماد. بهطور دقیقتر؛
بالای هرم: داراییهای اعتباری مثل پول، سهام و اوراق، حجیم، پرمعامله و کمامنیت (مبتنی بر اعتماد به سیستم بانکی و دولتها)
وسط هرم: داراییهای نیمهواقعی مثل املاک و سهام، ملموس تر (همچنان به چرخه نقدینگی وابستهاند)
پایین هرم: پول نقد و ذخایر بانک مرکزی، امنتر (مستقیم به سیستم پرداخت وصل هستند) اما محدود در نقدشوندگی
نوک هرم: طلا، هیچ ریسک اعتباری ندارد، بدهی کسی نیست، و به خودی خود ارزشمند است.
در واقع طلا در پایینترین نقطه نشسته است و از تمام اشکال اعتباری که در بالای آن قرار دارند، پشتیبانی میکند. و دقیقا به همین دلیل است که تقریبا همه بانکهای مرکزی صاحبان اصلی طلا هستند.
درک عمیقتر از هرم
اکستر معتقد بود، وقتی بحران نقدینگی یا بیاعتمادی شکل میگیرد، سرمایه از بالا شروع به سقوط میکند و به سمت پایین هرم در حرکت است. چراکه در سیستمهای مالی، اعتماد مانند گرانش عمل میکند و همهچیز را سر جای خودش نگه میدارد. وقتی اعتماد کم است، پول و سرمایه سنگینتر شده و به سمت پایین هرم حرکت میکنند. در مقابل وقتی اعتماد زیاد است، پول سبک شده و در سطوح بالاتر بازی میکند مانند سهام و اوراق.
برای درک بهتر این هرم، بهتر است از منطق دارایی در مقابل بدهی استفاده شود. بالای هرم، جهان بدهی قرار دارد. هر چیزی که در بالاست، در نهایت قول بازپرداخت دارد. اوراق قرضه، سهام، مشتقات و حتی پول بدون پشتوانه. در مقابل و در پایین هرم، جهان دارایی قرار گرفتهاست؛ جهان طلا که بدهی هیچ کسی نیست.
هر زمان که بدهی جهانی بیش از حد رشد کند، تنها دو راه باقی میماند، یا بازپرداخت واقعی که تقریبا محال است، یا فرار سرمایه به سمت داراییهای حقیقی یعنی طلا. اکستر بعد از دهه 1960 فهمید که دلار بدون پشتوانه طلا دیر یا زود موجب تورم بدهی خواهد شد و گفت:«هر هرم بدهی در نهایت در طلا واژگون خواهد شد.»
هرم اکستر و چرخههای بدهی
در سالهای گذشته طلا رشد بسیاری را برای خود ثبت کردهاست که آن را باید به عنوان شتابی در کاهش بدهی سیستم مالی جهانی دانست. در واقع پس از دههها افزایش بیش از حد اعتبار که منجر به سطوح بالای بدهی، حباب داراییها و وابستگی متقابل پولی بیش از حد بین کشورها شد، سیستم مالی جهانی از طریق افزایش قیمت طلا شروع به بهبود خود کرده است.
بعد از جنگ جهانی دوم، اعتماد به ابزارهای اعتباری افزایش یافت و این مسأله موجب شد تا سیستم مالی جهانی با نسبتهای شگفتانگیزی متورم شود.
در یک رونق اقتصادی، اعتماد به ابزارهای اعتباری افزایش مییابد و داراییها و بدهیها در سیستم مالی گسترش مییابند و اعتبار خلق میشود. در این مرحله از چرخه بدهی، تاج هرم پهنتر میشود و سطح بدهی و اهرم افزایش مییابد.
در نهایت حبابهایی در داراییهای اعتباری ایجاد میشود که میتوان آن را به عنوان تاجی عظیم که روی یک تکه کوچک طلا سنگینی میکند، تصور کرد.
در ادامه سیستم مالی از تعادل خارج میشود. در طول رکود، نکولها باعث انقباض ترازنامهها، سقوط اعتماد به ابزارهای اعتباری و هجوم سرمایهگذاران به سمت طلا در هرم خواهند شد. با افزایش قیمت طلا، جایگاه هرم بزرگتر میشود و اعتماد و ثبات بیشتری به سیستم مالی اضافه میشود و پوسیدگی جایی برای التیام ایجاد میکند.
شکل هرم تا رسیدن به ثبات به تعادلی پویا بین طلا و اعتبار تغییر شکل میدهد. درحالیکه اندازه کلی هرم با گذشت زمان افزایش مییابد، شکل آن همزمان با چرخههای بدهی تغییر میکند.
قیمت طلا در پایان یک چرخه بدهی به شدت افزایش مییابد. یکی از راههای تجسم چرخههای بدهی، ترسیم نسبتهای بین ارزش طلا و داراییهای اعتباری است. چنین نمودارهایی به وضوح نشان میدهند که در کجای چرخه قرار داریم و در آینده چه اتفاقی برای طلا خواهد افتاد.
پری مهرلینگ، استاد اقتصاد سیاسی بینالملل و مربی فکری زولتان پوزار در سال 2013 مینویسد: «در دوران رونق، اعتبار شروع به شبیه شدن به پول میکند. اشکال اعتبار بسیار نقدتر میشوند، و برای پرداختها بسیار قابل استفادهتر میشوند. در دوران رکود، متوجه میشوید که آنچه دارید پول نیست، در واقع اعتبار است. متوجه میشوید که طلا و ارز یک چیز نیستند و طلا بهتر است. بنابراین در این گسترش، تمایز کیفی بین پول و اعتبار از بین میرود و سپس دوباره این تمایز مطرح میشود.»
در سالهای اخیر، افزایش تنشهای ژئوپلیتیک، افزایش بدهی و تورم در حال تضعیف اعتماد ساخته شده هستند که در نهایت منجر به ایجاد تعادل جدیدی بین ابزارهای مالی با ریسک طرف مقابل (اعتبار) و بدون ریسک طرف مقابل (طلا) به نفع قیمت طلا (کاهش بدهی) شدهاند.
بانکهای مرکزی در حال خرید طلا هستند و با سرعت در هرم اکستر حرکت میکنند و باعث افزایش شدید قیمت طلا میشوند.
نسبت سهام به پول بدون پشتوانه اکنون تقریبا در بالاترین رکورد خود قرار دارد. تنشهای ژئوپلیتیک فعلی، استفاده از دلار به عنوان سلاح و نگرانی فزاینده در مورد پایداری بدهی آمریکا (۱۲۲ درصد از تولید ناخالص داخلی و رو به افزایش) در حال کاهش نظم مالی جهانی هستند. سهم طلا از کل ذخایر به شدت در حال افزایش است و براساس تخمینهایی درصد طلا از کل ذخایر در ماههای آخر سال ۲۰۲۴ به ۲۱درصد رسیده است. برای ارزیابی آنچه در انتظار طلا است، لازم است تا درک صحیحی از سیستم مالی به دست بیاوریم، از جایگاه خود در چرخه بدهی آگاه شویم و شواهدی از تغییر در بازارها پیدا کنیم.
پیشبینی حرکت طلا با هرم اکستر
۱. رصد جریان سرمایه: هر وقت سیستم مالی پر از بدهی و اوراق بشود و ترس از نکول یا تورم بالا بگیرد، سرمایهها شروع به لغزیدن به سمت پایین هرم میکنند و این به معنای این است که تقاضا برای طلا زیاد خواهد شد.
۲. نسبت طلا به سایر سطوح: میتوان نسبت طلا به سطوح مختلف مانند سهام، اوراق یا حتی نقدینگی را پایش کرد. وقتی این نسبتها در کفهای تاریخی خود باشند، نشان میدهد که قیمت طلا زیر قیمت شده و ظرفیت رشد بسیار دارد.
۳. تحلیل چرخههای مالی: هرم اکستر به طور دقیق میگوید در کجای چرخه بیاعتمادی-اعتماد قرار داریم. برای مثال وقتی بانکها ورشکست میشوند یا اوراق دولتی بیاعتبار میشود، حرکت به سمت پایین هرم تسریع میشود و این یک سیگنال صعودی برای طلا میسازد.
هرم اکستر شبیه به یک نقشه روانشناسی اعتماد در سیستمهای مالیست و هر زمان که اعتماد ضربه میخورد، سرمایه از بالای هرم به پایینتر فرار میکند و طلا بهعنوان آخرین ایستگاه، بیشترین منفعت را میبرد.
نظریههای مکمل
وقتی بدهی آنقدر متورم میشود که کوچکترین شوک باعث فروپاشی کل سیستم میشود، دقیقا همان لحظهای است که هرم شروع به لغزش خواهد کرد.
تناقض دلار بهعنوان ذخیره جهانی؛ دلارها چاپ میشوند و بالای هرم گسترش مییابد، اما در نهایت تورم خلق شده و بیاعتمادی جریان را به سمت پایین هرم سرریز میکند.
جمعبندی نهایی
در نهایت، هرم اکستر بیش از آنکه راهنمای انتخاب یک دارایی خاص باشد، نقشهای از سیاستهای نظام مالی جهان است. انباشت بیسابقه بدهی، گسترش داراییهای کاغذی و رشد حبابی ارزشها در بازارهای سهام و املاک، همه نشان میدهند که طبقات بالای هرم امروز بیش از هر زمان دیگری سنگین و ناپایدار شدهاند. هر بحرانی که در آینده رخ دهد، دقیقا از همین لایهها آغاز خواهد شد و همچون دومینو به پایین سرایت میکند. امروز پرسش اصلی این نیست که کدام دارایی «امنتر» است، بلکه این است که آیا نظام مالی جهانی توان تابآوری در برابر شوک بعدی را دارد یا خیر. پاسخ به این پرسش است که مسیر سیاستگذاریها و تصمیمات اقتصادی آینده را تعیین خواهد کرد .وقتی اعتماد فرومیریزد، داراییها سقوط نمیکنند، این ما هستیم که دوباره ارزش را از نو تعریف میکنیم.
* تحلیلگر بازارهای مالی