رابطه اندازه بنگاه و کارآیی اقتصادی

پرسش اصلی این است که در عمل، کدام گروه از بنگاه‌ها بیشترین اثرگذاری را بر اقتصاد جهانی دارد؟ آیا شرکت‌های بزرگ به‌واسطه قدرت مالی، فناوری و توان مدیریتی خود موتور اصلی بهره‌وری و رشد اقتصادی هستند، یا بنگاه‌های کوچک، متوسط و خرد با انعطاف‌پذیری، خلاقیت و توان ایجاد اشتغال، نقش موثرتری ایفا می‌کنند؟ بررسی شواهد بین‌المللی نشان می‌دهد که هیچ‌یک از این دو گروه به‌تنهایی قادر به پاسخگویی به تمام نیازهای توسعه اقتصادی نیستند. تجربه جهانی حاکی از آن است که بیشترین ظرفیت رشد و پویایی اقتصادی هنگامی تحقق می‌یابد که بنگاه‌های بزرگ و کوچک در تعامل و هم‌افزایی با یکدیگر قرار گیرند و هر یک مزیت‌های خود را در جایگاه مناسب به‌کارگیرند.

رابطه اندازه بنگاه و بهره‌وری

مطالعات تجربی نشان می‌دهد که گرچه اندازه بنگاه یک عامل مهم در بهره‌وری محسوب می‌شود ولی تعیین‌کننده نیست؛ چراکه بهره‌وری تابع نوع صنعت، فناوری، شبکه‌های تامین، اکوسیستم نوآوری، مالکیت و سیاست‌های اقتصادی نیز هست لذا زمینه صنعتی و ماهیت فعالیت بنگاه نیز اهمیت زیادی دارد.

یافته‌های گزارش «شاخص‌های بهره‌وری سازمان همکاری و توسعه اقتصادی ۲۰۲۵»، حاکی از آن است که در صنایع سرمایه‌بر مانند خودروسازی، فولاد، پتروشیمی یا صنایع سنگین، شرکت‌های بزرگ معمولا بهره‌وری بالاتری دارند. دلیل اصلی «صرفه‌های مقیاس» است. وقتی تولید افزایش می‌یابد، هزینه نهایی هر واحد کاهش می‌یابد، تجهیزات و سرمایه به شکل بهینه‌تر استفاده می‌شوند و توان مدیریتی بیشتر است. در مقابل در بخش‌هایی مانند فناوری اطلاعات، مشاوره، بازاریابی دیجیتال، یا استارت‌آپ‌های نوآور، بنگاه‌های کوچک، متوسط و خرد می‌توانند حتی از شرکت‌های بزرگ بهره‌ورتر باشند. از دلایل آن می‌توان به چابکی، انعطاف‌پذیری، امکان اتخاذ سریع تصمیم و تمرکز بر نوآوری و خلاقیت اشاره کرد.

رابطه اندازه بنگاه و بهره‌وری نیروی کار

موسسه مکنزی در گزارش خود با عنوان ذره‌بین روی کسب‌وکارهای کوچک: شناسایی فرصت‌ها برای افزایش بهره‌وری به بررسی داده‌ها شامل بهره‌وری بنگاه‌های کوچک، متوسط و خرد در بخش‌ها و زیرشاخه‌های ۱۶ کشور با سطوح درآمد متفاوت که بیش از ۵۰ درصد تولید ناخالص جهانی را پوشش می‌دهند، پرداخته است. نتایج تحقیق مذکور نشان می‌دهد که در کشورهای مورد بررسی بهره‌وری کارگران در شرکت‌های کوچک و متوسط و خرد به طور متوسط نصف شرکت‌های بزرگ است. همچنین شکاف بهره‌وری بین شرکت‌های کوچک و متوسط و خرد و شرکت‌های بزرگ در اقتصادهای نوظهور بزرگ‌تر از اقتصادهای پیشرفته است.

استفاده از سرمایه نامشهود (فناوری، دانش سازمانی و مهارت‌های انسانی)، دسترسی به بازارهای جهانی و ارتباطات بین‌المللی، دسترسی به سرمایه مالی و دسترسی به زیرساخت‌های عمومی از جمله دلایل آن ذکر شده است. به گونه‌ای که دسترسی محدود به فناوری‌های پیشرفته، برنامه‌های آموزشی و مهارت‌های انسانی باعث کاهش توانایی کارگران در تولید ارزش می‌شود؛ همچنین محدودیت در دسترسی به نیروی کار ماهر، بازارهای جهانی، سرمایه مالی و زیرساخت‌های پایدار، کارکرد کارکنان را محدود می‌کند. علاوه بر این، بنگاه‌های کوچک، متوسط و خرد اغلب روی فعالیت‌های با ارزش افزوده پایین‌تر تمرکز دارند، درحالی‌که شرکت‌های بزرگ کارهای با ارزش افزوده بالا را در اختیار دارند، و این ترکیب عوامل موجب می‌شود بهره‌وری هر کارگر در بنگاه‌های کوچک، متوسط و خرد نسبت به شرکت‌های بزرگ پایین‌تر باشد.

با این حال، عملکرد نسبی بهره‌وری در کشورهای مختلف و بخش‌های گوناگون بسیار متفاوت است و حتی در همان بخش بین کشورهای مختلف نیز تفاوت وجود دارد. این امر سبب می‌شود نتوان الگوی تجربی کلی یکسانی برای تمامی کشورها معرفی کرد.

رابطه اندازه بنگاه و اشتغال‌زایی

رابطه بین مقیاس تولید و اشتغال‌زایی در بنگاه‌ها از منظر مطالعات بین‌المللی پیچیده و چندوجهی است. بر اساس گزارش‌های سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، این رابطه تحت‌تاثیر عواملی مانند اندازه بنگاه، نرخ رشد، و نوع صنعت قرار دارد.

مطالعات نشان می‌دهند که بنگاه‌های کوچک‌تر معمولا نرخ‌های بالاتری از ایجاد و از دست دادن شغل دارند که نشان‌دهنده تحرک بیشتر در اشتغال است. این نوسانات می‌توانند به عدم ثبات شغلی منجر شوند. در مقابل، بنگاه‌های بزرگ‌تر با وجود ایجاد شغل کمتر، معمولا اشتغال پایدارتر و با کیفیت‌تری ارائه می‌دهند. به صورت خاص بنگاه‌های کوچک، متوسط و خرد با رشد سریع، موسوم به «اسکیلرها» (شرکت‌هایی با رشد سریع)، سهم عمده‌ای در ایجاد شغل جدید دارند. این بنگاه‌ها که معمولا کمتر از ۵ درصد از کل بنگاه‌ها را تشکیل می‌دهند، بیش از ۵۰ درصد از مشاغل جدید را ایجاد می‌کنند. از این‌رو این بنگاه‌ها از منظر ایجاد رشد سریع اشتغال‌زایی حائز اهمیت هستند.

رابطه اندازه بنگاه و رشد بنگاه

شواهد نشان می‌دهد که پاسخ قطعی درباره اینکه آیا شرکت‌های کوچک سریع‌تر رشد می‌کنند و بیشتر به مقیاس می‌رسند وجود ندارد، زیرا این الگو در کشورهای مختلف متفاوت است. این بحث سابقه طولانی در پژوهش‌های اقتصادی دارد. شرکت‌های کوچک ممکن است در آغاز رشد سریع‌تری داشته باشند، زیرا هزینه‌های داخلی هماهنگی میان مدیران و کارکنان کمتر است، که این هزینه‌ها می‌تواند رشد شرکت‌های بزرگ‌تر را محدود کند. با این حال، در اقتصاد مبتنی بر دانش، شرکت‌های بزرگ ممکن است در معرفی نوآوری‌هایی که نیاز به تیم‌های تحقیقاتی بزرگ دارند، مزیت داشته باشند. همچنین شرکت‌های بزرگ‌تر ممکن است موقعیت بهتری برای ورود به بازارهای خارجی با هزینه‌های ثابت و مقررات متفاوت یا نیاز به همکاری با توزیع‌کننده محلی داشته باشند.

رابطه اندازه بنگاه و تاب‌آوری

مقایسه عملکرد چهار گروه بنگاه‌ها در اتحادیه اروپا طی سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۵ و در مواجهه با کووید-۱۹ نشان می‌دهد که هر کدام از شرکت‌ها الگوی متفاوتی از رشد را تجربه کرده‌اند. 

بنگاه‌های بسیار کوچک پویاترین گروه بوده‌اند؛ آنها هم در اشتغال (رشد حدود ۱۲ درصد) و هم در ارزش افزوده واقعی (بیش از ۲۳ درصد) عملکردی بهتر از سایر اندازه‌ها داشته‌اند و نقش اصلی را در احیای پساکرونا ایفا کرده‌اند. بنگاه‌های کوچک رشد ملایم‌تری نشان داده‌اند، با افزایش نزدیک به ۵ درصد در اشتغال و حدود ۱۱درصد در ارزش افزوده، که بیانگر بازگشت تدریجی اما نه چندان پرقدرت آنهاست. در مقابل، شرکت‌های متوسط بیشترین آسیب را از همه‌گیری دیدند و با رشد اشتغال حدود ۴ درصد و ارزش افزوده ۱۳ درصد، بهبود کندتری داشتند. بنگاه‌های بزرگ نیز گرچه ثبات بیشتری از خود نشان داده‌اند، اما نرخ رشد آنها در اشتغال (۶٫۴ درصد) و ارزش افزوده (۱۶٫۳ درصد) نسبت به بنگاه‌های بسیار کوچک پایین‌تر بوده است. در مجموع، این مقایسه بیانگر آن است که هرچه اندازه بنگاه کوچک‌تر باشد، انعطاف‌پذیری و توان بازیابی آن در مواجهه با شوک‌های اقتصادی بیشتر است.

تاثیر اندازه بنگاه در مواجهه با مشکلات محیط کسب‌وکار

بانک جهانی در یک نظرسنجی مدیران اجرایی این سوال را پرسیده است که آیا موانع تجاری به اندازه شرکت مرتبط هستند یا خیر؟ نتایج نظر‌سنجی مذکور حاکی از آن است که شرکت‌های کوچک مشکلات بیشتری را نسبت به شرکت‌های متوسط و شرکت‌های متوسط نیز به نوبه خود مشکلات بیشتری را نسبت به شرکت‌های بزرگ گزارش می‌کنند. به طور خاص، شرکت‌های کوچک‌تر به طور قابل‌توجهی با مشکلات بیشتری نسبت به شرکت‌های بزرگ‌تر در زمینه تامین مالی، مالیات و مقررات، تورم، فساد و جرائم خیابانی مواجه هستند.

یک شرکت بزرگ ۵ تا ۱۰درصد بیشتر احتمال دارد که عملیات گمرکی، سیستم دادگاه، مهارت‌های نیروی کار، حمل‌ونقل و زیرساخت‌های مخابراتی را به‌عنوان محدودکننده عملیات خود گزارش دهد. ۳ تا ۷ درصد کمتر احتمال دارد که در دسترس بودن منابع مالی را به عنوان یک محدودیت گزارش کنند و ۹ تا ۱۲ درصد کمتر احتمال دارد که رقابت از سوی بخش غیررسمی را به عنوان یک محدودیت گزارش کنند.

تعدیل نگاه یک‌جانبه‌گرایانه و ایجاد یک ساختار اقتصادی برد-برد

شرکت‌های بزرگ و کوچک هر یک در زمینه‌های خاصی نقش کلیدی و مکملی در اقتصاد ایفا می‌کنند و شناخت دقیق زمینه‌های موثر بودن هر گروه می‌تواند سیاستگذاری اقتصادی را بهینه کند. شرکت‌های بزرگ به دلیل دسترسی گسترده به منابع مالی، فناوری پیشرفته و شبکه‌های زنجیره ارزش، در صنایع سرمایه‌بر مانند خودروسازی، فولاد، پتروشیمی و صنایع سنگین بهره‌وری بالاتری دارند و می‌توانند هزینه‌های تولید را از طریق صرفه‌های مقیاس کاهش دهند. 

همچنین، آنها قابلیت اجرای پروژه‌های تحقیق و توسعه پیچیده، ورود به بازارهای بین‌المللی و مدیریت مقررات و هزینه‌های ثابت مرتبط با صادرات را دارند. شرکت‌های بزرگ در مواجهه با شوک‌های اقتصادی، ثبات بالاتری در اشتغال و ارزش افزوده نشان می‌دهند و موتور رشد اقتصادی و توسعه صنعتی در سطح ملی و جهانی محسوب می‌شوند.

در مقابل، شرکت‌های کوچک، متوسط و خرد به دلیل چابکی، انعطاف‌پذیری و تمرکز بر نوآوری، نقش اصلی را در ایجاد اشتغال سریع و پویا و توسعه صنایع دانش‌بنیان ایفا می‌کنند. این بنگاه‌ها می‌توانند به سرعت به تغییرات بازار و نیازهای مشتری پاسخ دهند و در بازسازی اقتصادی پس از بحران‌ها، مانند تجربه اروپا پس از کرونا، بیشترین نقش را داشته باشند. به ویژه بنگاه‌های کوچک، متوسط و خرد رشد سریع یا «اسکیلرها»، سهم عمده‌ای در ایجاد مشاغل جدید دارند و موتور پویایی بازار کار محسوب می‌شوند. در صنایع خدماتی و دانش‌بنیان، این شرکت‌ها حتی می‌توانند بهره‌وری بالاتری نسبت به شرکت‌های بزرگ نشان دهند، زیرا تصمیم‌گیری سریع، تمرکز بر نوآوری و مدیریت منابع انسانی انعطاف‌پذیرتر است.

جمع‌بندی تجربیات جهانی نشان می‌دهد که هیچ‌یک از این دو گروه به تنهایی قادر به پاسخگویی به تمام نیازهای توسعه اقتصادی نیستند. شرکت‌های بزرگ ثبات، بهره‌وری و توانایی اجرای پروژه‌های سرمایه‌بر را فراهم می‌کنند، درحالی‌که بنگاه‌های کوچک، متوسط و خرد نوآوری، اشتغال سریع و انعطاف‌پذیری اقتصادی را تقویت می‌کنند. بنابراین، سیاستگذاری هوشمندانه باید بر هم‌افزایی و استفاده متوازن از ظرفیت‌های هر دو گروه متمرکز باشد تا هم رشد اقتصادی، هم اشتغال، هم نوآوری و هم تاب‌آوری اقتصاد تضمین شود. ترکیب شرکت‌های بزرگ و شرکت‌های کوچک، متوسط و خرد باعث ایجاد تعادل بین بهره‌وری و انعطاف‌پذیری اقتصاد می‌شود تا پیام اصلی قوی‌تر شود.

* کارشناس‌ارشد اقتصاد