اقتصاد چرخشی؛ راهی برای عبور از ناترازی آب

بلکه بر رشد اقتصادی، امنیت غذایی و حتی آینده سکونت در بخش قابل‌توجهی از کشور اثر می‌گذارد. در چنین شرایطی، به نظر می‌رسد مدل‌های کلاسیک مدیریت آب (که عمدتا بر افزایش عرضه، ساخت سد یا انتقال بین‌حوضه‌ای متمرکز بوده‌اند) دیگر ظرفیت پاسخ‌دهی ندارند. امروز جهان به سمت پارادایم جدیدی حرکت می‌کند که در آن «آب» نه یک ورودی مصرف‌شونده، بلکه یک «منبع قابل بازیافت» در نظر گرفته می‌شود: اقتصاد چرخشی آب.

چرا ایران به اقتصاد چرخشی نیاز دارد؟

رشد جمعیت، توسعه شهرها، برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی و کاهش بارش‌ها، موجب شده تراز آب در بسیاری از حوضه‌های کشور منفی باشد. اما بخش مهمی از این ناترازی نه ناشی از کمبود طبیعی، بلکه محصول مدل خطیِ مصرف آب است: آبی که برداشت می‌کنیم، مصرف می‌کنیم و در نهایت آن را به صورت پساب و آلودگی دفع می‌کنیم. در اقتصاد چرخشی، این چرخه خطی جای خود را به مدلی می‌دهد که در آن «کاهش مصرف»، «استفاده مجدد» و «بازیابی منابع» سه محور اصلی هستند. این رویکرد می‌تواند فشار بر منابع آب تجدیدپذیر را کاهش دهد و به‌ویژه در صنایع و شهرها سهم قابل‌توجهی از تقاضای آب تازه را حذف کند.

تجربه سایر کشورها

نگاهی به تجربه جهانی نشان می‌دهد که بسیاری از کشورها در مواجهه با کمبود آب یا هزینه‌های بالای زیرساخت‌های سنتی، به سمت مدل چرخشی حرکت کرده‌اند. برای مثال، در اروپای مرکزی برنامه‌ای با عنوان City Water Circles در شهرهای آلمان، لهستان، ایتالیا و اسلوونی اجرا می‌شود؛ شهری که دیگر آب را یک‌بار مصرف نمی‌کند. در این پروژه، استفاده از آب خاکستری، جمع‌آوری آب باران در ساختمان‌ها و بازیابی آب در سطح محلات شهری چنان نهادینه شده که بخشی از نیاز آبی شهر عملا بدون برداشت از منابع طبیعی تامین می‌شود. این مدل نشان داد که حتی در شهرهایی بدون بحران حاد آب، اصلاح چرخه مصرف می‌تواند هزینه‌ها را کاهش دهد و زیرساخت‌ها را در برابر تغییرات اقلیمی تاب‌آور کند.

در آمریکای لاتین نیز کشورهایی مانند شیلی، برزیل، کلمبیا و کاستاریکا اقتصاد چرخشی را به عنوان بخشی از برنامه‌های توسعه پایدار خود به رسمیت شناخته‌اند. برزیل در برنامه اقتصاد چرخشی‌اش به‌طور خاص تاکید می‌کند که در مناطق نیمه‌خشک کشور، استفاده مجدد از پساب نه یک گزینه بلکه ضرورت است. در عمل، صنایع در این مناطق برای بقای خود به سمت استفاده از آب بازچرخانی‌شده رفته‌اند، زیرا هم مقرون‌به‌صرفه‌تر است و هم ریسک تامین آب را کاهش می‌دهد. در کاستاریکا، قوانین جدید شهرسازی توسعه ساختمان‌هایی را الزامی کرده که امکان جمع‌آوری باران و استفاده مجدد از پساب داخلی را داشته باشند؛ این سیاست، مدیریت آب را از سطح دولت به سطح خانوار منتقل کرده و چرخه‌ای پایدار ایجاد کرده است.

تجربه کشورهای اروپایی پیشرفته مثل هلند نیز زاویه دیگری از این تحول را نشان می‌دهد. هلند در استراتژی «اقتصاد چرخشی ۲۰۵۰» خود تصریح کرده که فاضلاب یک منبع استراتژیک است. در بسیاری از تصفیه‌خانه‌های این کشور، مواد مغذی موجود در فاضلاب به کود تبدیل می‌شود و انرژی مورد نیاز تاسیسات نیز از بیوگاز تولیدی خود فاضلاب تامین می‌شود. در شهر آمستردام نیز چرخه آب در مقیاس شهری بازطراحی شده و بخش مهمی از نیاز فضای سبز و صنعت با آب بازیافتی تامین می‌شود. مشابه همین روند در بارسلون اسپانیا باعث شده که پساب تصفیه‌شده نقش موثری در مدیریت خشکسالی‌های پی‌درپی داشته باشد.

درس‌هایی برای ایران

اگرچه شرایط اقلیمی، اقتصادی و نهادی کشورهای جهان با ایران یکسان نیست، اما چند اصل مشترک از تجربه‌های بین‌المللی قابل استخراج است:

•  آب باید از «مصرف‌شدنی» به «گردشی» تبدیل شود؛ یعنی در صنعت، کشاورزی و شهر، استفاده مکرر آن ممکن شود.

•  باید چارچوب قانونی مشخصی برای استفاده از آب بازیافتی در مصارف غیر شرب طراحی شود.

•  شهرها باید به صورت واحدهای مستقل مدیریت آب دیده شوند: محلاتی که آب باران را جمع می‌کنند، ساختمان‌هایی که آب خاکستری را بازچرخانی می‌کنند و تصفیه‌خانه‌هایی که از فاضلاب انرژی تولید می‌کنند.

•  نیاز به سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نوین وجود دارد؛ اما این هزینه‌ها در مقایسه با توسعه سازه‌های سنتی مانند سد یا انتقال آب اغلب کمتر و پربازده‌تر است.

جمع‌بندی

ایران برای عبور از بحران آب نیازمند تغییر در پارادایم مدیریت است. اقتصاد چرخشی آب می‌تواند راهی باشد که هم منابع آب را حفظ کند، هم هزینه‌های بلندمدت را کاهش دهد و هم به رشد اقتصادی و صنعتی کمک کند. تجربه جهانی نشان می‌دهد که این رویکرد نه یک شعار محیط‌زیستی، بلکه یک ضرورت اقتصادی است. اگر ایران بتواند از مدل‌های موفق دنیا الهام بگیرد و چرخه آب را در مقیاس شهری و صنعتی بازطراحی کند، ناترازی آب از یک تهدید بزرگ به یک فرصت برای نوسازی و بازآفرینی زیرساخت‌های کشور تبدیل خواهد شد.

اجرای اقتصاد چرخشی آب در ایران تنها یک راهکار فنی نیست، بلکه تحولی مدیریتی و نهادی است که نیازمند تغییر نگرش در سطح سیاستگذاری و فرهنگ عمومی است. برای موفقیت این رویکرد، باید سه محور به‌صورت هم‌زمان دنبال شود: نخست، بازطراحی ساختار حکمرانی آب به‌گونه‌ای که ارزش اقتصادی آب بازیافتی به رسمیت شناخته شود و بخش خصوصی، شهرداری‌ها و صنایع انگیزه اقتصادی برای ورود به این حوزه پیدا کنند. دوم، توسعه زیرساخت‌های فناورانه و زیست‌بوم نوآوری، تا شرکت‌های دانش‌بنیان، استارت‌آپ‌ها و صنایع داخلی بتوانند راه‌حل‌های بومی برای بازچرخانی و بهره‌برداری مجدد از آب ارائه دهند. سوم، ارتقای سواد آبی و تغییر الگوی مصرف در سطح جامعه، تا شهروندان و سازمان‌ها نقش فعال‌تری در مدیریت چرخه آب ایفا کنند. در نهایت، اقتصاد چرخشی آب می‌تواند ایران را از وابستگی خطرناک به منابع محدود و آسیب‌پذیر رها کرده و مسیر توسعه پایدار، امنیت غذایی و تاب‌آوری سرزمینی را هموار سازد؛ مسیری که نه تنها بحران را مهار می‌کند، بلکه آینده‌ای قابل سکونت‌تر و بهره‌ورتر برای نسل‌های بعدی رقم خواهد زد.

*  پژوهشگر حوزه توسعه پایدار