چرا از ظرفیت بازار گردشگری برای رشد اقتصادی استفاده نمیشود؟
پارادوکس در توریسم ایران

ایران با دارا بودن گنجینهای بینظیر از جاذبههای تاریخی، فرهنگی و طبیعی، ظرفیت عظیمی برای تبدیلشدن به یکقطب گردشگری جهانی دارد. بااینحال، تضاد عمیقی میان این پتانسیل و عملکرد واقعی مشاهده میشود. آمارهای رسمی درباره سهم گردشگری در اقتصاد کشور، خود نمایانگر این وضعیت متناقض است.
نایبرئیس اتاق ایران در سال ۱۴۰۲ سهم این صنعت از تولید ناخالص داخلی (GDP) را حدود ۵ درصد و سهم آن از اشتغال را ۶درصد اعلام کرد، درحالیکه گزارشهای دیگری از شورای جهانی سفر و گردشگری (WTTC) تصویر متفاوتی ارائه میدهند. طبق این گزارش، ارزش اقتصادی صنعت گردشگری ایران در سال ۲۰۲۴ به ۲۳۵۰ هزارمیلیارد تومان رسیده که معادل ۱۱.۸ درصد از کل اقتصاد کشور است. این تفاوت فاحش در دادهها نشاندهنده نبود یک سیستم یکپارچه برای جمعآوری و تحلیل اطلاعات است که برنامهریزی دقیق را از سیاستگذاران سلب میکند.
آمارهای مربوط به ورود گردشگران خارجی در دولت سیزدهم، نشاندهنده یک افزایش قابلتوجه در اعداد است. عزتالله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی سابق در مرداد ۱۴۰۳ اعلام کرد که پس از لغو محدودیتهای صدور روادید از آبان ۱۴۰۰، تعداد ۱۳میلیون و ۸۹۵ هزار گردشگر خارجی وارد ایران شدهاند. بااینحال، حرمتالله رفیعی، رئیس انجمن دفاتر مسافرت هواپیمایی و جهانگردی، این آمار را زیر سوال برد و تصریح کرد که تعداد گردشگران ورودی به ایران هنوز به دوره قبل از همهگیری کرونا نرسیده است.
در دولت چهاردهم، معاون گردشگری کشور نیز از جذب ۷میلیون و ۳۰۰ هزار گردشگر خارجی در سال ۱۴۰۳ خبر داد که رشدی ۱۵.۹۳ درصدی نسبت به سال قبل داشته است. تحلیلهای دقیقتر نشان میدهد که ۸۷ درصد از گردشگران ورودی به ایران از سه کشور همسایه عراق، افغانستان و ترکیه هستند. علاوه بر این، بیش از ۷۵ درصد از این گردشگران از طریق مرزهای زمینی وارد کشور شدهاند.
این الگوی ورود نشان میدهد که غالب بودن گردشگران از کشورهای همسایه و ورود عمدتا زمینی آنها، بهجای گردشگری تفریحی و فرهنگی با هزینهکردِ بالا، عمدتا در دسته گردشگری کمهزینه مانند گردشگری زیارتی یا سلامت قرار میگیرد. این مدل از گردشگری، با وجود افزایش تعداد، درآمد ارزی و ارزشافزوده بالایی برای اقتصاد ایران به همراه ندارد. برخلاف گردشگری خارجی که درگیر چالشهای سیاسی و بینالمللی است، گردشگری داخلی بهعنوان ستون فقرات پنهان این صنعت، نقشی حیاتی در اقتصاد ایفا میکند. در نوروز ۱۴۰۲، بیش از ۵۷میلیون نفر شب اقامت در کشور ثبت شد. این رقم در نوروز ۱۴۰۴ با ثبت بیش از ۳۶میلیون سفر، رکوردی جدید را به ثبت رساند.
بااینحال، این بخش نیز از عدم یک سیستم آماری دقیق و واحد رنج میبرد. بهعنوانمثال، استاندار مازندران در شهریور ۱۴۰۳ از ثبت ۱۹میلیون نفر شب اقامت در این استان خبر داد، درحالیکه آمار رسمی وزارت میراث فرهنگی برای همان دوره ۳میلیون نفر شب بوده است. این اختلاف آماری نشان میدهد که بخش بزرگی از سفرهای داخلی در اقامتگاههای غیررسمی مانند خانههای دوم و ویلاها صورت میگیرد. صنعت گردشگری ایران نهتنها با چالشهای خارجی بلکه با موانع ساختاری و داخلی نیز مواجه است.
وقایع سیاسی و منطقهای تاثیر مستقیمی بر صنعت گردشگری ایران داشتهاند. تحریمهای اقتصادی به قطع پروازهای مستقیم بسیاری از شرکتهای هواپیمایی خارجی به ایران منجر شده و هزینههای سفر را برای گردشگران افزایش داده است.
مسائلی مانند «جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» بین ایران و رژیم صهیونیستی نیز ضربه به این صنعت وارد کرد. پدیده «ایران هراسی» که توسط برخی کشورها ترویج میشود، با صدور هشدارهای منع سفر، تلاشهای ایران برای جذب گردشگر را خنثی میسازد. علاوه بر این، سایه ریسکهای داخلی نیز به تعلیق صدور ویزای شنگن توسط برخی کشورهای اروپایی انجامیده و گردشگران را از سفر به ایران منصرف کرده است.
برخلاف تحریمها که از خارج تحمیل میشوند، موانع بوروکراتیک، خودساخته هستند. یک کارشناس سرمایهگذاری دریایی از عدم مشاهده تغییر ملموس در بوروکراسی اداری و فرآیندهای طولانی صدور مجوزها، حتی با وجود یکدست شدن حاکمیت، گلایه کرده است. این وضعیت، سرمایهگذاران را دلسرد کرده و منجر به توقف تعداد قابلتوجهی از پروژههای گردشگری در حال اجرا میشود.
همچنین، موازی کاری و تداخل وظایف بین دستگاهها و نهادهای دولتی، فرآیندهای تصمیمگیری را کند کرده است. کمبود امکانات مناسب، زیرساختهای حملونقل نامناسب و عدم دسترسی به اطلاعات دقیق درباره جاذبهها، همگی از موانع کلیدی هستند.
فاصله درآمدی ایران با رقبای خود عمیق است. درحالیکه درآمد گردشگری ایران در سال ۲۰۲۳ حدود ۷میلیارد دلار تخمین زده میشود، ترکیه در همان سال ۶۱.۱میلیارد دلار و امارات ۵۲میلیارد دلار از این صنعت درآمد کسب کردهاند. این شکاف درآمدی نشاندهنده یک بحران عملکردی ریشهدار است.
ترکیه، با سرمایهگذاریهای عظیم در زیرساختهای حملونقل، از جمله ساخت ۵۸ فرودگاه بینالمللی، توانسته دسترسی گردشگران را بهشدت تسهیل کند و با ارائه تنوع بینظیر در جاذبهها و برنامههای تشویقی دولت، جایگاه خود را تثبیت کرده است. از سوی دیگر، عربستان سعودی و امارات با استراتژیهای بلندپروازانه، در حال خلق مزیتهای جدید هستند.
عربستان با پروژههای عظیم و آیندهنگر مانند NEOM، The Line و Trojena، قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ به جذب ۱۵۰میلیون گردشگر دست یابد. این مقایسه نشان میدهد که ایران با وجود ظرفیتهای فراوان تاریخی و طبیعی، در یک رقابت ناعادلانه و با ابزارهای ناکافی در حال مبارزه است. الگوی توزیع جغرافیایی گردشگری در ایران دوگانگی عمیقی را آشکار میسازد.
گردشگری داخلی در ایران، الگوی متمرکزی دارد. استانهای شمالی مانند مازندران و گیلان، و همچنین استانهای دارای جاذبههای مذهبی و تاریخی مانند خراسان رضوی، اصفهان و فارس، در صدر پرترددترین مقاصد داخلی قرار دارند. این تراکم بالای گردشگران در چند استان خاص، فشار زیادی بر زیرساختهای محلی وارد میکند.
الگوی ورود گردشگران خارجی بهشدت تحت تاثیر نزدیکی جغرافیایی و روابط سیاسی است. بر اساس آمار، بیشترین ورود گردشگران خارجی از استانهای مرزی مانند خراسان رضوی، ایلام، آذربایجان غربی و شرقی و خوزستان صورت میگیرد. این امر با توجه به سهم بالای گردشگران از کشورهای عراق، افغانستان و ترکیه، منطقی به نظر میرسد. این در حالی است که شهرهای تاریخی مانند اصفهان و شیراز نیز برای گردشگران خارجی جذابیت دارند، اما سهم آنها در مقایسه با استانهای مرزی کمتر است.
با وجود تمام چالشهای ذکرشده، ظرفیت ایران برای توسعه گردشگری همچنان عظیم است. راهکار، در یک پارادایم شیفت از مدیریت دولتی به یک رویکرد داده محور و متمرکز بر بخش خصوصی نهفته است. برنامهها و رویکردهای دولت چهاردهم میتواند نقطه عطفی برای احیای این صنعت باشد.
برای بهرهبرداری از ظرفیتهای موجود، اقدامات عملی و استراتژیک باید در دستور کار قرار گیرد. یکی از مهمترین راهکارها، تمرکز بر گردشگری سلامت است. بهبود زیرساختها، تسهیل بوروکراسی، توسعه گردشگری داخلی، آموزش نیروی انسانی و تنوعبخشی به محصولات گردشگری سایر راهکارها در این زمینه است.
تحلیل وضعیت گردشگری ایران نشان میدهد که این صنعت در یک موقعیت دوگانه قرار دارد. از یکسو، ظرفیت عظیمی برای رشد وجود دارد؛ و از سوی دیگر، با چالشهای ریشهداری مانند بیثباتی سیاسی، ضعف زیرساختها و بوروکراسی پیچیده مواجه است. رشد عددی در تعداد گردشگران خارجی، که عمدتا از کشورهای همسایه صورت میگیرد، یک «توهم کمی» را ایجاد کرده است که واقعیت درآمدی پایین این صنعت را پنهان میکند. این در حالی است که رقبای منطقهای، با سرمایهگذاریهای استراتژیک، درآمدهای چند دهمیلیارد دلاری از گردشگری کسب میکنند.
تنها با این تغییر رویکرد و حل چالشهای داخلی، میتوان انتظار داشت که صنعت گردشگری به موتور واقعی توسعه اقتصادی ایران تبدیل شود.